#خاطرات_شهدا
علی رضا در شبی که فردای آن روز عازم جبهه بود ، خوابی دید و برای مادرش تعریف کرد و گفت ،
خواب دیدم در تاریکی شب ، پشت خاکریز عراق هستیم و دشمن با نیروی زیاد و سلاح های مدرن آماده شده و ما می ترسیم .
در همان لحظه سوار سفید پوشی با شمشیر برهنه از سمت راست خاکریز ظاهر شد و گفت ،
نترسید ! ، من به کمک شما آمده ام و آنها را یکی یکی به زمین می ریخت....
#شهیدعلیرضا_محمدی
📕 پلاک 10
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷