#سیره_شهدا
هادی گفت من نمیخوام برم دانشگاه به چند علت ،
اولا ،ً مگه ما چقدر دکتر و مهندس و متخصص میخواهیم ، این همه فارغ التحصیل داریم ، پس بهتره یه درسی رو بخونم که هم به درد من بخوره و هم به درد جامعه.
در ثانی ، اگر ما دکتر و مهندس نداشته باشیم ، می توانیم از خارج وارد کنیم ، اما اگه امثال شهید مطهری نداشته باشیم ، باید چیکار کنیم.
من مدرک دانشگاهی برام مهم نیست ، این که به من بگن دکتر یا مهندس اصلا برام ارزش نداره ، من میخوام علمی رو بدست بیارم که لااقل برای اون دنیای من مفید باشه....
مدافع حرم
#شهیدهادی_ذوالفقاری
📕 پسرک فلافل فروش
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#وصیت_شهید
هادی با اينكه سه ماه در مناطق مختلف عملیاتی حضور داشت اما فقط یک هفته قبل از شهادت دست بر قلم برد و وصيتنامه خود را اينگونه نگاشت
اينجانب محمدهادی ذوالفقاری وصيت میکنم که من را در ايران دفن نکنند اگر شد، ببرند امام رضا (علیه السلام) طواف بدهند و برگردانند و در نجف و سامرا و کربلا و کاظمين طواف بدهند و در وادی السلام دفن کنند.
دوست دارم نزديک امام باشم و همه مستحبات انجام شود. در داخل و دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گريه مشکی و ... مثل تربت بگذارند.
داخل قبر من مثل حسينيه شود و اگر شد جایی که سرم می خورد به سنگ لحد يک اسم حضرت زهرا (س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ، آخ نگويم و بگويم يا زهرا
بالای سر من روضه و سينه زنی بگيرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگيرد و در زير پرچم من را دفن کنيد.
زياد يا حسين (ع) بگوييد و برای من مجلس عزا نگيريد چون من به چیزی که می خواستم رسيدم. برای امام حسين (ع) و حضرت زهرا (س) مجلس بگيريد و گريه کنيد.
رو به قبله صحيح دفن کنيد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنيد و بنويسيد که اينجا قبر يک آدم گناهکار است.
يعني؛ العبد الحقير المذنب و يا مثل اين. پيراهن مشکی هم بگذاريد داخل قبر.
وصيتم به مردم ايران و در بعضی از قسمت ها برای مردم عراق اين است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشورم زندگی می کنم مشکلات خارج کشور بيشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقيه باشند.
با بصيرت باشند...
#شهیدهادی_ذوالفقاری
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا
می گفت ، من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم!
در نجف روال زندگی هادی همین بود.
یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد.
یکبار گفتم ، آخه پسر این چه کاریه؟
تو پول بگیر ولی کمتر ، تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا میکنی.
نگاهی به چهره من انداخت و گفت ، حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن.
من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند.
یکبار از تهران زنگ زدند و پول می خواستند ، مادرم یک میلیون تومان پول می خواست.
شب طبق معمول رفتم حرم حضرت امیر (ع) ، کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت ، این پاکت مال شماست.
فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم ، یک میلیون تومان پول داخل آن بود....
#شهیدهادی_ذوالفقاری
📕 پسرک فلافل فروش
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#سیره_شهدا
آنجا هم ( عراق ) دست از کار فرهنگی برنداشته بود.
بچه های حشد الشعبی (بسیج عمومی عراق) حدود هشتاد میلیون پول به او داده بودند تا برایشان چفیه ، پرچم و اقلام فرهنگی تهیه کند ، به او اطمینان داشتند.
حدود چهل هزار چفیه برای حشد الشعبی خریده بود ، آخرین باری که آمده بود خانه ، ماه مبارک رمضان بود.
مقدار زیادی پارچه زرد آورده بود و ما کمکش کردیم و آنها را در ابعاد 20 سانتیمتر برش دادیم ، هادی اسامی معصومین را با خط زیبا نوشت و با خودش به نجف برد.
یکی از اساتید اخلاق هادی در نجف بعد از شهادتش گفته بود ، به مادر هادی سلام برسانید و بگویید او یک شبه ره صد ساله را پیمود ،
من به حال او غبطه می خورم...
#شهیدهادی_ذوالفقاری
📕 پسرک فلافل فروش
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷