eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 (۴۷) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 💢بــرای ثانیه شماری مـی کـرد. خـود را دعــای همه می دانست. از فـرزنـدان شهدا تا آهـوان بیابان التماس می کرد شهادت را، التماس می کرد به فرزندان شهدا که برای شهادتش دعا کنند. ⚡در این مرحله، انسان به مقام تجلی ذاتی حق دست یافته و تنها »هستی مطلق« و »وجود ناب« را شهود می کند و به فنای مطلق می رسد. در این مرحله وحدت تام الهی در فنای تام به او روی می آورد. 🖊حق انگشتر را ادا کنید ص ۷۵ 🔹️گفتم: »حاج قاسم می شود انگشترتان را به من بدهید؟« ایشان سرشان را پایین انداختند و لبخند زدند. دوباره گفتم: »می شود انگشترتان را به من بدهید؟ 🔹️« پرسیدند: »از کدام شهر آمدی؟« من هم خودم را معرفی کردم و گفتم: »از مشهد آمده ام.« ایشان انگشترش را درآورد و بـه مـن داد و گفت: »انگشترم را بـه تو می دهم؛ اما باید حق آن را ادا کنی!« 🔹️زینب می گوید: »از ایـن حـرف متعجب شدم، از ایشان پرسیدم: حاج قاسم یعنی چه که را ادا کنم؟ 🔹️« خندید و گفت: »یعنی باید هر بار که به امام رضا(ع)رفتی، بـرای شهادتم دعا کنی.« یک باره دلم لرزید، بی اختیار دستم را به سمتشان دراز کردم و گفتم: »انگشتر را نمی خواهم. 🔹️شما باید باشید، شما مقاومتید، بازوی آقا هستید، صد نفر مثل من و بچه های شهدا شهید بشویم، هیچ اتفاقی نمی افتد؛ اما شما باید باشید.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۸) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊هجرت شهدا قبل از شهادت ص ۷۶ 🔹️آن را که به اسم می شناسم، وقتی می خواست با دختر خودش خداحافظی کند، دستش را روی صورت دخترش مالید، 🔹️بعد رویَش را برگرداند طرف دیگر. همسرش از او سؤال کرد: »چرا نمی بینیدش؟« گفت: »می ترسم او مرا بگیرد و مرا زمین گیر کند.« 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۴۹) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊آب دادن به اسرا ص ۷۶ 🔹️کـارمـان تمام شـد. تابستان بـود و هـوا هم خیلی داغ. بچه ها آب آوردند. در همین لیوان های پلاستیکی جبهه ها که قرمز بود، ریختند و خوردیم. 🔹️بعد لیوان را به میرزایی دادم و برگشتم. دیدم که آب نخورد و از یک بسیجی که مراقب اسرا بود، پرسید:»به اینها آب داده اید؟« بسیجی گفت:»آب نداریم. بعدا آب می دهیم.« از دور نگاه می کردم. 🔹️میرزایی به سوی اسرا رفت. لیوان آب را به دست اولین اسیر داد. برادر بسیجی اعتراض کرد و گفت:»ا گر عراقی ها ما را اسیر کرده بودند، به ما آب می دادند؟ 🔹️« صدای میرزایی را شنیدم که گفت: »ما با آنها فرق داریم. ما رهبری مثل امام خمینی(ره) داریم.« 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۵۰) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊حفظ کردن قرآن روی صندلی عقب ص ۷۶ 🔹️سر زده آمد به جلسۀ قرآن روستا. مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن،از حفظ. 🔹️پرسیدم: »شما با این همه مشغله چطور فرصت داشتید؟« گفت: »در مأموریت ها فاصلۀ بین شهرها را عقب ماشین می نشینم و قرآن می خوانم.« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۵۱) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊رزمنده ای که برای غبار روبی ضریح رفت ص ۷۷ 🔹️یک بار که حاج قاسم به بارگاه امام رضا(ع) مشرف شد، هم زمان با غبارروبی بود. در غبارروبی فقط علما می توانستند داخل ضریح مطهر حضور پیدا کنند. 🔹️حاج قاسم حال ارتباط با حضرت رضا(ع)پیدا کرده بود و اشک می ریخت. غبارروبی که تمام شد، به دلم افتاد این مرد که ایستاده و برای امام رضا(ع) اشک می ریزد، 🔹️به(ع) خدمت کرده است، او خادم واقعی است. به ذهنم رسید برای اولین بار رسم همیشگی حضور علما داخل ضریح را با حجت و فلسفه نقض کنم. 🔹️به دوستان گفتم: به حاج قاسم بگویید داخل ضریح مطهر بیاید. حال معنوی عجیبی داشت. از جاهایی که ایشان از حضرت رضا(ع) طلب و آرزوی کرد،همان جا بود. 🌼آیت الله رئیسی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎 (۵۲) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊درخواست حاج قاسم از خادم الرضا(ع) ص ۷۷ 🔹️شبی که حاج قاسم گرفت، من در مراسم این شعر را خواندم: ای صـفــای قـلب زارم، هـرچـه دارم از تـو دارم تا قیامت ای رضا جان، سر ز خاکت برندارم 🔹️اتفاقاً شب جمعه هم بود. گفتم برویم آسایشگاه؛ رفقا دوست دارند شما را ببینند. گفتند: »باشد برویم.« 🔹️داشتیم چای می خوردیم، تشکر کردند و با همان لهجۀ کرمانی گفتند: »ا گر روزی جنازۀ من آمد توی این حرم،بیا و قول بده دوباره همان شعر را برای من بخوانی.« 🌼امیر عارف، خادم الرضا(ع) ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛