eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀ظاهر ساده ص ۱۰۱ ✔جمعي از دوستان شهيد 💚بینش سیاسی ابراهیم❤️ 🍀...ابراهيم در عين ســادگي ظاهر، به مســائل سياســي كاملا آگاه بود. جريانات سياسي را هم خوب تحليل مي كرد 🍁@shahidabad313 🍀مدتي پس از نصب تصاوير امام راحل و شهيد بهشتي در مقر، از طرف دفتر فرماندهي كل قوا در غرب كشور كه زير نظر بني صدر اداره مي شد دستور تعطيلي و بستن آذوقه گروه صادر گرديد، 🍀اما فرمانده ارتش در آن منطقه اعلام كرد كه حضور اين گروه در منطقه لازم است. تمامي حملات ما توسط اين گروه طراحي و اجرا مي شود. 🍀بعد از مدتي با پيگيري هاي اين فرمانده، جلوي اين حركت گرفته شد. 🍁@pmsh313 🍀يك روز صبح اعلام كردند كه بني صدر قصد بازديد از كرمانشاه را دارد.ابراهيم و جواد و چند نفر از بچه ها به همراه حاج حسين عازم كرمانشاه شدند. 🍀فرماندهان نظامي با ظاهري آراســته منتظر بني صدر بودند. اما قيافه بچه هاي شهید اندرزگو جالب بود. با همان شلوار كردي و ظاهر هميشگي به استقبال بني صدر رفتند! هر چند هدفشــان چيز ديگري بود. 🍀ميدگفتند: ما مي خواهيم با اين آدم صحبت كنيم و ببينيم با كدام بينش نظامي جنگ را اداره مي كند! 🍀آن روز خيلي معطل شديم. در پايان هم اعلام كردند رئيس جمهور به علت آسيب ديدن هلي كوپتر به كرمانشاه نمي آيد. 🍁@shahidabad313 🍀مدتي بعد حضرت آيت الله خامنه اي)حفظه الله( به كرمانشاه آمدند. ايشان در آن زمان امام جمعه تهران بودنــد. ابراهيم تمام بچه ها را به همراه خود آورد. 🍀آنها با همان ظاهر ساده و بي آلايش با حضرت آقا ملاقات كردند و بعد هم يك يك، ايشان را در آغوش گرفتند و روبوسي كردند. ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥حجم آتش تيربار عراقي ها بسيار زياد بود. جادة آسفالتة سومار بسته شد و تمام خودروهاي عراقي هر كدام به سمتي هدايت شدند. گروه هاي پيادة عراقي نيز از خودروها پياده شده، براي كشتن ما حمله ور شدند. درگيري سختي به وجود آمد. 🔹️قدرت آتش ما كم بود؛ ولي به دليل داشتن ديد و تير مناسب، به خوبي از عراقي ها تلفات مي گرفتيم. عراقي ها با خمپاره هاي كوچك، ما را هدف گرفتند كه يكي از سربازان به نام سجاد نوري، اهل مازنداران از ناحية كتف تير خورد و يكي ديگر هم در حين جاخالي دادن، ليز خورده، سرش شكافته شد. 🔸️ما لحظه اي از اسير عراقي غافل نمي شديم تا نتواند فرار كند. قبل از رسيدن نيروهاي عراقي، به دليل داشتن برتري آتش آنان، خيلي سريع محل را ترك كرده، به سوي تپه هاي داخل منطقه متواري شديم. 🔸️عراقي ها از دور، بي هدف به سوي ما تيراندازي مي كردند و به دليل شكل فيزيكي بسيار خطرناك منطقه، تعقيب را رها كردند؛ چون در ادامة اين كار، تلفاتشان در شيارها و دامنه ها بسيار زياد مي شد. سربازي كه تير خورده بود، بسيار درد مي كشيد و خون زيادي از او رفته بود. با چند تكه پارچه، محل زخمش را بستيم. خوشبختانه تير خارج شده بود. 🔸️زخم نفر ديگر را هم پانسمان كرديم و به استراحت پرداختيم. عراقي مات و مبهوت ما را نگاه مي كرد. به او گفتيم: «نگران نباش! با تو كاري نداريم. خودت جنايات سربازانتون رو به چشم ديدي؛ بنابراين بايد هر چيزي كه ميدوني، به ما بگي؛ چون در صورت به دام افتادن ما، كشته شدنت حتميه». 🔹️اسلحه و مهمات به دليل گستردگي عمليات هايي كه در اين منطقه صورت گرفته بود، در منطقه پخش شده بود؛ به همين دليل بعد از درگيري هاي كوتاه، نگراني مهمات نداشتيم و به خوبي مهمات مورد نيازمان را در منطقه پيدا مي كرديم. آهسته در امتداد جادة اصلي و از ميان تپه ها و دره ها حركت مي كرديم تا خودمان را به يگانهاي خودي برسانيم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯