eitaa logo
روایتگری شهدا
23.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.9هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️مجروحيت ص ۱۵۷ ✔مرتضي پارسائيان، علي مقدم 💚انهدام سنگر بتونی تیر بار دشمن❤️ ♦️همه گردانها از محورهاي خودشان پيشروي كردند. ما بايد از مواضع مقابلمان و سنگرهاي اطرافش عبور مي كرديم. اما با روشن شدن هوا كار بسيار سخت شد! ♦️در يك قسمت، نزديك پل رفائيه كار بسيار سخت تر بود. يك تيربار عراقي از داخل يك سنگر شليك مي كرد و اجازه حركت را به هيچ يك از نيروها نمي داد. ♦️ما هر کاري كرديم نتوانستيم سنگر بتوني تيربار را بزنيم.ابراهيم را صدا كردم و ســنگر تيربار را از دور نشان دادم. 🍁@shahidabad313 ♦️خوب نگاه كرد و گفت: تنها راه چاره نزديك شدن و پرتاب نارنجك توي سنگره! بعد دو تا نارنجك از من گرفت و سينه خيز به سمت سنگرهاي دشمن رفت. من هم به دنبال او راه افتادم. ♦️در يكي از سنگرها پناه گرفتم. ابراهيم جلوتر رفت و من نگاه مي كردم. او موقعيت مناســبي را در يكي از ســنگرهاي نزديك تيربار پيدا كرد. ♦️اما اتفاق عجيبي افتاد! در آن ســنگر يك بسيجي كم سن و سال، حالت موج گرفتگي پيدا كرده بود. اســلحه كلاش خودش را روي سينه ابراهيم گذاشت و مرتب داد مي زد: ميُ كشمت عراقي! ♦️ابراهيم همين طور كه نشســته بود دســتهايش را بالاگرفــت. هيچ حرفي نمي زد. نفس در ســينه همه حبس شــده بود. واقعًا نمي دانستيم چه كار كنيم! 🍁@pmsh313 ♦️چند لحظه گذشت. صداي تيربار دشمن قطع نمي شد.آهســته و سينه خيز به ســمت جلو رفتم. خودم را به آن سنگر رساندم. فقط دعا مي كردم و مي گفتم: خدايا خودت كمك كن! ديشــب تا حالا با دشمن مشكل نداشتيم. اما حاال اين وضع بوجود آمده. ♦️يك دفعه ابراهيم ضربه اي به صورت آن بسيجي زد و اسلحه را از دستش گرفت. بعد هم آن بسيجي را بغل كرد! جوان كه انگار تازه به حال خودش آمده بود گريه كرد. 🍁@shahidabad313 ♦️ابراهيم مرا صدا زد و بسيجي را به من تحويل داد و گفت: تا حالا تو صورت كســي نزده بودم، اما اينجا لازم بود. بعد هم به سمت تيربار رفت.چند لحظه بعد نارنجك اول را انداخت، ولي فايده اي نداشت. ♦️بعد بلند شد و به ســمت بيرون ســنگر دويد. نارنجك دوم را در حال دويدن پرتاب كرد. لحظه اي بعد سنگر تيربار منهدم شد. بچه ها با فرياد الله اكبر از جا بلند شدند و به سمت جلو آمدند. من هم خوشحال به بچه ها نگاه مي كردم... ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥اشغال كويت 🔹️پايان جنگ عراق با ايران، مقارن با بروز كشمكش با كشور همسايه اش كويت بود. صدام بر اين باور بود كه جنگ كشورش با ايران، باعث شده است كه كويت از حملة ايرانيان در امان باشد؛ او همچنين معتقد بود چون جنگ او با ايران به سود كشورهاي حوزة خليج فارس بوده است، دولتهاي عربي بايد بخشي از بدهي عراق را ببخشند. 🔹️صدام كه در پي جمع آوري پول براي ساخت مجدد عراق بود، به كشورهاي صادر كنندة نفت فشار آورد تا كمي از توليد نفت خود بكاهند تا قيمت نفت بالاتر برود. كويت از كاهش توليد نفت سر باز زد و پيشگام كشورهاي مخالف كاهش توليد نفت در اوپك شد و در همين زمان بود كه صدام مخالفت خود را با خطوط مرزي عراق با كويت نشان داد. 🔸️دليل او اين بود كه اين وضعيت باعث جدايي عراق از دريا مي شود. او بر اين باور بود كه كشور كويت هيچ حقي براي موجوديت ندارد. ملي گرايان افراطي عراقي سالها بر اين نكته پافشاري مي كردند كه كويت از ديرباز بخش جدايي ناپذير عراق بوده و تنها زماني موجوديت مستقلي پيدا كرده كه بريتانياييها اراده كرده اند. 🔸️ذخاير نفتي كويت نيز خود باعث افزايش تنش شده بود. پس از مدتي، كويت با حفر چاههايي كه عراق گمان مي كرد داخل منطقة مرزي مورد مشاجرة دو كشور است، باعث خشم صدام شد. صدام كه هنوز ارتش با تجربه و مسلح اش را داشت، چندي بعد دستور حركت نيروهايش به مرز كويت را صادر كرد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯