eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✍نویسنده:قهرمان آزاده رحمان سلطانی 💢قسمت اول: 🔹️منطقه پر بود از مواضع و استحکاماتی که در هیچ جای دیگه ای از جبهه ها این حجم مشاهده نمی شد. ارتش بعثی از ترس حملات ما، سنگین ترین موانع و استحکامات رو تو منطقه ایجاد کرده بود که به حسبِ محاسبات عادی شکستن و عبور از اونا غیر ممکن به نظر می رسید. اونا علاوه بر سنگرها ، خاکریزهای چند لایه و مثلثی و موانع متعددِ سیم خاردار و خورشیدی، حجم انبوهی از آب رو تو منطقه شلمچه رها کرده و اونو به باتلاقی عظیم تبدیل کرده بود که عبور از اون خیلی سخت و حتی محال بنظر می رسید. بطوری که بچه‌ها اسم شلمچه رو گذاشته بودن شلاپچه... 🔸 اعزام بی بازگشت 🔹️هر روز خبرهای مسرت بخشی از پیروزی های پی در پی رزمندگان اسلام از شلمچه و کربلای پنج می رسید. گاهی هم بدن غرقِ بخون شهدا که بعضیشون از دوستام بودند به می رسید. مرحله اول عملیات با موفقیت تموم شده بود . اون زمان تو مدرسه علمیه آیت الله یثربی کاشان درس طلبگی میخوندم. 🔹️چند نفر از طلبه های این حوزه تو کربلای ۴ و ۵ به شهادت رسیده بودن و خیلی دوست داشتم یکی از اونا می بودم. سینه ام پر از شوق حضور توی عملیات بود. یه روز طلبه ها گفتند که یکی از دوستامون بنام محمود دانشیار زخمی شده و از بیمارستان ترخیص شده و بُردنش منزل. پا شدم برای ملاقات رفتم خونشون. بدجوری زخمی شده بود، ولی روحیه ش عالی بود و با شور و حرارت از آوردگاه شلمچه و حماسه عجیب و غریب بچه ها می گفت. دیگه طاقت موندن نداشتم و تصمیم گرفتم هر چه زودتر خودمو برسونم منطقه. 🔹️می ترسیدم عملیات تموم بشه و من جا بمونم. تازه بچه دار شده بودم و حسین پنج ماه و نیمش بود. تازه شیرین کاریاش شروع شده بود و کلبه محقر و گِلی و اجاره ایمون با صفا شده بود. از حوزه که برمی گشتم با لبخند شیرینش خستگی درس و بحث از تنم بیرون می رفت. دل کندن سخت بود. ولی جاذبه ای قوی منو به سمت خودش می کشوند. این بود تصمیم گرفتم به هر قیمتی خودمو به ادامه عملیات برسونم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت سی و یکم:تغییر عضویت از سرباز به بسیجی ⭐بعد از اینکه به بسیجی بودنم کردم، تموم پرونده قبلیم که طفلکیا اون همه برای پر کردنش زحمت کشیده بودن باطل و پاره شد و یه پرونده جدید بنام متَطوِع (بسیجی) برام باز کردن و هر چه می گفتم تو اون می نوشتن. پیش خودمون بمونه و بعثیا نفهمن. اون روزا زبونم به راست نمی چرخید و دستِ خودم نبود.😏 گاهی از ته دل خنده م می گرفت که کاتب بیچاره مجبور بود فازِ دوم و دروغ رو کتابت کنه.! ⭐ژنرال پرسید: اهل کجایی و از کجا اعزام شدی؟ گفتم. گفت چند نفر بودید. گفتم ۴۰ اتوبوس. گفت اتوبوسا چن نفر جا می گیرن. گفتم حدود چهل نفر، چیزی در حدود ۱۵۰۰ تا۱۶۰۰ نفر. خدا برکت بده! میخواستم یجورایی بزرگنمایی کنم. گفت چند روز یه بار این تعداد از شهرتون اعزام میشه؟ گفتم تقریباً هر هفته یه اعزام دارن. واقعیتش این بود که ما تعداد کمی طلبه بودیم که بعنوان مبلغ اعزام شدیم. آمار ۱۰۰ برابری!🔻 ⭐آمار ۱۶ نفری خودمون رو صد برابر کردم و پیشِ خودم می گفتم: و گنجیشک هم مفت. اینجوری بیشتر تو دلشون خالی میشه. بزار اینا فِکر کنن هر بار همین تعداد از کاشان اعزام میشه و جالب این بود که دیگه به دروغام شک نکردن. امان گرفته بودم و قسم خورده بودم که دیگه راستش رو بگم. نامردی بود دوباره دروغ و دَمبل سرِ هم بکنم. یه طوری هم خودمو به موش مردگی زده بودم که اصلاً تصور نمی کرد که جرات کنم و حتی یه نصفه دروغ تحویلش بدم. بقول امام علی علیه السلام الحرب خدعه(جنگ فریب دادنِ دشمن است) و این دروغا فریب دشمن بود که بخاطر مصالح و منافع ملی گریزی از اون نبود. ⭐بقول جناب خان طوری اون ژنرال نگون بخت رو بهم می بافتم که اصلا فکر نمی کرد برای بار دوم از یک بسیجی ۲۰ ساله رودست بخوره. اونا در مقابل همه رزمنده های ما حتی نوجوونای ۱۵ و ۱۶ ساله همینجور ذلیل و درمونده می شدن و چیزی گیرشون نمیومد. از تدارکات جبهه ، وضع غذا و همه چیز سؤال می کرد و  گفتم تو جبهه همه چیز پیدا میشه و حتی چیزایی که تو شهرها کمیابه تو جبهه هست. از قیمت اجناس تو شهرا می پرسید و من سعی میکردم قیمتا رو نصف کنم و تحویلش بِدم. خوب نبود می کردم. به هر حال مهمونشون بودم و باید اجناس ایرونی رو ارزون تحویلشون می دادم. ⭐از تاثیر بمبارن ها پرسید. گفتم خبری از تلفات نیروهای نظامی تو پادگانا ندارم. من یه بسیجی ام که اولین باره اومدم جبهه و مسئولین هم در این باره چیزی تو رادیو و تلوزیون نمیگن ، ولی از مردم عادی توی بمبارن شهرها خیلی کشته و زخمی میشن...                               ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯