🌱ツ••
مـومنبایدهرروزبراخودش
برݩامہمعنوےداشٺہباشہ¡
سعےڪنیمبراخودمون
عادٺایآسمانےبسازیم:)
هرروزتݪاوتِزیارتعـاشوراوقرآن...
یہساعاتیذڪرودردودلبهباامـامزمان
+ڪمسفارشنشدها ...
#یڪمشبیہشهـداباشیم :)
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فراق - امیر بی گزند
🔹 عاشقانههایی برای او که جان یک ملت بود...
#سردار_فاتح_جنگ_جهانی_چهارم
💚 ساعت عروج شهید قاسم سلیمانی - ۱:۲۰ بامداد جمعه
💔 ۱۵ روز تا سالگرد شهادت #سردار_دلها
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💎#رفیق_خوشبخت_ما (۲۶)
🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره)
🍁۱۵ روز تا#اولین_سالگرد_شهادت
⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه
🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز
🍂مقدمه سازی#ظهور
👈#باب_چهارم:#استغنا ص ۴۳
🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی
🔸️انتشارات زائر رضوی
🖊مادری که خودش قبر کَند ص ۵۰
🔸️یادم هست مادری بود در یکی از روستاها به نام »#خانوک«. شوهر و سه پسرش در جنگ بودند. یک پسرش به نام#زاد_خـوش که شهید شد،
🔸️اجازه نداد کسی قبر را حفر کند. خودش آمد این قبر را کَند، این زن وقتی خسته شد، دخترهایش را صدا زد که کمکش کنند
🔸️قبر پسرش را که ۱۷ ساله بود کَند و بعد این پسر را توی قبر گذاشت و دفن کرد و شوهر و دو پسر دیگرش را روانۀ جبهه کرد.
💥عجیب بود این صحنه.
🌼شهید سلیمانی
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
°°°° #شهید_ابراهیم_هادی🌱 °°°°°°°
❥ ابراهیم می گفت؛
اگہ جایی بمانی ڪه دست اَحَدی
بهت نرسہ کسی تو رو نشناسہ،
خودت باشی و آقا #مولا هم بیاد
سرتو رویِ دامن بگیره ،
این خوشگلترین شهادتہ..!
🌼🌼🌼....
.🌱اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌱
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
دشمنان نمےدانند و نمےفہمند
کہ ما برای شهادٺ
مسابقہ مےدهیم...🌱
و اعتقاد ما این اسٺ
کہ از سوۍ خدا آمدهایم
و بہ سوۍ او مےرویم...🕊
.
#حاج_حسین_همدانی 🍃
#شهیدانه✨
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شخصیت برجسته #شهید_گنجی از دیدگاه مقام معظم رهبری
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_نود_و_یک
♻️مطلع الفجر ص ۱۳۳
✔حسين الله كرم
💚زخمی شدن ابراهیم❤️
♻️...به محض رسيدن به ارتفاعات انار، يكي از بچه ها با لهجه مشهدي به سمت من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داري ابراهيم رو زدن!!
♻️بدنم يك دفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم و گفتم: چي شده؟! جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم.
🍁@shahidabad313
♻️رنگم پريد. ســرم داغ شــد. ناخودآگاه به سمت ســنگرهاي مقابل دويدم. در راه تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشــتم در ذهنم مرور مي شد، وارد سنگر
امدادگر شدم و بالای سرش آمدم.
♻️گلوله اي به عضلات گردن ابراهيم خورده بود. خون زيادي از او می رفت. جواد را پيدا كردم و پرسيدم: ابرام چي شده؟!
♻️با كمي مكث گفت: نمي دونم چي بگم. گفتم: يعني چي؟!جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت كرديم كه چطور به تپه حمله كنيم.
🍁@pmsh313
♻️عراقيها شــديدًا مقاومــت مي كردند. نيروي زيادي روي تپــه و اطراف آن داشتند. هر طرحي داديم به نتيجه نرسيد.
♻️نزديك#اذان_صبح بود و بايد كاري مي كرديم، اما نمي دانســتيم چه كاري بهتره.
♻️يك دفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقي ها حركت كرد و بعد روي تخته سنگي به سمت#قبله ايستاد!
♻️بــا صداي بلند شــروع به گفتن#اذان_صبح كرد! ما هــر چه داد مي زديم كه ابراهيم بيا عقب، الان عراقي ها تو رو مي زنن، فايده نداشت.
🍁@shahidabad313
♻️تقريبًا تا آخر#اذان را گفت. با تعجب ديديم كه صداي تيراندازي عراقي ها قطع شده! ولي همان موقع يك گلوله شليك شد و به ابراهيم اصابت كرد. ما
هم آورديمش عقب!
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛