eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
کی بود میگفت کوه به کوه نمیرسه؟ تصویری از ملاقات مادر شهید آرمان علی وردی با مادر شهید سید روح الله عجمیان! اللهم عجل لولیک الفرج 😭😭😭 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۵۱) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و پنجاه و یکم:غرور بیجا با اتکا به دشمن 🔘اسماعیل ارشد آسایشگاه هفت بود و بسیار متکبر و مغرور و با اتکا به بعثیها دست بزن داشت و بچه ها رو اذیت می کرد. یه روز که من آسایشگاه را بُرده بودم برای استفاده از توالت ها، اسماعیل به من گفت افرادِ آسایشگاهتو بزن کنار تا افراد من اول بِرن دستشویی. 🔸️گفتم ما زودتر اومدیم و تعدادی رفتن. هر وقت همه افراد استفاده کردن اون وقت نوبت آسایشگاه شماست. با همون غرورِ  خاصِ خودش رو به من کرد و گفت مراقب خودت باش و بدون که اسیری. منم بهش گفتم تو هم گر چه پشتت به عراقیها پُره و شدی مسئول بند ولی تو هم بِدون مثل من یه اسیر هستی. 💥از اون روز تنش بین من و اسماعیل شروع شد و دشمن از یکی که ناصر بود، شد دو نفر و هر آن در معرض خطر جدی قرار داشتم. فقط کافی بود یکی از اونها منو به  بعثیها معرفی کنه ، ولی به لطف خدا هیچگاه این قضیه اتفاق نیفتاد. ⚡ناصر هم بدش نمیومد که از طریق اسماعیل منو بفرسته زیر کتک و شکنجه. به هر حال گرفتن امتیازها از ناصر براش قابل قبول نبود و گر چه مقداری موقعیتش تضعیف شده بود ولی هنوز پشتش به بعثیها پر بود، مدتی رو تحمل کرد و آخرش بدون اینکه درگیری خاصی ایجاد کنه یه روز اومد پیشم و گفت وُلِک رحمان دستت درد نکنه دیگه به اندازه کافی توی این مدت استراحت کردم. دیگه میخام خودم دوباره مسئولیت آسایشگاه رو به عهده بگیرم. منم که چاره ای نداشتم  مسئولیت رو بهش واگذار کردم. 🔸️همنشینی سلطان و شیرسواری🔸 🔹️یه ضرب المثل عربی هست که میگه «صدیق الملک کراکب الاسد» دوستی با پادشاه مثل سواری بر پشت شیر است. مگه میشه سوار بر پشت شیر شد و عاقبت در چنگالهای تیز اون گرفتار نشد. همین ناصر با همه خوش خدمتیش به بعثیها و خیانتش در حق هموطناش، یه وقتایی مغضوب اونها می شد و حسابی کتک می خورد. یه بار یکی از بعثیها (ظاهرا عدنان) بهش گیر داده بود و بعد از یه کتک مفصل با چوب زده بود تو دستش و دستشو شکسته بود و تا مدتها به گردنش آویزون بود. همین ماجرا برای یکی دیگه از جاسوسها بنام «م.ب» اتفاق افتاد و بشدت شکنجه و مجازات شد. ⚡مدت زیادی هم بیمار شد و بچه ها از باب ترحم بهش کمک می کردن. خوشبختانه رفتار وحشیانه دشمن با او و جوانمردی بچه ها و نادیده گرفتن خیانتهاش باعث شد این فرد بعد از مدتی موفق به بشه و دست از برداره. بچه ها هم با آغوش باز اونو پذیرفتن و تا آخر اسارت با بقیه همراه بود. ولی ناصر تا روز آخر ادامه داد و آخرش هم به پناهنده شد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها گریه کن 17.mp3
10.59M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📌 📍فصل پنجم ص ۱۰۷ 🍂بهمن ۱۳۵۷ 🍂بهشت زهرای تهران 🍂بیهوش شدن از خستگی 🍂به امید شهادت 🍂ساک بزرگ فشنگ 🍂دیدار با امام 🍂تولد علی 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 درعشقاگرچہمنزلآخرشهادتاست تکلیف اول است شهیدانہ زیستن 💔🥀 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌹شهـــید حاج ابراهیم همت: از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خیزید و اسلام را دریابید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸آخرین عکس یادگاری شهیدان زینال زاده و رضازاده یک روز قبل از شهادت در مراسم تشییع شهید براتی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مردم در دارند شهدای‌شان را تشییع می‌کنند؛ علیه آمریکا و داعشش شعار می‌دهند؛ 🔹برای عزیزان‌شان عزاداری می‌کنند، نماز بر پیکرشان می‌خوانند و با احترام و عزت به خاک می‌سپارند. 🔹تروریست‌های رسانه‌ای و اوباش قاتل، پس از جنایت‌شان، پشت اکانت‌های توییتری هنوز در حال دهان دریدگی هستند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۵۲) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و پنجاه و دوم:حاشیه های امن موقت بود  🍂بعثیها حتی به دوستان خودشون هم رحم نمی کردن و از ایرانی جماعت با هر نام و نشانی بشدت متنفر بودن. اصلا براشون مهم نبود چه کسی با اونها همکاری می کنه ، چون خوب می دونستن همکاری کردن بعضی از افراد از روی ترس یا طمع هست و دلبستگی خاصی به اونها ندارن. شاید همین روزهای اول واقعا بخاطر ترس شدید و ضعف ایمان حاضر شد با دشمن همکاری کنه. 📍در اسارت ماجراهای عبرت آموز زیادی در خصوص کسانی که به هر نیت (ترس، ضعف ایمان، طمع یا کینه) به خیانت آلوده شدن پیش اومد. بعضی از اونها که می خواستن با جاسوسی برای دشمن حاشیه ی امن برای خودشون ایجاد کنن و کتک نخورن و شکنجه نشن، در مواردی چنان مغضوب بعثیها می شدن و کتک خوردن که کمتر اسیری اونجور شکنجه شده بود. بعضی به بیماریهای لاعلاج مبتلا شدن و برخی هم در اواخر اسارت بدست شیر بچه های بسیجی مجازات شدن و تعداد قابل توجهی هم موفق به توبه شدن. ♦️از کسانی که موفق به شد و حتی در رحلت امام مرثیه سرایی کرده،اسماعیل بود و اسمش در لیست تبعیدی ها به بعقوبه قرار گرفت و تبعید شد. کسی که روزی با نهایت قساوت کابل بدست می گرفت و بچه ها رو می زد و هر چه بعثیها ازش میخاستن انجام می داد ، با رفتار کریمانه بچه ها متوجه اشتباهاتش شد و کرد و بچه ها هم به گرمی او رو پذیرفتن. 💥یادم هست بعد از آزادی و در روز چهارم وقتی از تهران بسمت کرمانشاه داخل هواپیما بودیم ایشان آمد پیش من و گفت فلانی دستم به دامنت نکنه بچه ها هنوز ازم داشته باشن و شکایت کنن و مشکل برام پیش بیاد. من گفتم اسماعیل خیالت راحت. این بچه ها اونقدر بزرگوارن که همون زمان اسارت فراموش کردن و بخشیدنت و حتی دوستت دارن... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯