⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل دهم : شهادت
🔸صفحه : ۱۸۹-۱۸۸
🔻ادامه قسمت دویست و چهاردهم: آخرین جلسه
✍حاج قاسم با لبخند گفت:می ترسین شهید بشم؟ باب صحبت باز شد و هر کسی حرفی زد:شهادت که افتخاره.رفتن شما برای ما فاجعه است.حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم.
رو به ما کرد و دوباره سکوت کردیم.خیلی آرام و شمرده شمرده گفت:میوه وقتی می رسه،باغبان باید اونو بچینه،میوه ی رسیده اگه روی درخت بمونه می پوسه و خودش می افته.بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی ها اشاره کرد:اینم رسیده،اینم رسیده،اونم رسیده.
ساعت دوازده شب هواپیما به مقصد بغداد پرواز کرد.ساعت دو بامداد جمعه خبر شهادت حاجی رسید. به اتاقش در دمشق رفتیم،کاغذ نوشته و جلوی آینه گذاشته بود: خدایا مرا پاکیزه بپذیر.
🗣یکی از مسؤلین فاطمیون،سالنامه مکتب حاج قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
کاش یک تخریبچی
میزد به معبرنفس ما؛
تخریب میکرد
آنچه من است و هوای نفس !
که گاهی بدجور گیر میکنیم،
میان مینهای القاب و شهرتها ...
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #کــلامشهـــید
🌹شهـــید حسین ولایتیفر:
«افتخار نسل ما اینه که توی عصری زندگی میکنیم که قراره اسرائیل توی اون دوره به دست ما نابود بشه».
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شبکه کان رژیم صهیونیستی: اسماعیل قاآنی کیست و در سه سال اخیر چگونه به آرامی پا جای پای سلیمانی گذاشته است؟
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
حاج حسین یکتا:
خون حاج قاسم کلید فتح #قدس خواهد بود و این کلید از آن جنس کلیدها نیست که نچرخد؛
خواهید دید . . .
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
Tahdir-(www.AvayeQuran.ir)joze25.mp3
4.07M
🌸طرح تلاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸
#تحدیر (تندخوانے) جزء بیست و پنجم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
ڪلام حق امروز هدیه به روح🌸🍃
#شهید_لنگری_زاده🌷
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی از علاقه حاج قاسم به تلاوت و شنیدن کلامالله مجید
🔺ژنرالی که با سایر ژنرالها متفاوت بود.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۳۰۲)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت سیصد و دو:صحنه تراژدی مرگِ پسرم جلو چشمام
🍂داداشم از شدت شوق و هیجان انگار اصلا حرفهاشو نشنید و منو بسمت ماشین میکشید. من بهش گفتم داداش اجازه بده من با جیپ برم این مقرراته و ما باید احترام بذاریم و شما هم پشت سر ما حرکت کنید. وقتی دستم رو رها کرد و به سمت جیپ رفتم همه با حسرت از پشت نگاهم می کردن، انگار که دوباره به اسیری می برنم. راننده گفت نگران نباشید هلال احمر خیلی دور نیست و چند دقیقة دیگه شما عزیزتون رو با خودتون می برید.
⚡به هلال احمر که رسیدیم، برادرم حاج رضا منو تحویل گرفت و یه برگه رو امضا کرد. و در روز ۲۷ شهریور ۶۹ عازم ایلام شدیم. در بین راه آقای نظری که اون وقت مسئول تبلیغات سپاه ایلام بود و لطف کرده بود و رانندگی استیشن رو بعهده داشت با گفتن جوک و لطیفه های بامزه و خنده دار مسیر سه ساعته کرمانشاه تا ایلام رو حسابی برامون دلپذیر و شاد کرد و بعد از سالها، ساعتهای متمادی از تهِ دل خندیدم و از منظره زیبا و کوهستانی اطراف و چهره مهربون مادر و بقیه بستگانم لذت می بردم و آرامش می یافتم.
🔹️به ایلام که رسیدیم در ۱۵ کیلومتری شهرِ ایلام و پلیس راه چوار به ایلام، دهها ماشین از اقوام و بستگان و دوستان اومده بودن استقبال، اجازه ندادن از ماشین پیاده بشم. ماشین ما جلو و بقیه پشت سر، به سمت ایلام و با سرعت زیاد براه افتادیم. چند ماشین نیروی انتظامی، کاروان رو اسکورت و مراقبت میکرد که اتفاقی نیفته.
🔸️استیشن ما با سرعت زیادی حرکت می کرد و بقیۀ ماشینها هم برای این که عقب نمونن با سرعت دنبالش راه افتادن. یه دستگاه بنز نیروی انتظامی تلاش میکرد خودشو به ابتدای کاروان برسونه و سرعت ماشینها رو کنترل کنه. بعد از شهر چوار به پیچ تندی رسیدیم و در همین حال پسر چهارسالهم «حسین» رو از ایلام آورده بودن که به من ملحق بشه. یکی از اقوام که در کنار جاده ایستاده و دست پسر خردسالم بدستش بود بدون توجه و از روی علاقه و با دستپاچگی از عرض جاده عبور کرد و بسمت ماشین ما حرکت کرد. مادرم فریاد زد حسینه و به راننده گفت بایسته تا با خودمون ببریمش...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯