#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفت
💚رضاي خدا❤️ص ۱۷۷
✔عباس هادي
🌿از ويژگيهاي ابراهيم اين بود که معمولًا کسي از کارهايش#مطلع نمي شد به جزکســاني که همراهش بودند و خودشان کارهايش را مشاهده مي كردند.
🌿اما خود او جز در مواقع ضرورت از کارهايش حرفي نمي زد. هميشه هم اين نکته را اشــاره مي کرد که: کاري كه براي رضاي خداســت، گفتن ندارد. يا مشکل کارهاي ما اين است که براي رضاي همه کار مي کنيم، به جز خدا.
🍁@shahidabad313
🌿حضــرت علي(ع)نيز مي فرمايند: »هر کس قلبــش را و اعمالش را از غير خدا پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت.
⚡( -غرر الحکم ص 538)
🌿عرفاي بزرگ نيز در سرتاسر جملاتشان به اين نکته اشاره مي کنند که: »اگر کاري براي خدا بود ارزشمند مي شود. يا اينكه هر نََفسي که انسان در دنيا براي غير خدا کشيده باشد در آخرت به ضررش تمام مي شود.«
🌿در دوران مجروحيــت ابراهيم به يکــي از زورخانه هاي تهران رفتيم. ما در گوشه اي نشستيم. با وارد شدن هر پيشکسوت صداي زنگ مرشد به صدا در
مي آمد و کار ورزش چند لحظه اي قطع مي شــد.
🍁@pmsh313
🌿تازه وارد هم دستي از دور براي ورزشکاران نشان مي داد و با لبخندي بر لب، درگوشه اي مي نشست.
ابراهيم با دقت به حركات مردم نگاه مي كرد، بعد هم برگشت و آرام به من گفت: اينها را ببين که چطور از صداي زنگ خوشحال مي شوند.
🌿بعد ادامه داد: بعضي از آدمها عاشق زنگ زورخانه اند. اينها اگر اين قدر که عاشق اين زنگ بودند عاشق خدا مي شدند، ديگر روي زمين نبودند. بلكه در آسمانها راه مي رفتند!
🌿بعد گفت: دنيا همين است، تا آدم عاشق دنياست و به اين دنيا چسبيده، حال و روزش همين است. اما اگر انســان سرش را به ســمت آســمان بالا بياورد و کارهايش را براي رضاي خــدا انجام دهد، مطمئن باش زندگيش عوض مي شــود و تازه معني زندگي كردن را مي فهمد.
🍁@shahidabad313
🌿بعد ادامــه داد: توي زورخانه خيلي ها مي خواهند
ببينند چه کسي از بقيه زورش بيشتر است و چه کسي هم زودتر خسته مي شود. اگر روزي مياندار ورزش شدي تا ديدي کسي خسته شده، براي رضاي خدا سريع ورزش را عوض کن.
🌿من زماني مياندار ورزش بودم و اين کار را نکردم،
البته منظوري نداشتم اما بي دليل بين بچه ها مطرح شدم ولي تو اين کار را نکن!
🌿ابراهيم مي گفت: انسان بايد هر کاري حتي مسائل شخصي خودش را براي رضاي خدا انجام دهد.
💥آگاه باش عالم هستي ز بهر توست
غير از خدا هر آنچه بخواهي شکست توست...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
18.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️*مدرسه درس آموز سلیمانی* ۴✳️
👈بیان ویژگی ها و خصوصیات مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی و سیره و روش ایشان در مواجهه با مسایل گوناگون.
⏹ *نمیشود از حاج قاسم گفت اما از ولایت نه*
👈عاقبت به خیری
👈رابطه قلبی با ولایت
👈راه نجات کشور
👈حکمت و تشخیص ولایت فقیه
👈حفظ وحدت
👈راه ما ختم به پیروزی
👈تبعیت از ولایت
👈اصول یعنی ولی فقیه
⭐خامنه ای عزیز
💥مظلوم و تنها
🔸️خمینی بزرگ(ره)
🔹️ولایت فقیه تنها نسخه نجات بخش
🍂شیعه و سنی
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#مدرسه_درس_آموز_سلیمانی
#کلیپ
#فاطمیه
#موکب_سلیمانی
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
⚡﷽⚡
☀️#چهل_چراغ(۳۴)
🔸سی و چهارمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔹خطاب به برادران سپاهی و ارتشی…
💢نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💎#رفیق_خوشبخت_ما (۶۲)
🍀#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی(ره)
🍁#اولین_سالگرد_شهادت
⭐#زندگی_مجاهدانه همراه با تلاش خالصانه
🌿#مکتب و#مدرسه درس آموز
🍂مقدمه سازی#ظهور
👈#باب_هشتم:#شهادت ص ۷۹
🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی
🔸️انتشارات زائر رضوی
🖊نامۀ حاج قاسم به رفیقش ص ۸۵
🍀قسمت و
🔹#هم_نفس
🔸️#عزیز_برادرم_حسین(پور جعفری)
🔹️#حسین_عزیز، اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
🔹️برادر خوبم، اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است، دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد.
🔹️#عزیز_برادرم همۀ دردها درد نیستند و همۀ بلاها بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین#نعمت و#لطف و#محبت بدان.
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #خاطره_طنز
💉 جوهر نمک به جای الکل
🎙 حاج حسین یکتا
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
29.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اختصاصی
یا الله یا الله یا الله
🎥این فیلم را حتماً با حضور قلب ببینید
💐 کشف پیکر مطهر ۴ شهید در فکه ، منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی
📎دانلود نسخه با کیفیت :
https://aparat.com/v/XU46r
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
بـه قـول #شـهید_بِلباسی ↓
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم :)
و باید کنارِ هم ، باری از رویِ
دوشِ مردم برداریم🌱..
حواسمون کجـاست؟
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشت
🌱رضاي خدا ص ۱۷۸
✔عباس هادي
💚کار برای رضای خدا❤️
🌱...نزديک#صبح_جمعه بود. ابراهيم با لباسهاي خون آلود به خانه آمد! خيلي آهســته لباسهايش را عوض کرد. بعد از خواندن نماز، به من گفت: عباس، من ميرم طبقه بالا بخوابم.
🌱نزديک ظهر بود که صدای درب خانه آمد. كسي بدون وقفه به در مي كوبيد! مادر ما رفت و در را باز كرد. زن همسايه بود. بعد از سلام با عصبانيت گفت:
اين ابراهيم شما مگه هم سن پســر منه!؟ ديشب پسرم رو با موتور برده بيرون، بعد هم تصادف کردند و پاش رو شکسته!
🌱بعد ادامه داد: ببين خانم، من پســرم رو بردم بهترين دبيرســتان. نمي خوام با آدمهائي مثل پسر شما رفت و آمد کنه!مادر ما از همه جا بي خبر بود. خيلي ناراحت شد. معذرت خواهي کرد و با تعجب
گفت: من نمي دانم شما چي ميگي! ولي چشم، به ابراهيم ميگم، شما ببخشيد و...
🍁@shahidabad313
🌱من داشتم حرفهاي او را گوش مي کردم. دويدم طبقه بالا!ابراهيم را از خواب بيدار کردم و گفتم: داداش چيکارکردي؟!ابراهيم پرسيد: چطور مگه، چي شده!؟
🌱پرسيدم: تصادف کرديد؟ يك دفعه بلند شد و با تعجب پرسيد: تصادف!؟ چي ميگي؟ گفتم: مگه نشنيدي، دم در مامان ممد بود. داد و بيداد مي کرد و...
🌱ُ ابراهيم کمي فکر کرد و گفت: خب، خدا را شکر، چيز مهمي نيست!عصــر همــان روز، مــادر و پــدر محمــد بــا دســته گل و يــك جعبــه شــيريني به ديــدن ابراهيــم آمدنــد. زن همســايه مرتب معــذرت خواهي مي کــرد.
🍁@pmsh313
🌱مــادر مــا هم بــا تعجــب گفت: حــاج خانــم، نه بــه حرفهاي صبــح شــما، نه بــه کار حالاي شــما! او هــم مرتــب مي گفت: بــه خدا از خجالــت نمي دونم چي بگــم، محمد همه ماجــرا را براي مــا تعريف کرد.
🌱محمد گفت: اگر آقا ابراهيم نمي رســيد، معلوم نبود چی به سرش مي آمد. بچه هاي محل هم براي اينکه ما ناراحت نباشــيم گفته بودند: ابراهيم و محمد بــا هم بودند و تصادف کردند! حاج خانم، مــن از اينکه زود قضاوت کردم خيلي ناراحتم، تو رو خدا منو ببخشيد.
🌱به پدر محمد هم گفتم که خيلي زشته، آقا ابراهيم چند ماهه مجروح شــده و هنوز پاي ايشون خوب نشده ولي ما به ملاقاتشون نرفتيم، براي همين مزاحم شديم. مادر پرسيد: من نمي فهمم، مگه براي محمد شما چه اتفاقي افتاده!؟
🌱آن خانم ادامه داد: نيمه ِهاي شب جمعه بچه هاي#بسيج_مسجد، مشغول ايست و بازرسي بودند. محمد وسط خيابان همراه ديگر بچه ها بود. يك دفعه دستش روي ماشه رفته و به اشتباه، گلوله از اسلحه اش خارج و به پاي خودش اصابت مي کنه.
🍁@shahidabad313
🌱او با پاي مجروح وسط خيابان افتاده بود و خون زيادي از پايش مي رفت. آقا ابراهيم همان موقع با موتور از راه مي رسد. سريع به سراغ محمد رفته و با کمک يکي ديگر از رفقا زخم پاي محمد را مي بندد. بعد او را به بيمارستان مي رساند.
🌱صحبت زن همســايه تمام شد. برگشــتم و ابراهيم را نگاه کردم. با آرامش خاصي کنار اتاق نشســته بود. او خوب مي دانست کسي که براي رضاي خدا کاري انجام داده، نبايد به حرفهاي مردم توجهي داشته باشد.
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛