🌹خانوادگی وارد جنگ تحمیلی شدند؛ اسماعیل و برادرش در جبهه ها و حضور داشتند ,در حالیکه مادر، پدر و خواهرش در پشت جبهه، فعالیتهای زیادی را در کار پشتیبانی از رزمندگان انجام میدادند. بعداز ازدواج به جبههی خرمشهر رفت و به دفاع از این شهر به همراه همرزمانش پرداخت. اسماعیل از روزی که به جبهه رفت تا لحظهی شهادت، حضوری تاثیرگذار داشت. او در عملیاتهای متعدّد از شکست محاصره آبادان گرفته تا عملیات کربلای 4 که در سال 1365 رخ داد، حماسه های بینظیری به یادگار گذاشت.
❇️در این مدت اسماعیل هشت نوبت مجروح شد. در عملیات بدر دست راستش قطع شد امّا او باز هم پس از بهبودی در جبهه ماند. دی ماه سال 1365 موعد انجام عملیات کربلای چهار، پس از بروز رشادتهای فراوان، مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت و بعد از مدّتها پیکر پاکش در سال 1381 در بهشت شهدای اهواز به خاک سپرده شد.../ روحش شاد و یادش گرامی باد.
📚مختصری از شرح زندگانی و شهادت شهید اسماعیل فرجوانی/ صدا و سیمای مرکز خوزستان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📖 #خاطرات_شهدا
💐شهیدی ڪه دلتنگ امام رضا (ع) بود
سال 64 بود ڪه محمد حسن از جبهہ مرخصی اومد قم . بهم گفت : بابا ! خیلی وقتہ حرم امام رضا (ع) نرفتم دلم خیلی برای آقا تنگ شده . گفتم : حالا ڪه اومدی مرخصی برو ، گفت : نہ ، حضرت امام ڪه نایب امام زمان (عج) است گفتہ جوان ها جبهہ ها را پر ڪنند . زیارت امام رضا (ع) برام مستحبہ ، اما اطاعت امر نایب امام زمان (عج) لازم و واجبہ .
من باید برگردم جبهہ ؛ نمی توانم ؛ ولو یڪ نفر ، ولو یڪ روز و دو روز ! امر امام زمین می مونه . گفتم : خوب برو جبهہ ؛ و او رفت . عملیات والفجر هشت با رمز یا فاطمة الزهرا (س) شروع شد و محمد حسن توی عملیات بہ شهادت رسید .
بہ ما خبر دادند ڪه پیڪر پسرتون اومده معراج شهدای اهواز ولی قابل شناسایی نیست . خودتون بیایید و شناسایی ڪنید .
رفتیم معراج شهدا و دو روز تمام گشتیم اما پیڪر پیدا نشد . نشستم و شروع بہ گریہ ڪردن ڪردم ڪه یڪی زد روی شونہ ام و گفت : حاج آقای ترابیان عذرخواهی می ڪنم ، ببخشید ؛
پیڪر محمد حسن اشتباهی رفتہ مشهد امام رضا(ع) دور ضریح آقا طواف ڪرده و داره بر می گرده . گفتم : اشتباهی نرفتہ او عاشق امام رضا (ع) بود .
#شهید_محمد_حسن_ترابیان_قمی 🕊
#یادشهداباذڪرصلوات
✍ منبع : خاطرات شهدا ابر و باد
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سه تاچیزکه دست میگیری
#حتما #وضوبگیر
↵قرآن📓
↵مفاتیح
↵موبایل📱
#حاج_حسین_یکتا
🍂رزمندهای که در فضای سایبر و #مجازی میجنگی! برای فشردن کلیدها و دکمههای کامپیوتر💻 و موبایلت📱 #وضو_بگیر!
🍂و با نیت #قربةً_إلی_الله مطلب بنویس✍ بدان که تو مصداق "و ما رمیت اذ رمیت" هستی👌
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔶️غذای فرمانده
یک شب که قرار بود شام بخوریم ،نمی دانم چطور شد که من به یاد حسن باقری افتادم . بی اختیار جهت دعوت او به شام به اتاق ایشان رفتم.در را چند بار زدم ، چون جوابی نشنیدم در را باز کرده و با صحنه عجیبی که الان هم موهایم سیخ می شود مواجه شدم ؛ ......
#شهید_غلامحسین_افشردی
#شهید_حسن_باقری
#یاد_شهدا_باصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹بخاطر دفاع از کشورش، از تحصیل در آمریکا گذشت... / احسان در رشته مهندسی برق دانشگاه کنیگزویل تگزاس به آمریکا تحصیل میکرد و از دانشجویان ممتاز این دانشگاه بود. در همین حین خبر جنگ ایران و عراق را میشنود. احسان اله به ایران باز گشت و در یگان های حفاظتی امام خمینی (ره) و ریاست جمهوری حضور یاقت. در جریان کاندیداتوری و انتخاب بنی صدر ، به روشنگری افراد و برملاکردن چهره منافقانه او پرداخت.
🔸در عملیات در منطقه کوهستانی بازی دراز شرکت کرد و پس از بازگشت از جبهه همراه با گردان 9 سپاه ، مسئولیت حفاظت از بیت ریاست جمهوری وقت ، آیت اله خامنه ای، را به عهده گرفت. سرانجام در عملیات بیتالمقدّس جهت آزادسازی خرمشهر، با اهدای جان شیرینش، کام انقلاب را شیرین نمود.../ روحش شاد یادش گرامی
👈بخشی از وصیتنامهی شهید احسان اله قاسمیه:
«ما دراسلام تماشاچی نداریم همه مسلمانان به هرنحوی باید درصحنه نبرد بین حق وباطل درتمامی زمین خدا شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند.»
📚سایت نوید شاهدان استان اصفهان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#کلام_از_شهدا
💦خطاب به كارمندان دولت: در کارها سعی کنید کمکاری نشود و در محلّ کار، #نماز_جماعت داشته باشید. با انجمنهای اسلامی هماهنگ شوید.
#شهید_سیّد_عبدالکریم_قدسی
📚منبع:وب سايت شهيد نيوز
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
💧روزی هنگام مرخصی به زادگاهم رفتم. پس از مراجعت به پایگاه، خانوادهام را مقابل منزل پیاده كرده، برای انجام كاری، خواستم بیرون از پایگاه بروم؛ ولی ماشین روشن نشد، مجبور شدم آن را تا مسافت زیادی هُل بدهم و تا مقابل مسجد پایگاه بكشانم.
💦شخصی از مسجد بیرون آمد و به من سلام كرد. وقتی فهمید ماشین روشن نمیشود، گفت: در ماشین طناب داری؟
پرسیدم: طناب برای چه میخواهی؟ گفت: میخواهم ماشین را بكسل كنم. گفتم: شما كه ماشین نداری... گفت: عیبی ندارد، اگر طناب داری، به من بده.
💦بعد از آنكه طناب را گرفت، یك سرش را به ماشین و سر دیگرش را به كمر خود بست و ماشین را كشید. من از این جریان ناراحت شدم و خیلی اصرار كردم كه آن كار را نكند؛
💦ولی نتوانستم مانع او بشوم. به هر ترتیب تا مسافتی ماشین را كشاند. ناگهان متوجه شدم چند خودروی سواری و نظامی كنار ما ایستادهاند و همگی به آن شخص میگویند: «#جناب_سرهنگ! سلام، كمك نمیخواهید»؟
💦وقتی دیدم همه او را سرهنگ خطاب كردند، از خجالت عقب عقب رفته، داخل جوی آب افتادم.
ایشان مرا بیرون آورد و خنده كنان گفت: «چرا داخل جوی آب رفتی؟ میخواهی شنا كنی؟
💦من با ترس و خجالت گفتم: جناب سرهنگ! ببخشید، شما را نشناختم! گفت: به من نگو #جناب_سرهنگ، من هم آدمی مثل تو هستم.
💦وقتی از ایشان اسمش را پرسیدم، گفت: برادر كوچك شما، #عباس_بابایی هستم.
💦تا گفت عباس بابایی، فهمیدم فرمانده پایگاه است. تمام بدنم بخاطر خجالت و شرمندگی توأم با ترس، از عرق خیس شد...
#شهيد_عباس_بابايي
📚منبع : راوي: حميد احمدي، ر.ك: سروهاي سرخ، ص206 ـ204
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍️اگر همهے مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان مےشد👌👇
#متن_خاطره :
اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد ، خودش رفت جلسه و محمد مهدی رو گذاشت پیشِ ما ☺️... پذیراییِ جلسه که تموم شد ، مقداری موز اضافه اومد.🍌 یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی.😑.. نمی دانم حاج احمد برای چهکاری من رو احضار کرد😕. وقتی رفتم داخل اتاق ، محمدمهدی هم پشت سرم اومد.😐 حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد😞، طوری که تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش😰. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟☹️ گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده🙁 ، یه موز از سهم خودم بهش دادم😣...
نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش ، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز میخری🍌 و میذاری جای یه دونه موزی🍌که پسرم خورده...😑☺️❤️
🌷خاطرهای از زندگے سردار شهید حاج احمد کاظمے
📚منبع: کتاب احمد ، صفحه 137
#بیت_المال #رزق_حلال #تربیت_فرزند #مراقبه #تقوا #شهیداحمدکاظمے
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊