✅ساده زیست
✍خودش که چیزی نمیگفت اما پلکهای خسته و چشمهای سرخش همه چیز را روایت میکرد فرقی نداشت کجا باشد حلب سامرا بغداد و... محل اسکانش را که میدیدی با خودت میگفتی اینطور که نمیشود حتما باید لوازم دیگری هم باشد. موکتی رنگ و رو رفته یک متکا و یکی دو تا پتو میشد تمام امکانات مردی که دشمن را به زانو درآورده بود
📚ص۱۳۹ کتاب سلیمانی عزیز
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی با خانواده شهید علیرضا توسلی (ابوحامد)
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❇ نماز شب را ترک نکنید
🌿السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🌿
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
شادی روح بلندش فاتحهای بخوانیم🖤
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۵۷)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و پنجاه و هفتم:فرار دانشجوئی (۸)
♦️دژبان ترسید بیاد داخل نخلستان و برگشت. توی مسیر هاشم رو دیدم. گفتم از مسعود چه خبر؟ گفت نتونست فرار کنه. دلم خیلی براش سوخت. با خودم میگفتم در این مدت فرارِ ما او حتما داره کتک می خوره. شروع کردیم به دویدن و رسیدیم به برکهای که پر از گِل و جلبک بود. هاشم کمی آب خورد و به منم گفت بخورم. ولی من نتونستم. هاشم بلافاصله بالا اورد و حالش بد شد. مقداری دویدیم به یه دیوار فنسی رسیدیم از اون بالا رفتم و پریدم اون طرف.
🔸️هاشم دستش شکسته بود نتونست بالا بیاد. اصلا متوجه هاشم نشدم هاشم داد زد احمد برگرد. برگشتم و با یه دست کمکش کردم و اونو بالا کشیدم. هاشم نتونست خودش رو نگه داره و از اون بالا با کمر خورد رو زمین. جای موندن نبود دوتایی شروع کردیم به دویدن. فاصله درختها با هم زیاد بود و راحت نمی تونستیم خودمون رو استتار کنیم. کل نخلستان توسط عراقیها محاصره شده بود. تصمیم گرفتیم خودمون رو دفن کنیم شاید اینجوری تا شب نتونن ما رو پیدا کنن. سطح زمین پر از شیار بود.
🔹️تصمیم گرفتیم کفِ یکی از شیارها رو بکَنیم تا بتونیم خودمون رو داخلش زیر خس و خاشاکها پنهان کنیم. چیزی شبیه یه قبر کندیم و هر چه از دستم برمیومد از برگ و چوب و خاشاک روش ریختم و از هاشم هم خواستم همین کار رو بکُنه. قبرِ من خیلی خوب شده بود و کاملا پنهان شده بودم ولی مخفیگاه هاشم زیاد جالب نبود و چون دستش شکسته بود نتونست زیاد بکَنه و یه گودال کوچیک کند و توش قایم شد. مرتب زیر خس و خاشاکها ذکر میگفتیم. بعثیها چند بار از بالای سرمون رد شدن ولی متوجه ما نشدن. فرماندهشون به شدت عصبانی بود و داد و بیداد میکرد. ساعتی گذشت. نفسم داشت بند میومد و مرگ رو تو یه قدمی خودم می دیدم. راستش اگه دست خودم بود بین مرگ و اسارت حتما مرگ رو انتخاب میکردم ولی همه چیز دست خدا بود.
📌ناگهان یکی از نگهبانها متوجه هاشم شد و داد زد «واحدهم اهنا» یکیشون اینجاس. هاشمو بیرون کشیدن و چون هاشم نزدیک من مخفی شده بود خیلی زود پیدام کردن و از زیر اون همه چوب و خاشاک وگِل کشیدنم بیرون. طبق معمول شروع کردیم فیلم بازی کردن و خودمو به مرگ زدم. هنوز کاملاً بیرونم نکشیده بودن که شروع کردن به زدن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 فرازی از#مناجات_شعبانیه
📌واسمع دعائی اذا دعوتک...
💠 شنوای دعایم باش آنگاه که میخوانمت...
✅نشر این پیام صدقه جاریه است.
☀️#نسخه_های_معنوی
https://eitaa.com/joinchat/1916796973Cdd1c037702
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۶۶
🔻ادامه قسمت صدوهشتادونهم: سخاوت
✍حاج قاسم شفادهنده هم بود،همسرم سرطان داشت.
من هم کنارش نبود،بیشتر کربلاوحرم امام حسین علیه السلام بودم.
حاجی راهکارهایی دادکه آن ها را انجام دادم.
دراتاق عمل پزشکان موردی نمی بینند.
باتعجب می گویند که ماعلائم بیماری در ایشان نمی بینیم و نیاز به عمل جراحی نیست.
این در حالی بود که آزمایش هاو اسناد،بیماری همسرم راتایید می کردند.
باراهکارهای حاج قاسم ایشان شفاپیداکرد.
حتما چنین انسانی بعد از شهادتش هم شفا دهنده خواهد بود.
🗣حسن پلارک ،سالنامه مکتب حاج قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🍃
#روزجوان، بر جوانانی که میتوانستند بمانند ولی همچون مولایشان علی اکبر امام حسین علیه السلام جان شیرینشان را فدای دفاع از ولایت کردند، مبارک
#شهید_آرمان_علی_وردی 🥀💔
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
▪️وای از پیچیدگی نفس انسان!
شیطان را از در میرانی، از پنجره باز میآید و چه وسوسهها ڪه در انسان نمیڪند. میگوید:
برو با تقوای بیشتر خود را بساز، ایمانت را قوی ڪن و بازگرد!
📙 ڪتاب گنجینهی آسمانی ، ص۲۱۲
#تفکروتلنگر 🌱
#شهید_سید_مرتضی_آوینی♥️
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان قابل تامل شهید سلیمانی درباره سوال جوان رزمنده از آیتالله مشکینی
🌟بهمناسبت #میلاد_حضرت_علی_اکبر (ع) و روز جوان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🖼مجموعه پوستر
🔰 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد؛
روایت هایی از دلدادگی شهدا به امام زمان (عج) 🌹🌹
🔻شهید عبدالمهدی مغفوری
#روز_امید
#امام_زمان(عج)
#مهدویت
#شهدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعایی برای جوانان
🔺️ شهید حاج قاسم سلیمانی در پشت صحنه فیلم آن۲۳نفر: خداوند این غیرت و روحیه و معنویتی که اینها از قبل از جبهه، حین جبهه، زمان اسارت و در زمان کتکخوردنها داشتند، به همهی اطفال و همهی جوانان ما عطا کند. ۹۷/۷/۱۳
🌟 بهمناسبت میلاد حضرت علی اکبر (ع) و #روز_جوان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۵۸)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و پنجاه و هشتم:فرار دانشجوئی (۹)
🍂چشمامو بستم و خودمو به خدا سپردم. به شدت میزدن ولی من اصلاً به روی خودم نمی آوردم. فرماندهشون داد زد بابا این آدمه نزنین ببینیم مرده یا زندهس. سربازی نبضم رو گرفت و گفت «ایچذب حی» دروغ میگه زندهس. فرمانده دستور داد منو داخل یه پتو پیچیدن و با خودشون بردن. توی جیبم لیست بلند بالایی از بچه های اردوگاه تکریت ۱۱ و بعقوبة ۱۸ بود که میخواستم با خودم ببرم ایران. اگه دست عراقیها میافتاد شاید بشدت اونها رو شکنجه میکردن. توی صندلی عقب همون تاکسی که رانندهش ما رو لو داده بود جام دادن و راه افتادن. برای چند دقیقه کاملا تنها بودم. بهترین فرصت برای نابود کردن لیست بود. سریع کاغذ رو پاره پاره کردم میخواستم قورت بدم نشد دهانم خشک بود و پایین نمیرفت. ماشین قدیمی بود و سوراخهایی کف ماشین وجود داشت و تکه کاغذا رو یکییکی انداختم پایین و خیالم راحت شد که حداقل فرار ما باعث درد سر برای بچه ها نشده.
📍خیلی زود به مقصد رسیدیم. منو پتوپیچ کنار مسعود و هاشم انداختن و شروع کردن به کتک زدن. هاشم و مسعود رو بیشتر می زدن و اما تو کتکزدن من کمی احتیاط میکردن. یکی از سربازها منو میزد. فرمانده نهیش کرد که مبادا بمیره. گفت دروغ میگه همین الان داشت مثل غزال میدوید حالا چی شده که مثل مرده افتاده؟ یه کارگر مصری رو آوردن که نگهبان نخلستون بود. متهم به همکاری با ما شده بود که ما رو پنهان کرده مقداری کتکش زدن خودشو خیس کرد. حالا دیگه کمکم چشمامو باز میکردم و وانمود میکردم که تازه بهوش اومدم.
🔸️ازم پرسیدن این مصری با شما همکاری کرد. گفتم اصلاً ما اونو ندیدیم و نمیشناسیم از هاشم هم سؤال کردن اونم شجاعانه گفت: فرار کردن از دست شما مردانگی میخواد. منم یه مردَم، این بیچاره هیچ خبری از ما نداشت. مدتی گذشت. داشت باورشون میشد که حالم خیلی خرابه و دارم می میرم به همین خاطر یه آمبولانس اوردن و با مراقبتهای ویژه امنیتی منتقلم کردن بیمارستان.
هنوز چند دقیقه از شهر بلدروز دور نشده بودیم که ماشین از یه مسیر فرعی و خاکی رفت و وارد یه بیمارستان صحرایی شد. نگهبانها با خشونت برانکارد رو بلند کردن و با فحش و ناسزا بُردنم داخل. بخاطر سهلانگاری در مراقبت از ما بیچارهها بشدت تنبیه شده بودن و دقِ دلشونو روی من خالی میکردن. پزشکیار وقتی خشونت اونها رو دید فریاد زد این چه رفتاریه مگه نمی بینید حالش خرابه؟ یه سُرم قندی به من وصل کرد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📖 فرازی از#مناجات_شعبانیه
🍂و اقبل علی اذا ناجیتک...
💠 و به من توجّه کن هنگامی که با تو مناجات مینمایم ...
✅نشر این پیام صدقه جاریه است.
☀️#نسخه_های_معنوی
https://eitaa.com/joinchat/1916796973Cdd1c037702
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۶۶-۱۶۷
🔻قسمت صد و نودم: اتاق ایزوله
✍نوه های تازه به دنیا آمدهی حاج قاسم به دلیل شرایط خاص باید مدت کوتاهی در بخش ایزوله بیمارستان بستری می شدند،اما اتاق ایزوله خالی نداشتیم.
با مادر یکی از نوزادانی که شرایط فرزندش بحرانی نبود،صحبت کردم و گفتم تا سه ساعت دیگر یکی از اتاق ها خالی می شود.
بعد با صدای آرام گفتم :نوه های سردار سلیمانی تو بیمارستان ما هستن و اتاق ایزوله خالی برای بستری کردنشون نداریم.
وضعیت فرزند شما هم که رو به بهبودیه.
اگه موافق باشین بچه ها رو تواین اتاق بستری کنیم.
ادامه دارد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
کاشچونآیینهروشنمیشد
دلـمازنقشتووخندهٔتو
- لبخندۍبهرنگشھادت!♥️
#حاج_قاسم💔🥀
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید سید مجتبی علمدار:
باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر!
یعنی نسل جدید را با شهدا آشنا کنیم
در نتیجه جامعه بیمه میشود و یار
برایِ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تربیت میشود.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯