eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 هر که شد گمنام‌تر زهرا(س) خریدارش‌ شود بر درِ این‌ خانه از نام‌ ونشان‌ باید‌ گذشت 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما همیشه فکر میکنیم شهدا یه کار خاصی کردن که شهید شدن؛ نه رفیق.. شهدا خیلی کارهارو نکردن که شهید شدن! شهیدحسین‌معزغلامی❣️🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰بخشی از وصیت‌نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ✍️شهید حاج قاسم سلیمانی: مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. 🔹حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽توصیه پدر حاج قاسم سلیمانی به خواندن نمازشب ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hejab - ostad mohammadi.mp3
9.02M
❓آیا این جمله درست است که اول اقتصاد و مشکلات مردم را درست کنید بعد به فکر حجاب مردم باشید؟ و همچنین دلایل وجوب حجاب از قرآن و دلایل اجبار و قانون شدن حجاب را در حکومت اسلامی بفرمایید؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
موسسه روایت سیره شهدا 14020824_03_01.mp3
9.77M
🌷صوتی 🍁شب شیدایی 🔸️ویژه برنامه 🔹️سالگرد شهادت شهیدان زین الدین 🎤 روایتگری 🔸️حاج حسین کاجی ⌚️چهارشنبه ۲۴ آبان 🕌 قم _ گلزار شهدای علی ابن جعفر ┅══❉💠❉══┅   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت سی و سوم 📝درخت کاری♡ 🍃همسرم ؛ مرحوم آقا ذبیح الله به طبیعت سرسبز علاقه زیادی داشت او سه تاکستان چند هکتاری در حاشیه روستا پرورانده بود فصل رویش از باغچه حیاطمان عطر گل و گیاه و مرکبات به مشام می رسید. 🌷فصل بهار که میرسید به نیت اموات در سرتاسر چشمه به  درختکاری می پرداخت و مردم بسیار دعایش میکردند پس از مرگ ،شوهرم محمد این سنت حسنه؛ کاشت درخت را دوباره احیا کرد و از همان نوجوانی با سرمشق گیری از پدرش چندین نهال در اطراف چشمه روستا کاشت، دو نهال توت و بیدسبز هم پشت منزلمان کاشت آخر هفته ها که از حوزه علمیه به آبادی میآمد سیراب کردن درختان را در برنامه کاریش قرار داده بود چند سال گذشت تا درختان توت و بید به ثمر نشستند و زیبایی خاصی به چشمه دادند. 🍃بیدها با هر نسیمی مثل بادبزنی نفسها را تازه میکرد و در گرمای طاقت فرسای تابستان سایبان خوبی برای زنان در چشمه شده بود بچه ها برای چیدن توتها از درختان بالا می رفتند و در هنگام خوردن به گفت و گو می پرداختند و می خندیدند سر و صدایشان آن قدر زیاد بود که گویی یک دسته سار به درخت هجوم آورده اند در پایان هم گوشۀ پیراهن خود را پر از توت میکردند و برای خانواده شان می بردند. 🌷ولی محمد حواسش به همه بود حتی سالخوردگانی را که در جستجوی مشتی توت بودند را هم دست خالی روانه نمیکرد رسیده ترین توت ها در بالاترین نقطه درخت جا خوش کرده بودند و هر کسی جرأت رفتن به آنجا را نداشت ولی محمّد به خاطر سالمندان از لا به لای شاخه ها عبور می کرد و با هر ضربتِ پا پایین دستان را خوشحال میکرد و از لذت دیگران دلشاد میشد، در عرض چند دقیقه گوشه چادر پیرزنان پر می شد. 🍃تعطیلات فصل تابستان که می آمد بچه ها با چوب تیر و کمان میساختند و به شکارگنجشکان می پرداختند، محمد هم تیر و کمان داشت و البته همراه بچه ها تیراندازی میکرد و نشانه گیری اش بسیار خوب بود ولی هیچگاه پرنده ای را شکار نکرد روزی در چشمه پشم میشستم که دیدم محمد به همراه گروهی از دوستانش سراغ درختی که گنجشکی آواز میخواند نشانه گیری کردند. 🌷خیلی از محمد دلخور شدم، شکر خدا هدفشان خطا رفت و سهره فرار کرد. شب که محمد منزل ،آمد گفت و گو را شروع کردم و با خشونت پرسیدم. نهال کاشتی تا بلای جان این زبان بسته ها ،شوی و شروع به نصیحت کردم. 🍃 خندید و گفت: پس شما امروز مرا رصد میکردی؟؟؟ نترس! خودم بیشتر از شما دلواپس نجات جان آنها هستم، زمانی که رفقایم حواسشان به پرنده ایست همزمان با بچه ها در شاخ و برگ درختان سنگ اندازی میکنم و پرنده را آگاه کرده و در نتیجه باعث فرارش می شوم و نجاتش میدهم از تفکرات محمد در عجب مانده بودم ولی همین که نیتش برایم روشن شد دیگر پاپیچ اش نشدم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.. 🎥حاج قاسم برایمان از محبت مادری حضرت زهرا به رزمندگان می‌گوید: 🍁ما هر وقت در سختی های جنگ فشارها بر ما حادث میشد، اون وقتی که مضطر میشدیم، پناهگاهی جز زهرا نداشتیم، پناهگاهمان زهرا بود... 🏴 🍁 ️🍂 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 حضرت مادر💔 دستم را به پرچمت میگیرم شبیه رزمنده ها... که دلشان گرم بود به سربند یا زهرا (س) گرمای دست مادر گرم میکند یخ دنیا را... 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 گاهی برای پرواز و اوج گرفتن باید برای انجام کار خیر یا گرفتنِ دستی خیلی پایین بیایید...! شهید آقا رسول خلیلی🕊❣️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏷شهادت داستانِ زندگے آنانے است که فهمیدند دنیا جاے ماندن نیست... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📌 مادر شهید یوسف داورپناه : من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم 🔹 مادر شهید: پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت ◇ کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند ، گفتند به خمینی توهین کن یوسف این کار رو نکرد. ◇ به من گفتند توهین کن، گفتم چنین کاری نمیکنم. گفتند: بچه ات را میکشیم بازهم قبول نکردم. ◇ پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردند ◇ گفتند: به خمینی توهین کن، بازم توهین نکردم ، من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند ◇ بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی.گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم ◇ گفتند: جنازه اش را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم ◇ شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه می گفتم: یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری؛ انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر قبر پسرم. ◇ دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر. ◇ فقط خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو. ◇ کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم؛ به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم. 🔻 مادران شهدا مثل کوه پای نظام جمهوری اسلامی و ولایت ایستادند 🔹️ به راستی ما کجای کار هستیم ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پدرم گفت یک ماشین فراری به تو میدهم اگر حجابت را برداری ♦️سرگذشت دختر آمریکایی که برای به انحراف کشاندن زنان مسلمان مأمور به مطالعه قرآن شد ولی ... 💢سخنان خانم شریفه کارلو اندلسی که در یک سازمان ضداسلامی به منظور دوری مسلمانان از دین به اسلام معرفی شد و بعدها مسلمان شد. 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت سی و چهارم 📝طلبه ناشناس♡ 🍁محمد در حوزه علمیه امام خمینی(ره) کاشان تحصیل میکرد گمانم این بود در آن زمان آنجاست. وقتی به جبهه اعزام شدم گردان ما با گردان دیگری ادغام شد تا به کمک یکدیگر حمله کرده و به هدف همه منتظر و آماده فرمان بودیم. برسیم. 🌷ناگهان در یکی از چادرها برادرم محمد را دیدم و با تعجب صدایش زدم: محمد سرش را برگرداند. حدسم درست بود خودش بود که دست تکان میداد و با لبخند همیشگی اش آغوش می گشود 🍁 به به ....عزیز برادرم..... در آسمانها دنبالت می گشتم می بینم در زمین سیر میکنی؟ از او پرسیدم: اینجا چه میکنی؟ چرا درس را رها کرده ای و به جبهه آمده ای؟ خندید و گفت داداش جان چه اشکالی دارد؟ چند وقتی تعطیل بودم به این خاطر جبهه آمدم تا خدمتی کرده باشم. دوباره پرسیدم پس چرا با لباس روحانیت نیامدی؟ محمد سرش را پایین انداخت و :گفت آن طوری مرا به خط مقدم نمی برند 🌷 از صدای گفت و گوهای بردارانه ما دوستان و همسنگران او نیز به ما ملحق شدند و با حسرت از من پرسیدند جان ما بگو درست شنیده ایم، محمد شما طلبه است یا نه؟ گفتم بله چطور؟ 🍁متأسف شدند که چرا خودشان متوجه نشده اند و اصلاً چرا تا کنون خودش را معرفی نکرده و چیزی از این مسأله به ما نگفته است. رزمنده ای دیگر گفت: هر مسأله شرعی برای گروه ما پیش میآمد، همین برادر شما به راحتی جواب میداد ما فکر میکردیم او یک رزمنده باسواد است 🌷پیرمردی ادامه داد و گفت: محمد را مثل فرزند خود دوست میدارم به جای رزمندگان سال خورده نگهبانی میدهد، موی سر و صورتمان را اصلاح میکند ظرف و لباسمان را میشوید و به امورمان رسیدگی میکند 🍁دیگری می گفت آقا محمد با ما قرآن کار میکند غذاهای خوشمزه می پزد نوجوانی میگفت اولش از سربازی در جبهه می ترسیدم تا اینکه با برادر محمد آشنا شدم او خیلی مهربان و شوخ طبع است و در پشت خط باما والیبال و فوتبال بازی میکند میخواهم بعد سربازی خدمتم در جبهه را ادامه دهم 🌷 رزمنده میان سالی گفت: عجب مولودی میخواند چه عارفانه به نماز و مناجات می ایستد، نیمه شبها از صدای هق هق گریه هایش بیدارمان میکند و روزها مسابقات کشتی و .... راه می اندازد، کشتی گیر قابلی است، کسی حریف فوت و فنش نمیشود نوجوان دیگری می گفت :چقدر مهارت جنگی دارد؟! چه خوب کار با سلاح را به تازه کارها می آموزد رزمنده دیگری فریاد زد: ای والله اصلا کاکا محمد جبهه است، میدان رزم را تبدیل به میدان بزم کرده است. بیچاره دشمن. همه خندیدند..... 🍁 ولی محمد با پیشانی خیس از عرق سرش را پایین انداخته بود و زیر لب استغفار میکرد و مُدام بحث را عوض میکرد ولی گویا تمام گردان از داشتن رفیق و هم رزمی چون محمد خوشحال بودند و نمی خواستند او را از دست بدهند. 🌷 با اینکه توقع نداشتم برادرم را زیر خمپاره ها ببینم ولی خدا را از داشتن چنین برادر صالحی شاکر بودم که بی منت گره از کار خلق می گشاید و ترس را در دلها خاموش میکند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ای شهدا! میدانید، بین خودمان بماند، گاهی دلمان می خواهد دل شما هم برای ما تنگ بشود.... پنجشنبه یاد شهدا با ذکر ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 ای بسیجی! تا وقتی که پرچم‌ اسلام‌ را در افق نصب‌ نکردی، حق‌ نداری استراحت‌ کنی .. |جاویدالاثر احمد متوسلیان❣| ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯