eitaa logo
روایتگری شهدا
22.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت صد و سه 📝غریبــــی آشــــنا♡ ♻️چند ماه از رفتن برادرم می گذشت و این بار اوّل بود که نامه یا پیغامی از او برایمان نمی آمد . نمی دانستم مجروح شده یا اسیر شده یا شهید شده است، کاسۀ صبرم پر شده بود 🌷نمی توانستم دست روی دست بگذارم، امور ایثارگران، دفاتر اعزام و بیمارستانها را سر زدم ولی اثری از محمدم نبود سر در گم بودم. روزی به حوزۀ علمیّۀ محمودیّۀ فاروج رفتم تا شاید خبری از دوستانش بیابم ♻️ در این میان طلبۀ جوانی به نام آقای «قانعی » کمک حالم شد و مرا از نگرانی در آورد با او همسفر شدم و مکان های مربوط در فاروج، قوچان و شیروان را جستجو کردیم بی فایده بود و دست خالی به خانه برگشتم صبح روز بعد جناب قانعی به اصرار مرا به مشهد برد تا شاید اثری از محمد بیابیم. 🌷بیمارستان ها، ستاد معراج و ... را کندو کاو کردیم و ظهر در منزل ایشان مهمان شدیم و مُجِدانه به دفاتر مرتبط دیگر در مشهد سر زدیم. ناامید شده بودم ♻️ با خودم میگفتم: وقتی در شهر خودمان کسی خبری از او ندارد چگونه در کلان شهر مشهد باید او را بشناسند ناگهان آقای قانعی نام محمد را در میان یکی از لیستهای رزمندگان مفقودالاثر پیدا کرد بی صبرانه به سوی امور ایثارگران قدم بر می داشتم 🌷 به سالن انتظار رسیدیم، اتاق استعلام شلوغ بود ، باید منتظر میماندیم، آشفته بودم و با خودم می گفتم نکند خواب می بینم یا شاید اشتباه فامیلی باشد؟؟! ♻️سرانجام مرا صدا زدند ، وارد اتاق شدم و سلام دادم، آقای جوانی از روی صندلیش برخاست و به استقبالم آمد و به نشان دلجویی دستی بر شانه ام کشید وگفت: علیکم السلام، خوش آمدید ، 🌷بعد از من پرسید :نام گمشده و نسبت شما با ایشان چیست؟پاسخ دادم: نامش محمدعلی برزگر و نسبتمان برادریست با هر پاسخ بغضم را قورت میدادم، نگاهی به دفترش انداخت گفت: برادر شما جزو شهدای مفقودالاثر عملیات کربلای۲ است، بچه ها قرار است منطقه را تفحص کنند ♻️با شنیدن کلمۀ«شهید» سرجایم میخکوب شدم، زبانم بند آمد ،گویا ذرّه ذره جان از بدنم خارج میشد، آقای قانعی به جای من تمام سؤالات را جواب داد و دیگر چیزی از بقیّۀ گفتگوها نفهمیدم. 🌷 با حالی دگرگون به روستا آمدم، نمی دانستم این خبر را چگونه به مادرم بدهم. همسر و زنان فامیل را دعوت به دلجویی از مادرم کردم، مادرم وقتی خبر را شنید چندین بار از هوش رفت. ♻️ولی باید حقیقت تلخ فراق را می پذیرفتیم. خدای محمد ما را از نگرانی در آورد و در ماه رمضان پیکر پاکش را نشانمان داد و در شب قدر به آغوش خانواده برگرداند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 خواب و استراحت نداشت می گفت: پاسدار یعنی کسی که کار کنه ، بجنگه ، خسته نشه؛ کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره... 🌷 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 می‌گفت قبل از شوخی نیت تقرب کن و تو دلت بگو: دل یه مومن شاد می‌کنم قربه الی الله، این شوخیاتم میشه عبادت:) شهید حسین معز غلامی❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔴روز شهید بهت تبریک گفتیم، امروز که روز پاسداره بهت تبریک میگیم، فردا که روز جانبازه بهت تبریک خواهیم گفت ▪️توی دنیا چه مدالی باقی مونده بود که به دستش نیاوردی؟ ای سالار شهدای مقاومت، این نور چشم جانبازها، ای فخر پاسدارها، ای آرامش دل امت ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1402.11.01-Panahian-ShabakeyeOfogh-AyaPadakhtanBeHejabMojebDoGhotbiMishavad-32k.mp3
7.17M
🔉 آیا پرداختن به حجاب موجب دو قطبی اجتماعی می‌شود؟ 📅 | ‌۱۴۰۲.۱۱.۰۱ 🔸️ 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نگاهی به جغرافیا، سبک زندگی و جهانِ انسان یمنی 🍂قسمت هشتم 🔸️همچنین یمن یک چهارراه اقتصادی محسوب می‌شود و لذا از لحاظ اقتصادی هم مهم است. یمن از قدیم‌الایام مسیر تجارت ادویه، عطر، ذغال سنگ، پنبه، کتان و برد یمانی که بسیار معروف بوده است. در ادبیات ما هم از برد یمانی بسیار یاد شده. برد یمانی یا همان پارچه یمنی نشان‌دهنده شکوفایی نساجی در یمن بوده و به‌ تبع آن دامداری، نخ‌ریسی، کشت پنبه و صنایع وابسته نیز ایجاد شد. 💥بنابراین یمن یک چهارراه اقتصادی و منبع درآمدی خوبی برای عثمانی‌ها بود. در آن دوره یعنی در قرن ۱۸ و ۱۹ یمن دیگر تبدیل به یک حکومت خود مختار شده و منطقه‌ای بود که قبایل در آن حکومت می‌کردند.  🔸️رقیب دولت عثمانی در آن زمان انگلیس بود که توانسته بود پرتغالی‌ها، ایتالیایی‌ها و بسیاری از دولت‌هایی که در آن زمان صاحب نیروی دریایی و مستعمراتی بودند را عقب براند و یکه‌تاز و آقای عرصه استعمار در غرب و رقیب اصلی عثمانی‌ها شود. انگلیسی‌ها هند را تصرف کرده و مستعمره خودشان ساخته بودند و در آنجا کمپانی بزرگ هند شرقی را داشتند.  🔹️کشتی‌های نظامی و تجاری انگلیسی برای استحکام نفوذ و توسعه تجارتشان در هند نیازمند این بودند که آفریقا را دور بزنند و با طی کردن یک مسیر طولانی از کنار یمن عبور کنند و به هند برسند. به همین دلیل یمن را به لحاظ اقتصادی ایستگاه و بارانداز بسیار مناسبی می‌دیدند که بتوانند آن را به یک هاب اقتصادی[قطب اقتصادی] برای اقتصاد کمپانی هند شرقی تبدیل کرده که محصولات هندی را به یمن بیاورند و از آنجا به اروپا یا خود افریقا صادر کنند.  🔹️همچنین بنادر عدن و مّکلّا در کنار اقیانوس هند مکان بسیار مناسبی برای بارگیری ذغال‌سنگ و پشتیبانی از کشتیرانی انگلیس بودند...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت صد و چهار 📝روزهای انتــــظار♡ 💛چند ماهی از رفتن محمد به جبهه میگذشت. او حداکثر هر سه یاچهار ماه یک بار به روستا می آمد ... و اگر هم مشغله میداشت به ما نامه می نوشت و ما را از حالش با خبر می کرد این دفعه پنج ماه شد که هیچ خبری از او نداشتیم، نگران و مضطرب منتظر آمدنش بودیم، 🌷مادرم وضعیت روحی خوبی نداشت، و همیشه از رزمندگانی که از جبهه بر می گشتند سراغش را میگرفت، رادیو از دستمان لحظه ای آرام نمی گرفت. شبها و روزهای سختی را سپری کردیم. 💛بیقرار بودم نمی دانستم چه اتفاقی برایش افتاده ، هر شب تا صبح پلک روی هم نمیگذاشتم و از اضطراب زیاد روی بالکن مدام راه می رفتم بعد نماز ّصبح از شدت بیحالی لحظه ای پلک چشمم سنگین میشد ولی دوباره با کابوس اسارت محمد از خواب می پریدم. 🌷به مادرم چیزی نمی گفتم ولی از وقتی فهمیدم آخرین عملیّاتی که محمد شرکت کرده در خاک عراق بوده است گمان میکردم محمد اسیر شده و به دست دشمن افتاده است. رزمندۀ آشنایی نبود که از او پرس وجو نکرده باشم ،ِپایگاه منطقه را دائما سر می زد، لیست اسرا یا شهیدان را جستجو می کردم. 💛به بیمارستان شهدا سر زدم ولی باز هم دست خالی به خانه بر گشتم. دنبالش تا جبهه هم رفتم ولی برادرم را نیافتم. یکی از روزها رزمنده ای در منزلمان آمد و گفت: پیکر شهید برزگر ،پیدا شده فردا برای شناسایی تشریف بیاورید . 🌷صبح خیلی زود به راه افتادیم . تابوت شهیدی را برایمان آوردند با شوق خود را روی پیکر شهید انداختم و با صلوات پارچۀ سفید را از صورتش کنار زدم چند لحظه ا ی مات و مبهوت به چهرۀ شهید خیره شده بودم. 💛رزمنده ای که کنارم ایستاده بود پرسید : برادر شماست ؟ با ناامیدی پاسخ دادم :نه خیر ، بنده ایشان را نمی شناسم. اما خدا را شکر که خانوادۀ این شهید هم از چشم انتظاری فارغ شدند. محزون تر از همیشه به منزل برگشتم و سرانجام انتظارمان به سر رسید و پس از ُنه ماه انتظار شهیدمان به وطن بازگشت . 🌷 پس از یافتن پیکر برادرم، از ستاد معراج گفتند:شهیدی که ما به اشتباه شما را مطلع کردیم« شهید ابراهیم برزگر »بود و چون رشتۀ تحصیلی و محل زندگی و فامیلی ایشان با شهید شما یکی بود تشخیص برایمان سخت شد ، به این دلیل شما را برای شناسایی به اینجا آوردیم. 💛مدتها گذشت تا اینکه بالاخره خبری که منتظر شنیدنش بودم به گوشم رسید محمد برمی گردد. درست شنیده بودم بله ماه رمضان سال۱۳۶۶ از بنیاد شهید خبرهای خوش وصل به ما دادند. یک روز از بنیاد شهید قوچان نوید آمدن محمد را به ما دادند و برادرم ماه مهمانی خدا( رمضان) مهمانمان شد... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 پنجشنبه ها عجیب بوی گمنامی میدهد بوی عطر ولایت ولایت،شهدا،حاج قاسم انگار که دنبال بهانه ای برای باشهدا بودن شهدا نگاهی... اللهم الحقنی بالشهدا والصالحین 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
رفیقش مۍگفت: درخواب‌محسن‌رادیدم‌که‌مۍگفت: هرآیه‌قرآنۍ‌که‌شمابراۍشهدامۍخوانید دراینجاثواب‌یك‌ختم‌قرآن‌رابه‌اومۍ‌دهند ونورۍهم‌برای‌خواننده‌آیات‌قرآن فرستاده‌مۍشود. شهید محسن حججی❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جدیدترین اثر ابوذر روحی با عنوان «فرمانده مهدی» منتشر شد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقش شهید حاج قاسم سلیمانی در انتخاب و انتصاب شهید عماد مغنیه به معاونت جهادی حزب الله به روایت سید حسن نصرالله حاج قاسم به کارآمدی و مهارت حاج عماد ایمان داشت. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️خاطره شیرین، روایتی از برخورد متفاوت در تشویق حجاب کودکان 🔹️ 🔸️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔴رجب رشیدی‌نسب سال ۶۱ بعد از اصابت ترکش به سرش جانباز شد و دیگه خوابش نبرد چون از شدت جراحت رگ خوابش از بین رفته بود و تا الان ۴۱ ساله که نخوابیده. 🔹قهرمانهای زمان ما کسایی بودن که برای راحت خوابیدن ما خواب از سرشون پرید. 🔹فراموش نکنیم!... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نگاهی به جغرافیا، سبک زندگی و جهانِ انسان یمنی 🍂قسمت نهم 🍁به لحاظ نظامی هم باز یمن سنگر مستحکمی برای حمایت از خط کشتیرانی انگلیس به هند و آسیای شرقی و برای تأمین امنیت منطقه و دریا بود. انگلیس به دنبال توسعه قلمرو استعماری خودش بود. به همین جهت یمن در نگاه سیاسی و دیپلماسی هر دو کشور عثمانی و انگلیس جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کند و زمینی می‌شود برای رقابت این دو تا هر چه زودتر شروع به اشغال و استعمار آن کنند.  🔸️در این میان به‌صرفه‌ترین راه برای عثمانی‌ها برای ورود به یمن قاعدتاً از طریق شمال و غرب یمن؛ جایی است که امروزه استان صنعا و بندر حدیده یمن در آنجا قرار دارد. یمن ادامه همان عربستان امروزی است و تا سالیان سال در نقشه‌های جغرافیایی و نوشته‌جات سیاسی به‌عنوان عربستان جنوبی معروف بود. عثمانی‌ها بر منطقه حجاز، مکه و مدینه حاکمیت و در آنجا لشکر و نیروی نظامی داشتند. در نتیجه به‌صرفه‌ترین و ساده‌ترین راه برای ورود به یمن نفوذ از شمال آن بود. همچنین از غرب به‌واسطه اینکه مصر که همسایه دریایی غرب یمن است و بین مصر و یمن فقط دریای سرخ حائل است، باز در آنجا هم ناوگانی داشتند که می‌توانستند از طریق مصر به غرب یمن لشکرکشی و به آن نفوذ کنند.  💥مناطق صعده در شمال و حدیده در غرب عمدتاً محل حضور و سلطه زیدی‌ها بود که اتفاقاً در این زمان توانسته بودند با همت و تلاش‌های امامان خود در منطقه صعده حکومت متوکلیان را تشکیل بدهند. البته حدیده هم چندین بار بین حکومت متوکلی زیدی یمن دست به دست شد، ولی به هر حال نفوذ تفکر زیدی و نگاه زیدی‌ها به حکومت و سرسختی‌شان تا حدودی در حدیده رواج داشت. فلذا کار عثمانی‌ها برای ورود به یمن به‌مراتب از انگلیسی‌ها سخت‌تر بود.  🔸️انگلیسی‌ها برای ورودشان به یمن دقیقاً برعکس عثمانی‌ها از جنوب و شرق یمن و از منطقه‌ای استفاده کردند که تحت سیطره، نفوذ و حاکمیت قبایل سنیِ شافعی بود. انگلیسی‌ها عدن را به‌عنوان یکی از پررونق‌ترین بنادر یمنی در جنوب این کشور برای لشکرکشی و ورود به یمن انتخاب کردند. به عدن حمله می‌کنند و جنگ خونینی در آنجا رخ می‌دهد. جنگ، مغلوبه و عدن دست به دست می‌شود. طبیعتاً انگلستان از تکنولوژی نظامی بالاتر و توپ و تانک و اسلحه پیشرفته‌تری برخوردار بوده و بالاخره می‌تواند بر یمن مستولی شود و دیگر جنگ را ادامه نمی‌دهد. با ۹ قبیله از قبایل سنی و شافعی آن منطقه پیمان‌نامه‌ای امضا می‌کند که به «پیمان انگلیس با قبایل نه‌گانه» معروف می‌شود. این قبایل در این پیمان‌نامه متعهد می‌شوند که تحت‌الحمایگی انگلستان را قبول کنند و به حاکمیت خود در این مناطق ادامه بدهند. انگلیس هم کاری به کارشان نداشته باشد، اما به شرطی که آنها هم با کشور دیگری پیمان نبندند. در نتیجه عدن و ۹ قبیله اطراف عدن تبدیل به کشور تحت‌الحمایه انگلستان می‌شوند.  🔸️حکومت عثمانی نیز‌ از شمال و غرب نفوذ می‌کند و بخش‌هایی را متصرف می‌شود. سپس با امام زیدی که ـ اگر اشتباه نکنم ـ امام الیحیی الهادی است و در آنجا حکومت متوکلی را تشکیل داده بود، درگیر و بخشی را متصرف می‌شود...   ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ماجرای کارت بانکی سردار حاج قاسم سلیمانی که ریالی از آن استفاده نکرده بود ♦️حاج قاسم سلیمانی از ناحیه دست راست، بازو و پای چپ، صورت و چشم و ریه و سایر نقاط بدن مجروح شده بود و جانباز هفتاد درصدی بود. هم حقوق جانبازی داشت هم حق پرستاری اما حتی یکبار هم از آن استفاده نکرد. ♦️سردار سلیمانی کارت بانکی را که به عنوان جانبازی به وی تعلق گرفته بود را از همان اول به بنیاد شهید کرمان واگذار کرد و به آقای حسنی‌سعدی گفته بود: این حق من نیست از این پول به افرادی کمک کن که پول کرایه، هزینه دارو درمان ندارند و هنوز آن کارت در بنیاد شهید است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎐(۴۱) 🔳براي دشمن، برجام يك برجام سه ضلعي است... ◻️اصرار برجام منطقه‌اي براي چيست؟ مي‌خواهند اين روح و اين تحرك كه از ايران اسلامي به جهان اسلام جان داده و اين خوني كه جريان پيدا كرده در بستر عالم اسلامي، اين را بخشكانند... هدف اين است كه جريان‌‌‌هاي اسلامي خشكانده شود در برجام. نه برجام اصلي در داخل ايران است. با اطمينان مي‌گم. به‌عنوان يك سرباز مقام معظم رهبري، هيچ تصميمي از نظام بدون درنظر گرفتن منافع ملي انجام نمي‌شود. (نك: خبرگزاري فارس، 15/10/1398) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚کتاب 💢خاطرات 🍂قسمت صد و پنج 📝بر میگــــردم ♡ 🌷وقتی پسرم به شهادت رسید، هیچکدام باورمان نمیشد که دیگر محمد را نمی بینیم. زندگی برایم بی معنا بود و روزهای پیش از روشن شدن وضعیّت محمّد در دنیای مبهمی سیر میکرد ، خاطرات گذشته تنها مرهم فراقم شده بود، آنچه که داغ هر روزمان را تازه تر میکرد این بودّ که محمد مفقودالجسد بود و ما ترس این را داشتیم که هرگز دستمان به پیکرش نرسد از خواب و خور اک افتادم. 🔸️ صبح تا شب گریه می کردم از هوش میرفتم تا پلک رویهم می گذاشتم کابوس تانک دشمن را می دیدم که از روی پیکر محمدم عبور میکرد از خوابیدن وحشت داشتم روزهای تلخ و سختی بود به روستا مدام شهید می آوردند، بی خیال محمد نبودم 🌷ولی وقتی شهیدم را با شهدایی که همسر و فرزند داشتند مقایسه میکردم قرار می گرفتم پسرم هیبت الله بسیار وابستۀ ّمحمد بود و از موقعی که برادرش مفقود شد رادیو به کمرش می بست تا خبری از پیکر او بگیرد 🔸️از صبح زود تا شب به دنبال نام و نشانی از او می گشت شب ها تا سحر روی بهارخواب منزلش قدم میزد و بی صدا اشک میریخت، یک سال طول نکشید که موهایش سفید شد. 🌷فصل پاییز هم به بهانۀ انگور چیدن و شغار زدن و خوابیدن روی تخت کشمش به منزل نیامد زیراندازش زمین و رواندازش آسمان شد و کم کم حال حرکات او طاقت مرا هم طاق می کرد. 🔸️یک شب از دلواپسی پیراهن محمد را بغل گرفته و سر به دیوار می کوبیدم و می گفتم : خدایا من از شهادت فرزندم راضیم ولی پیکر محمدم را به برادرش؛ هیبت الله ببخش تا دلش قرار بگیرد و به زندگی خود برگردد. 🌷سحرگاه برای لحظاتی خوابم برد در عالم رؤیا دیدم محمد با لباس روحانیت به دیدارم آمده صورتش از نور می درخشید ،حالش بسیار خوب و لب هایش ،خندان است 🔸️با ناراحتی گفتم: ببین با رفتنت چه روزگاری برای ما نساختی، حال برادرت را می ،بینی همین طور پیش برود از غصه جانش را از دست میدهد ،گریه جملاتم را برید ،محمد جلو آمد دستش را بر قلبم گذاشت و گفت : آرام باش اگر بدانی ...بنده در چه جایگاهی هستم هیچگاه برای ماندنم در این دنیای فانی آشفته نمی شدی 🌷البتّه داداش حق دارد چون مرا مثل فرزندش از هفت سالگی بزرگ کرد و توقع نداشت در اوج جوانی تنهایش بگذارم. مادر جان !ما سفرۀ حضرت زهرا  ایم و اگر بدانی مفقود الاثری چه اجر بی شماری دارد؟! 🔸️ای کاش منتظر آمدنم نمی شدید.... و برای همیشه لا به لای صخره ها مفقود اثر بمانم ولی نمی توانم نسبت به هم و غم برادرم بی تفاوت باشم به داداش هیبت الله بگو فقطه به خاطر شما بر می گردم به زودی پیکرم به دستتان خواهد رسید با صدای«ِآرام باش »محمد از خواب بیدار شدم که صدای«أْشَهُد أَّن ُمَحّمدُاً رَسولِ الله» اذان را شنیدم 🌷صبح زود به منزل پسرم؛ هیبت الله رفتم و خوابم را برایش تعریف کردم ،از شنیدن این خواب بسیار خوشحال شد محمد رو سفیدم کرد و طبق قولش پس از چند ماه به خانه برگشت... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 در شعله شبانه پر گشودی برگرد! سردارِ سپاهِ دل تو بودی، برگرد! دلتنگ توایم حاج قاسم؛ لطفاً با حضرتِ منتقم بزودی برگرد! ❤️ 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند اما آخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحب کرد. شهید احمد مشلب❣🍃 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯