*🍃سلام بزرگواران ✋
زندگینامه #شهید_ایوب_بلندی
#به_روایت_همسر_شهید🌹
تقدیم به نگاه پرمهرتون😊👆👆
@shahidaghaabdoullahi
🍃﷽🍃
كُلَّ صَباحََ
أتَنَفَـسُّ
بِحُبِّ الحُسِين(ع)...
هر صبح...
به عشقِ حُسین...
نفس میکِشَم
سلامآقا ...
صلے الله علیڪ یا اباعبدالله
صبحتون حسینے
@shahidaghaabdoullahi 🌱
روزمونو با سلام به آقا جانمون شروع کنیم
السلام و علیک یااباعبدالله 🤚
#دلتنگی_شهدایی 😔💔
هرچہآيينہبہتوصيفتو
جاݩڪَندنشد 💔
آه، تصويرتوهرگز
بہ #تـــــو مانندنشد😭
فاضل نظری
#شهید_علی_آقاعبداللهی
@shahidaghaabdoullahi
🚨 #خبر_فوری
💐با توجه به درخواست های مکرر مردمی و موافقت خانواده محترم شهید مدافع حرم "جواد الله کرمی" امکان زیارت همرزمان و دوستداران شهید امروز ( یکشنبه) از ساعت ۱۶ الی ۱۷ ویژه برادران مهیاست.
💐زیارت ویژه #خواهران و خانواده معظم شهدا فردا(دوشنبه) از ساعت ۱۶ الی ۱۷ برقرار است.
⛔️لذا از خواهران محترمه درخواست می گردد امروز به #معراج_شهدا مراجعه نفرمایند.
😷بر همین اساس اعلام می گردد: رعایت پروتکل های بهداشتی #الزامیست و از ورود زائرین بدون #ماسک و #دستکش ممانعت به عمل خواهد آمد .
@shahidaghaabdoullah
در ایــن آشوب ِ شهر ؛
دلتنگـــی برای شهادت ،
یک عنایت است ..
باید شاکر باشیم خدا را
که هنوز دلتنگمان میکند
برای شما ...
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
@shahidaghaabdoullahi
#چالــــــش_ثـــۅاب.ـ.🌹
#ماه_تولد⚡️🌈
فروردیڹ : خواندڹ دعــآی فرج🦋
اردیبــہـشٺ : خوندڹ زیارٺ عــــــاشورآ 😍
خرداد : ۱۰۰تا صلــــــــواٺ برای سلامتیــــــ بیمارا..🌷
تیر : هفتـــاد تــــــآ استغــفر اللّٓہ💚
اَمُرداد : یڪ نامه عاشقانــه به امام زمان (عٓ)
شـہــریور : تلاوٺ ســہ صفحه دلخواه از جز سیــــــ🌹
مهر : خواندڹ دعای توسل..
آباڹ : چهار تـــــــآ صلواٺــــ + ۱۰۰ صلواٺ دیگه😁😉
آذر : هفت بار ذکر امݩ یجیٻ
دی : چهــارده بار جلوی عصبانیت خودت رو بگیر😇
بهمݧ : خوندن ۶بار سوره قدر 💕
اسفند : ده تا الهـــــی العفـــــۅ☂💜
#التمــآس_دعا.•°
#عصرتونمهدوی
مولای مهربانم
ای تنها زائر بقیع
از آن روز که
بقیع را ویران کردند
اشکهای شما
شده چراغ شبهای تاریک بقیع
ولی یقین دارم میرسد
آن روزی که با دستان شما
بقیع، زیباتر از قبل ساخته میشود ...
▪️منتقم میآید به لبش یازهرا
#اللهمعجللولیکالفرج
*⚘﷽⚘
#زندگی_شهید_ایوب_بلندی
#قسمت10
+مثل اینکه به هم حرف هایی زده ایدکه......من درست نمیدانم.....
دهانم باز مانده بود .....
در جلسه رسمی به هم بله گفته بودیم....انوقت به همین راحتی منصرف شده بود؟مگر به هم چه گفته بودیم؟؟
خداحافظی کردم و امدم خانه
نشستم سر سجاده
ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم....
امده بود خانه ،شده بود پسر گمشده مامان انوقت.......✨
مامان پرسید کی بود پای تلفن ک ب هم ریختی؟؟
گفتم:صفورا بود گفت اقای بلندی منصرف شده است....
قیافه ی هاج و واج مامان را ک دیدم
همان چیزی ک خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم....
"چمیدانم انگار ب خاطر حرف هایمان بوده..."
یاد کار صبحم ک می افتم شرمنده میشوم...
میدانستم از عملش گذشته و میتواند حرف بزند....
بامهناز دختر داییم رفتیم تلفن عمومی...✨
شماره بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست مهناز، و گوشم را چسباندم به ان
خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم
مهناز سلام کرد
پرستار بخش گفت با کی کار دارید؟؟
مهناز گفت: با اقای بلندی ایوب بلندی صبح عمل داشتند
پرستار با طعنه پرسید شمااا؟؟
خشکمان زد
مهناز توی چشم هایم نگاه کرد شانه ام را بالا انداختم
من و من کرد و گفت از فامیل هایشان هستیم....
پرستار رفت
صدای لخ لخ دمپایی امد
بعد ایوب گوشی را برداشت
بله؟؟!
گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش
رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند میزد.....
✨
🌈#به_روایت_همسر_شهید
@shahidaghaabdoullahi