eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
929 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
88 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
*⚘﷽⚘  یکبار مصرف غذا میخوردیم... صدای خوردن قاشق و بشقاب ب هم باعث میشد حمله عصبی سراغش بیاید.... موج ک میگرفتش،مردهای خانه و همسایه را خبر میکردم.... انها می امدند و دست و پای ایوب را میگرفتند.... رعشه می افتاد به بدنش..... بلند میکرد و محکم میکوبیدش ب زمین..... دستم را میکردم توی دهانش تا  زبانش را گاز نگیرد.... عضلاتش طوری سفت میشد ک حتی مرد ها هم نمیتوانستند انگشت هایش را از هم باز کنند.... لرزشش ک تمام  می شد،شل و بیحال روی زمین می افتاد..... انگشت های خونینم را از بین دندانهایش بیرون می اوردم.... نگاه میکردم ب مردمک چشمش ک زیر پلک ها ارام میگرفت.... مردِ من ارام میگرفت..... مامان و اقاجون میگفتند "با این حال و روزی ک ایوب دارد ،نباید خانه مستقل بگیرید،پیش خودمان بمانید...... مامان جهیزیه،ام را توی یکی از دو اتاق خانه جا داد... دیگر چادر از سر زهرا و شهیده نیوفتاد .... ایوب خیلی مراعات میکرد  وقتی میفهمید از این اتاق میخواهند بروند ان اتاق،چشم هایش را می بست و میگفت"بیایید رد شوید نگاهتان نمیکنم" حالا غیر از اقا جون و مامان، رضا و زهرا و شهیده هم شیفته اش شده بودند و حتی او را از من بیشتر دوست داشتند..... صدایش میکردند "داداش ایوب" خواستم ساکتشان کنم ک دیدم ایوب نشسته کنار دیوار و بچه ها دورش نشسته اند ...... ایوب میخواند"یک حاجی،بود ،یک گربه داشت......" بچه ها دست میزدند و از خنده ریسه میرفتند  و ایوب باز میخواند..... کار مامان شده بود گوش تیز کردن،صدای بق بق یا کریم را ک میشنید،بلند میشد و بی سر و صدا از روی پنجره پرشان میداد.... وانتی ها ک میرسیدند سر کوچه ،قبل از اینکه توی بلند گو هایشان داد  بکشند"اهن پاره،لوازم برقی...."مامان خودش را ب انها میرساند میگفت مریض داریم و انها را چند کوچه بالاتر میفرستاد.... برای بچه های محله  هم علامت گذاشته بود.... همیشه توی کوچه شلوغ بود..... وقتی مامان دستمالی را از پنجره اویزان میکرد ،بچه هامیفهمیدند حال ایوب خوب است و میتوانند سر و صدا کنند .... دستمال را ک برمیداشت،یعنی ایوب خوابیده یا حالش خوب نیست..... ... @shahidaghaabdoullahi