قصهی رفتن و برنگشتنت را حالا تمام شهیدان گمنام میدانند...
سفرت خیلی طولانی شده...
قلب کدام خاک در کدام گوشهی زمین تو را به دامن گرفته..
کجا آرام یافتهای؟
همسایهی آقا، هرجا هستی خدا پشت و پناهت... هرجا هستی، حتما آنجا عشق هست، نور هست صفا هست... حتما آنجا ....
#همسایه_آقا
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#ابوامیر
#شیرخانطومان
@shahidaghaabdoullahi
#معرفی_کتاب
#هفته_کتابخوانی
#همسایه_آقا
#مطالعه
برگرفته از خاطرات شهید
#علی_آقا_عبداللهی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
در یکی از روزهایی که حدود یک ماه از تاریخ شروع آموزش مان گذشته بود در میدان صبحگاه دانشگاه بودیم و همه گردان ها تجمیع بودند، فرمانده گفت: باید دو نفر از گردان ما به گردان دیگری برود. پس از بحث و گفتگو گفتند که قرعه کشی می کنیم. یکی از آن دو اسمی که درآمد اسم من بود. من هم اصلاً راغب نبودم که بروم گردان دیگر. چون خیلی از رفقا و بچه محل ها تو این گردان بودند. خلاصه پیش فرمانده که رفتم از من اصرار و از ایشان انکار و بی فایده بود. بعد علی آقا عبداللهی آمد و گفت من به جایت می روم گردانی که باید بروی. از همان موقع روحیه ایثار و شهادت را در خودش تقویت کرده بود و فکر کنم این گذشت و فداکاری برای من ایثار بزرگی جلوه می نمود و گر نه خیلی بزرگ تر از آن ایثار این بود که با داشتن همسر و فرزند برای جهاد فی سبیل الله به جنگ با کفار داعشی برود و الآن که سر سفره ارباب بی کفنش متنعم است. تنها فرزندش ۱۶ ماهه است
@shahidaghaabdoullahi