eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
929 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
88 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِ حساب کتاب کهِ برسه.. بعضی از گُناهات رو کهِ بهت نِشون میدن، می‌بینی براشون نکردی، اصلاً یادت نبوده ! امّا زیرِ هر گُناهت یه استغفار نوشته شده..! اونجاست کهِ تازه میفهمی یکی به جات توبه کرده.... یکی که حواسش بهت بوده.؟ یه دلسوز.. یکی مثلِ .... [ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا...]🌱 @shahidaghaabdoullahi
🍃لباس های راپل و پوتین هایش را خودش تهیه کرد و همه چیز خرید تا از چیزی نگیرد. . 🍃 سفارش کرده بود که، اگر شد و مراسمی برگزار شد. از سپاه هیچ کمکی قبول نکنند. آخر هم مادرش به وصیت اش عمل کرد. . 🍃قضات مجازی و ،مواظب باشند؛ چگونه روایت می کنند و در پایان چگونه قضاوت می کنند. با کج و قوس روایت کردنِ میدان رفتنِ این ، خود را مدیون نکنید. . 🍃هر شهید مصداق یک ویژگی است، نام گذاری این مصداق هم با شما، که چه نیرویی باعث می شود؛ در درمای هشت درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر سینه خیز بروی تا دل دشمن، تا جاده شناسایی شود😔 . 🍃هرشهید حسرت دارد، اما حسرت ، امیر حسین ۵ ساله است که هرگاه دلش سنگینی می کند، چیزی جز سنگِ سردِ ، وزن دلش را کم نمی کند.جایی که شامه ا ی از عطر و بوی می دهد😓 . 🍃شاید گاهی برای بازکردن مسیر صعب العبور باید توی سرمای استخوان سوز، سینه خیز بروی و خوش رقصی کنی❣ . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۰ مهر ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴. خالدیه خانطومان . 📅تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : مفقود الاثر🌹
🥀خادم الشهدا🥀: ✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت اگر آن روز دکتر اعصاب و روان از اتاقش بیرون نمی کرد، هیچ وقت نه من و نه ایوب برای شدن هایش زجر نمی کشیدیم. وضعیت ایوب به هم ریخته بود، راضی نمی شد با من ب دکتر بیاید. خودم وقت گرفتم تا حالت هایش را برای دکتر شرح دهم و ببینم قبول می کند در بیمارستان بستریش کنم یا نه. نوبت من شد، وارد اتاق دکتر شدم. دکتر گفت _پس مریض کجاست؟ گفتم: _"توضیح می دهم همسر من..." با صدای بلند وسط حرفم پرید: "بفرمایید بیرون خانم...اینجا فقط برای است نه همسرهایشان. گفتم: _ "من هم برای خودم نیامدم، همسرم جانباز است. آمده ام وضعیتش را برایتان....." از جایش بلند شد و به در اشاره کرد و داد کشید: _"برو بیرون خانم با مریضت بیا..." با اشاره اش از جایم پریدم. در را باز کردم. همه بیماران و همراهانشان نگاهم می کردند. رو به دکتر گفتم: _"فکر می کنم همسر من به دکتر نیازی ندارد، شما انگار بیشتر نیاز دارید. در را محکم بستم و بغضم ترکید. با صدای بلند زدم زیر گریه و از مطب بیرون آمدم. شدم سراغ بیمارستان اعصاب و روانی بروم که جانبازان . دو ساختمان مجزا برای زن ها و مرد هایی داشت که بیشترشان یا مادرزادی بیمار بودند یا در اثر حادثه مشکلات عصبی پیدا کرده بودند. ایوب با کسی نبود. می فهمید با آن ها فرق دارد. می دید که وقتی یکی از آن ها دچار حمله می شود چه کار هایی می کند. کارهایی که هیچ وقت توی بیمارستان مخصوص جانبازان ندیده بود. از صبح کنارش می نشستم تا عصر بیشتر از این اجازه نداشتم بمانم. بچه ها هم خانه بودند. می دانستم تا بلند شوم مثل بچه ها گوشه چادرم را توی مشتش می گیرد و با التماس می گوید: _"من را اینجا تنها نگذار" طاقت دیدن این صحنه را نداشتم. نمیخواستم کسی را که برایم بود، را دوست داشتم، زندگیم بود، بچه هایم بود، را در این حال ببینم @shahidaghaabdoullahi
یک لحظه بغل کن دل من را که نمیرد آغوش امن ترین نقطه ی دنیاست کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇 @shahidaghaabdoullahi ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یتیم…‌یتیم…‌💔 سفارش آخر 😞 حسن…حسین…❤️ بچہ‌یتیما‌یادتون‌نره😭 کانال شهید علی آقا عبداللهی 👇 @shahidaghaabdoullahi ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯