eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
920 دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.8هزار ویدیو
88 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه تاختم کامل صفحه203 به نیت ظهور منجی عالم بشریت مهدی فاطمه 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 @shahidaghaabdoullahi
100 - و پیشگامان‌ نخستین‌ ‌از‌ مهاجران‌ و انصار و کسانی‌ ‌که‌ ‌به‌ نیکی‌ پیرویشان‌ کردند، ‌خدا‌ ‌از‌ ‌ایشان‌ خشنود و ‌آنها‌ ‌از‌ ‌او‌ خشنودند، و ‌برای‌ آنان‌ باغ‌هایی‌ آماده‌ کرده‌ ‌که‌ ‌از‌ پای‌ درختانش‌ نهرها جاری‌ ‌است‌ و همیشه‌ ‌در‌ آنند ‌این‌ ‌است‌ کامیابی‌ بزرگ‌ 101 - و گروهی‌ ‌از‌ بادیه‌ نشینان‌ ‌که‌ اطراف‌ شمایند منافقند، و ‌از‌ ساکنان‌ مدینه‌ نیز عده‌ای‌ سخت‌ ‌بر‌ نفاق‌ خو کرده‌اند تو ‌آنها‌ ‌را‌ نمی‌شناسی‌، ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ می‌شناسیم‌ ‌به‌ زودی‌ دوبار عذابشان‌ خواهیم‌ کرد، سپس‌ ‌به‌ عذابی‌ بزرگ‌ برگردانده‌ می‌شوند 102 - و دیگرانی‌ هستند ‌که‌ ‌به‌ گناهان‌ ‌خود‌ معترفند، [آنان‌] کار شایسته‌ و ناشایسته‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌هم‌ آمیختند امید ‌است‌ ‌خدا‌ توبه ‌آنها‌ ‌را‌ بپذیرد، ‌که‌ بی‌تردید ‌خدا‌ بخشنده‌ی‌ مهربان‌ ‌است‌ 103 - ‌از‌ اموال‌ ‌آنها‌ صدقه‌ بگیر ‌تا‌ بدان‌ پاکشان‌ کنی‌ و رشدشان‌ دهی‌، و دعایشان‌ کن‌ ‌که‌ دعای‌ تو آرامشی‌ ‌برای‌ آنهاست‌، و ‌خدا‌ شنوای‌ داناست‌ 104 - آیا ندانسته‌اند ‌که‌ تنها خداست‌ ‌که‌ ‌از‌ بندگانش‌ توبه‌ ‌را‌ می‌پذیرد و صدقات‌ ‌را‌ می‌ستاند! و خداست‌ ‌که‌ توبه‌پذیر مهربان‌ ‌است‌! 105 - و بگو: [‌هر‌ کاری‌ می‌خواهید] بکنید ‌که‌ ‌به‌ زودی‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌او‌ و مؤمنان‌ کردار ‌شما‌ ‌را‌ خواهند دید، و ‌به‌ زودی‌ ‌به‌ سوی‌ دانای‌ نهان‌ و آشکار بازگردانده‌ می‌شوید، ‌پس‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌به‌ آنچه‌ انجام‌ می‌دادید آگاه‌ خواهد کرد 106 - و عدّه‌ای‌ دیگر کارشان‌ ‌به‌ مشیت‌ ‌خدا‌ واگذار ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ یا ‌ عذابشان‌ می‌کند ‌ یا ‌ توبه‌شان‌ ‌را‌ می‌پذیرد، و ‌خدا‌ دانای‌ حکیم‌ ‌است‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀خادم الشهدا🥀: بسم الله الرحمن الرحیم جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3 جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3 جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95 جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5 جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2 جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc 30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن، از دعای خیرتان ما را بهره مند بفرمائید . @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی سرستون، جایی که عبدالحسین بود.به نظر می آمد خواب باشد. همان طور که به سینه دراز کشیده بود، پیشانی اش را گذاشته بود پشت دستش و تکان نمی خورد. آهسته صداش زدم. سرش را بلند کرد و خیره ام شد. «انگار نمی خواي برگردي حاجی؟» چیزي نگفت.از خونسردي اش " 1 ." حرصم در می آمد.باز به حرف آمدم: «می خواي چکار کنیم حاج آقا؟» آرام گفت: «تو بگو چکار کنیم سید، تو که خودت رو به نقشه و کالک و قطب نما و این جور چیزها وارد می دونی؟» این طور حرف زدنش برام عجیب بود. بدون هیچ فکري گفتم: «معلومه، بر می گردیم.» سریع گفت: «چی؟!» تو فکر ناجور بودن اوضاع و درد زخمی ها بودم.خاطر جمع تر از قبل گفتم: «من می گم بر گردیم.» «مگر می شه برگردیم؟!» زود تو جوابش گفتم:«مگر ما می تونیم از این دژ لعنتی رد بشیم؟!» چیزي نگفت.تا حرفم را جا بیندازم، شروع کردم به توضیح دادن مطلب. «ما دو تا «راه کار»بیشتر نداشتیم، با این قضیه ي لو رفتن ما و در نتیجه، گوش به زنگ شدن دشمن، هر دو تا راه بسته شد دیگه.» به ساعتم اشاره کردم و ادامه دادم: «خود فرماندهی هم گفت: تا ساعت یک اگر نشد عمل کنید، حتماً برگردید؛ الان هم که ساعت دوازده و نیم شده. تو این چند دقیقه، ما به هیچ جا نمی رسیم.» این که اسم فرمانده را آوردم، به حساب خودم انگشت گذاشتم رو نقطه حساس. می دانستم تو سخت ترین شرایط و تو بهترین شرایط، از مافوقش اطاعت محض دارد. حتی موردي بود که ما دژ دشمن را شکستیم و تا عمق مواضع رفتیم. در حال مستقر شدن بودیم که از رده هاي بالا بی سیم زدند و گفتند: «باید برگردین.» تو همچنین شرایطی، بدون یک ذره چون و چرا بر می گشت. حالا هم منتظر عکس العملش بودم. گفت: «نظرت همین بود؟» پرسیدم، «مگه شما نظر دیگه اي هم داري؟» چند لحظه اي ساکت ماند.جور خاصی که انگار بخواهد گریه اش بگیرد، گفت: «من هم عقلم به جایی نمی رسه.» دقیقاً یادم هست همان جا صورتش را گذاشت رو خاکهاي نرم کوشک. منتظر بودم نتیجه ي بحث را بدانم.لحظه ها همین طور پشت سر هم می گذشت. دلم حسابی شور افتاده بود. او همین طور ساکت بود و چیزي نمی گفت. پرسیدم: «پس چکار کنیم آقاي برونسی؟» حتی تکانی به خودش نداد. عصبی گفتم:«حاج آقا همه منتظر هستن، بگو می خواي چکار کنی؟!» باز چیزي نشنیدم.چند بار دیگر سؤالم را تکرار کردم.او انگار نه انگار که تو این عالم است. یک آن شک برم داشت که نکند گوشهاش از شنوایی افتاده اند یا طور دیگري شده؟ خواستم باز سؤالم را تکرار کنم، صداي آهسته ي ناله اي مرا به خود آورد. صدا ازعقب می آمد. سریع، سینه خیز رفتم لابلاي ستون... حول و حوش ده دقیقه گذشت. تو این مدت، دو، سه بار دیگر هم آمدم پیش عبدالحسین. اضطراب و نگرانی ام هر لحظه بیشتر می شد. تمام هوش و حواسم پیش بچه ها بود.نمی دانم او چه اش شده بود که جوابم را نمی داد. با غیظ می گفتم: «آخه این چه وضعیه حاجی؟ یک چیزي بگو!» ادامه دارد...
*🌻"زیارت نامه ی امام حــسن مـجتبی(ع)"* *💥بسم الله الرحمن الرحیم💥* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ*💚 *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ*🌹 *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ💚* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ🌹* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ💚* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ🌹* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ🌹* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ💚* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ🌹* *السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ💚* *اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ🌹* *-----------☘️🌹☘️------------* @shahidaghaabdoullahi
*🕊🌹صلوات خاصه ی امام حسن مجتبی( ع)💚* *اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ الْحَسَنِ‏ [بْنِ‏ عَلِيٍ‏] عَبْدِكَ وَ ابْنِ رَسُولِكَ وَ ابْنِ وَصِيِّ رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً مَهْدِيّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ الدَّلِيلَ عَلَى مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسَالاتِكَ وَ دَيَّانِ الدِّينِ بِعَدْلِكَ وَ فَصْلِ قَضَائِكَ بَيْنَ خَلْقِكَ وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ برکاته 🌷🌿⚘⚡️⚘🌿🌷 @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊🎈🎊🎈🎊🎈 عید شما مبارک 🎊🎈🎊🎈🎊🎈 انشاالله که خداوند متعال به برکت این عید بزرگ دلهای شما رو با الطاف خود نورانی کند 🌹💛🪵🧡⛱️❤️ 💛🪵🧡⛱️❤️ 🪵🧡⛱️❤️ 🧡⛱️❤️ ⛱️❤️ @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خدمت عریزان بیاید ماه رمضونی یه کار فرهنگی خوب انجام بدیم هر کسی این بنر رو برای یک نفر بفرسته. زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیس.
سلاااااااامممم امروز با معرفی کانال شهید علی آقا عبداللهی اومدیم شهیدی که دیگه همه می‌شناسید شهیدی که آخرین جملش پشت بیسیم گفت :{من تیر خوردم 😥} و دیگه برنگشت.... برای خوندن زندگی نامه ی شهید جاویدالاثر علی آقا عبداللهی به جمع شهدایی ما با حضور خانواده شهید بیا جمعی که هم با هم ختم صلوات و قرآن داریم. و هم کلی کلیپ شهدایی تازه خادم میخواد داستان آشناییش با شهید رو بزاره از دست نده 🤩😱😱 https://eitaa.com/joinchat/1540030508C7b19861ab2
🔘 مجازات روزه خواری... ✅ عن الامام الباقر علیه السلام: «أنّ عليّا عليه السّلام اتي برجل مفطر في شهر رمضان نهارا من غير علّة فضربه تسعة و ثلاثين سوطا حقّ شهر رمضان حيث أفطر فيه » ✅امام باقر علیه السلام فرمودند : «مردى را نزد على علیه السلام آوردند كه در روز ماه رمضان بدون عذر افطار كرده بود. على علیه السلام به خاطر حقّ ماه رمضان كه اين شخص در آن افطار كرده بود 39 شلّاق به او زد». 📚مستدرک الوسائل ج ١٨ ص ١٩٥ ------------------------------ ✍🏼 بر اساس ماده 638 قانون مجازات اسلامی تظاهر به هر عمل حرامی در انظار عمومی، جرم است. در این ماده چنین آمده است : " هرکس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ( ۷۴ ) ضربه شلاق محکوم میگردد" روزه خواری در معابر و اماكن عمومی از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی از مصادیق جرایم مشهود و قابل تعقیب است. @shahidaghaabdoullahi
🌸 امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد. رساله لقاء الله ص185 امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد. @shahidaghaabdoullahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّد اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیان وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرحم الراحمین بحق محمد و آله الطاهرین 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علی شهدای ❤️❤️ سلام به دوستان ✋ امروز هم به مدد شهدا ، کارمون رو شروع میکنیم... طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛ « زنده نگہ داشتن یاد ، کم تر از نیست ... » ╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━ @shahidaghaabdoullahi ╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝ اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹🕊 🕊🌹 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم. فَاَفُوزَمَعَکُم @shahidaghaabdoullahi
🏝مثل اشتیاق روزه‌دار به لحظه‌ی زلال افطار ... مثل اشتیاق شب‌زنده‌داران به نجوای رازگونه‌ی سحرگاه ... مثل اشتیاق عطشناک میهمانان ماه خدا به خنکای حیاتبخش باران ... ... به تو مشتاقم ... دیدنت مثل لحظه‌های افطار پیچیده در پژواک ربنا ... و من تمام لحظه‌های ناب این ماه به یاد توام ... به یاد آمدنت ... به یاد بوییدنت ... به یاد شنیدنت ... من مشتاق توام ...🏝 @shahidaghaabdoullahi
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه تاختم کامل صفحه204 به نیت ظهور منجی عالم بشریت مهدی فاطمه 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
و کسانی‌ [هستند] ‌که‌ مسجدی‌ اختیار کردند ‌که‌ باعث‌ زیان‌ زدن‌ و کفر و پراکندگی‌ میان‌ مؤمنان‌ ‌است‌، و نیز کمینگاهی‌ ‌برای‌ کسانی‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌خدا‌ و پیامبر ‌او‌ ‌از‌ پیش‌ ‌در‌ جنگ‌ بودند می‌باشد و [اکنون‌] سخت‌ سوگند می‌خورند ‌که‌ جز نیکی‌ قصدی‌ نداشتیم‌، ولی‌ ‌خدا‌ گواهی‌ می‌دهد ‌که‌ ‌آنها‌ قطعا دروغگو هستند 108 - هرگز ‌در‌ ‌آن‌ [مسجد] نایست‌ [زیرا] مسجدی‌ ‌که‌ ‌از‌ روز اول‌ ‌بر‌ تقوا بنا ‌شده‌ شایسته‌تر ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ نماز کنی‌ ‌در‌ ‌آن‌ جا مردانی‌ هستند ‌که‌ دوست‌ دارند ‌خود‌ ‌را‌ پاک‌ سازند، و ‌خدا‌ کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ خواهان‌ پاکی‌اند دوست‌ می‌دارد 109 - آیا کسی‌ ‌که‌ بنیاد کار ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ پایه تقوا و رضای‌ ‌خدا‌ نهاده‌ بهتر ‌است‌ ‌ یا ‌ کسی‌ ‌که‌ بنای‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ لب‌ پرتگاهی‌ فرو ریختنی‌ نهاده‌ و ‌با‌ ‌آن‌ ‌در‌ آتش‌ دوزخ‌ سرنگون‌ می‌گردد! و ‌خدا‌ گروه‌ ظالمان‌ ‌را‌ هدایت‌ نمی‌کند 110 - ‌آن‌ بنایی‌ ‌که‌ برافراشتند همواره‌ ‌به‌ صورت‌ شک‌ [و نفاقی‌] ‌در‌ دلشان‌ ‌بر‌ جای‌ خواهد ماند، مگر ‌این‌ ‌که‌ دل‌هایشان‌ پاره‌ پاره‌ شود [و بمیرند]، و ‌خدا‌ دانای‌ حکیم‌ ‌است‌ 111 - همانا ‌خدا‌ ‌از‌ مؤمنان‌ جان‌ و مالشان‌ ‌را‌ ‌به‌ بهای‌ بهشت‌ خریداری‌ کرد آنان‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ می‌جنگند و می‌کشند و کشته‌ می‌شوند ‌این‌ ‌در‌ تورات‌ و انجیل‌ و قرآن‌ وعده‌ی‌ حقی‌ ‌بر‌ عهده‌ی‌ ‌خدا‌ ‌است‌، و چه‌ کسی‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ‌به‌ عهد خویش‌ وفادارتر ‌است‌! ‌پس‌ ‌به‌ ‌این‌ معامله‌ای‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌خدا‌ کرده‌اید شاد باشید و ‌این‌ همان‌ کامیابی‌ بزرگ‌ ‌است‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀خادم الشهدا🥀: بسم الله الرحمن الرحیم جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3 جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3 جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95 جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5 جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2 جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc 30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید. این هم هدیه ما به شما برای ماه نزول قرآن، از دعای خیرتان ما را بهره مند بفرمائید . @shahidaghaabdoullahi
🥀خادم الشهدا🥀خادم الرضا💚: زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی هیچی نمی گفت.بار آخر که آمدم پهلوش، یکدفعه سرش را بلند کرد. به چهره اش زیاد دقت نکردم، یعنی اصلاً دقت نکردم؛ فقط دلم تند و تند می زد که زودتر از آن وضع خلاص شویم.دشمن بیکار ننشسته بود: گاه گاهی منور می زد و گاه گاهی هم خمپاره یا گلوله ي دیگري شلیک می کرد. بالاخره عبدالحسین به حرف آمد. صداش با چند دقیقه پیش فرق می کرد، گرفته بود:درست مثل کسی که شدید گریه کرده باشد. گفت: «سید کاظم!خوب گوش کن ببین چی می گم.» به قول معروف دو تا گوش داشتم، دو تا هم قرض کردم.یقین داشتم می خواهد تکلیفمان را یکسره کند.شش دانگ حواسم رفت به صحبت او. «خودت برو جلو.» با چشمهاي گرد شده ام گفتم: «برم جلو چکار کنم؟» «هرچی که می گم دقیقاً همون کارو بکن؛ خودت می ري سر ستون، یعنی نفر اول.» به سمت راستش اشاره کرد و ادامه داد:«سر ستون که رسیدي»، اون جا درست بر می گردي سمت راستت، بیشت و پنج قدم می شماري.» مکث کرد.با تأکید گفت:«دقیق بشماري ها.» مات و مبهوت، فقط نگاهش می کردم. «بیست و پنج قدم که شمردي و تموم شد، همون جا یک علامت بگذار، بعدش بر گرد و بچه ها رو پشت سر خودت ببر اون جا.» یک آن فکر کردم شاید شوخی اش گرفته!ولی خیلی محکم حرف می زد؛ هم محکم، هم با اطمینان کامل.باز پی صحبتش را گرفت: «وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودي، رسیدي؛ این دفعه رو به عمق دشمن، چهل متر می ري جلو.اون جا دیگه خودم می گم به بچه ها چکار کنن.» از جام تکان نخوردم.داشت نگاهم می کرد.حتماً منتظر بود پی دستور بروم. هر کدام از حرفهاش، یک علامت بزرگ سؤال بود تو ذهن من. گفتم: «معلوم هست می خواي چکار کنی حاجی؟» به ناراحتی پرسید:«شنیدي چی گفتم؟» «شنیدن که شنیدم، ولی...» آمد تو حرفم.گفت: «پس سریع انجام بده.» کم مانده بود صدام بلند شود.جلوي خودم را گرفتم. به اعتراض گفتم: «حاج آقا! اصلاً حواست هست چی داري می گی؟» امانش ندادم و دنبال حرفم را گرفتم: «این کار، خودکشیه، خودکشی محض!» «شما به دستور عمل کن.» هر چه مسأله را بالا و پایین می کردم با عقلم جور در نمی آمد.شاید براي همین بود که زدم به آن درش، تو چشمهاش نگاه کردم و گفتم:«این دستور خودکشی رو به یکی دیگه بگو.» «این دستورو به تو دادم، تو هم وظیفه داري اجرا کنی و حرف هم نزنی.» لحنش جدي بود و قاطع.او هم انگار زده بود به آن درش. تا آن لحظه همچین برخوردي ازش ندیده بودم و حتی نشنیده بودم.تو بد شرایطی گیر کرده بودم. چاره اي جز انجام دستور نداشتم. دیگر لام تا کام حرفی نزدم سینه خیز راه افتادم طرف نوك ستون.آن جا بلند شدم و برگشتم سمت راست. شروع کردم به شمردن قدمها:«یک، دو، سه، چهار و...» با وجود مخدوش بودن فکر و ذهنم، سعی کردم دقیق بشمارم.سر بیست و پنج قدم، ایستادم.علامتی گذاشتم و آمدم سراغ گردان. همه را پشت سر خودم آوردم تا پاي همان علامت.به دستور بعدي اش فکر کردم. «رو به عمق دشمن، چهل متري می ري جلو.» ادامه دارد....