eitaa logo
شهـید عـلی آقـا عبـداللهـی
911 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
90 فایل
﷽ شهدا سنگ نشانند که ره گم نکنیم. "اولین کانال رسمی شهید علی آقاعبداللهی در ایتا " هدف بنده ازاین ماموریت لبیک گفتن به شعار"نحن عباسک یازینب"میباشد. "کانال زیر نظر خانواده محترم شهید" خادم: @Pelake2
مشاهده در ایتا
دانلود
مولای مهربانم ای تنها زائر بقیع از آن روز که بقیع را ویران کردند اشک‌های شما شده چراغ شب‌های تاریک بقیع ولی یقین دارم می‌رسد آن روزی که با دستان شما بقیع، زیباتر از قبل ساخته می‌شود ... ▪️منتقم می‌آید به لبش یازهرا
*⚘﷽⚘ +مثل اینکه به هم حرف هایی زده ایدکه......من درست نمیدانم..... دهانم باز مانده بود ..... در جلسه رسمی به هم بله گفته بودیم....انوقت به همین راحتی منصرف شده بود؟مگر به هم چه گفته بودیم؟؟ خداحافظی کردم و امدم خانه نشستم سر سجاده ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم.... امده بود خانه ،شده بود پسر گمشده مامان انوقت.......✨ مامان پرسید کی بود پای تلفن ک ب هم ریختی؟؟ گفتم:صفورا بود گفت اقای بلندی منصرف شده است.... قیافه ی هاج و واج مامان را ک دیدم همان چیزی ک خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم.... "چمیدانم انگار ب خاطر حرف هایمان بوده..." یاد کار صبحم ک می افتم شرمنده میشوم... میدانستم از عملش گذشته و میتواند حرف بزند.... بامهناز دختر داییم رفتیم تلفن عمومی...✨ شماره بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست مهناز، و گوشم را چسباندم به ان خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم مهناز سلام کرد پرستار بخش گفت با کی کار دارید؟؟ مهناز گفت: با اقای بلندی ایوب بلندی صبح عمل داشتند پرستار با طعنه پرسید شمااا؟؟ خشکمان زد مهناز توی چشم هایم نگاه کرد شانه ام را بالا انداختم من و من کرد و گفت از فامیل هایشان هستیم.... پرستار رفت صدای لخ لخ دمپایی امد بعد ایوب گوشی را برداشت بله؟؟! گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند میزد..... ✨ 🌈 @shahidaghaabdoullahi
*⚘﷽⚘ صدای کلید انداختن به در امد اقا جون بود... به مامان سلام کرد و گفت طلا حاضر شو ب وقت ملاقات اقا ایوب برسیم اقاجون هیچ وقت مامان را به اسم اصلیش ک ربابه بود صدا نمیکرد همیشه میگفت طلا خیلی برایم سنگین بود من.ایوب را پسندیده بودم و او نه آن هم بعد از ان حرف و حدیث ها قبل از اینکه اقاجون.وارد اتاق شود چادر را کشیدم روی سرم و قامت بستم.... ✨ مامان گفت تیمورخان انگار برای پسره مشکلی پیش امده و منصرف شده ایرادی هم گرفته ک نمیدانم چیست وسط نماز لبم را گزیدم... اقاجون امد توی اتاق و دست انداخت دور گردنم بلند گفت من میدانم این پسر برمیگردد اما من دیگر ب او دختر نمیدهم میخواهد عسلم را بگیرد قیافه ام می اید..... 🌈 @shahidaghaabdoullahi
*⚘﷽⚘ یک هفته از ایوب خبری نشد تا اینکه بازتلفن اکرم خانم زنگ زد و با ماکار داشت.... گوشی را برداشتم +بفرمایید؟ گفت:سلام ایوب بود چیزی نگفتم +من را ب جا نیاوردید؟ محکم گفتم نخیر +بلندی هستم +متاسفانه ب جانمیاورم +حق دارید ناراحت شده باشید ولی دلیل داشتم +من نمیدانم درباره چی حرف میزنید ولی ناراحت کردن دیگران با دلیل هم کار درستی نیست +اجازه دهید من یک بار دیگه خدمتتان برسم +شما فعلا صبر کنید تا ببینم خدا چه میخواهد خداحافظ ✨ گوشی،را محکم گذاشتم از اکرم خانم خداحافظی کردم و برگشتم خانه از عصبانیت سرخ شده بودم چادرم را پیچیدم دورم و چمباتمه زدم کنار دیوار اکرم خانم باز امد جلوی در و صدا زد شهلا خانم تلفن تعجب کردم با ما کار دارند؟؟ گفت بله همان اقاست 🌈 @shahidaghaabdoullahi
*🍃سلام بزرگواران ✋ زندگینامه 🌹 تقدیم به نگاه پرمهرتون😊👆👆 @shahidaghaabdoullahi
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدار با پیکر مطهر فقط اون لحظه ای که اقا رضا برادر شهید ، با زانو میاد به سمت پیکر برادرش اقا جواد😭😭 @shahidaghaabdoullahi
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | مداحی‌بسیار زیبای حاج‌مهدی‌رسولی 🔹زمین صحن و ابرها مناره...😔 💔🍂 @shahidaghaabdoullahi
بسم رب الشهدا و صدیقین 🌺
در ایــن آشوب ِ شهر ؛ دلتنگـــی برای شهادت ، یک عنایت است .. باید شاکر باشیم خدا را که هنوز دلتنگمان میکند برای شما ... @shahidaghaabdoullahi
‌ نام: _ نام خانوادگی: _ نام پدر: _ تاریخ تولد:_ تاریخ شهادت: _ تو این همه نداری و گویی همه چیز داری، ما این همه داریم‌ و گویی هیچ نداریم... ‌‌ ‌ ‌ @shahidaghaabdoullahi
💐 خواهران گرامی میتوانند امروز (دوشنبه ) جهت زیارت شهید مدافع حرم "جواد الله‌کرمی" به معراج شهدا مراجعه نمایند. ⛔️لذا از محترم درخواست می‌گردد امروز به مراجعه نفرمایند. 😷رعایت پروتکل‌های بهداشتی و زائرین گرامی حتما و همراه داشته باشند.