eitaa logo
🌷مدافع حرم شهـღـید علے شاهسنایے 🌷
313 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
6 فایل
🌷شهادت لباس تک سایزی است که ماباید با اعمال و رفتار و اخلاص، خودرا اندازه آن کنیم. ان شاء الله 🌷(کلام شهید) ✔تنها کانال تخریبچی شهید، مدافع حرم #علی_شاهسنایی محل شهادت: خانطومان سوریه تحت نظر خانواده شهید ادمین👎 @parvaztakhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
مارا به نوڪرے درت آفریده اند خطے ز #عشق💕 بر دل وجان ها ڪشیده اند... زینب مباد بشڪند این دفعہ هم دلت مارا #مدافعان_حرم آفریده اندـ.. #مدافعان_حرم #شهید_حججی شبتون شهدایی
  جاذبه خاک به ماندن می خواند و آن عهد باطنی به رفتن #عقل، به ماندن می خواند و #عشق به رفتن و #مدافعان_حرم در میان آوارگی و حیرتِ #عشق را معنا کردند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 این صدای شهید علی شاه سنایی است که می شنوید 👆 کـانـال‌رسمےشھیـدعلی شاهسنایی 🥀 @shahidalishahsanaei
دلنوشته سردار حاج قاسم سلیمانی: هی گفتیم کاش در کربلا بودیم. این کربلا... قاسم چه میخواهی بکنی؟ چقدر دلم میگیرد وقتی احساس میکنم این بیت نورانی به دست دشمنان می‌افتد و یزید دیگری اینبار قبر اورا منفجر می‌کند. بدنم به رعشه می‌افتد من در حفاظت از دختر علی و فاطمه مسئولیت دارم. من سرپرست دفاع از این بیت هستم. ▪️کـانـال‌رسمےشھیـدعلی شاهسنایی 🥀 @shahidalishahsanaei
روز نهم ماه محرم، روز عباس علی(ع)، روز شهدای مدافع حرمه 🌷 جواد محمدی میگفت: وقتی علی شهید شد، ظهر بود. ندیده بودم برا شهادت بچه ها فرمانده گریه کنه، دیدم برا علی زارزار گریه میکنه. هرکی سرش و گرفته بود گوشه ای نشسته بود. از بچه ها فاصله گرفتم رفتم دورتر، دلم داشت از سینه جا کن میشد. شبها کنارعلی میخوابیدم،شب بی علی سخت بود. گفتم علی:رفتی من و تنها گذاشتی. بی تو چه کنم. این رسم رفاقت نیست. شبها بی تو چه کنم؟ جواد میگفت خیلی بی تابی میکردم. شب خواب علی و دیدم، گفت :جواد، خونت کمی کثیفه، برو پاکش کن و بیا... گفت از صبح پاشدم برا پاکسازی وجودم، میخوام پیش علی باشم. از شهادت علی تا شهادت جواد یکسال و شش ماه طول کشید توی این زمان جواد محمدی پاک پاک شد و مصداق شد. از جواد شنیدم که میگفت: دلم رفاقتی میخواهد که کند. کـانـال‌رسمےشھیـدعلی شاهسنایی 🥀 @shahidalishahsanaei
باب شهدای مدافع حرم را باز کردند بیست مرداد ٩۴ بود که گروهی از شهدای غواص را برای وداع و تشییع به اصفهان آوردند. بعد از نماز مغرب مراسم وداع در گلستان شهدای اصفهان انجام می‌شد... غروب آفتاب نزدیک بود علی آقا با عجله آمد... مامان زود باش، دیر شد. میخواست برای نماز مغرب گلستان شهدا باشد.صدای اذان که بلند شد به خانه بازگشت، گفت مامان نماز واجبه. بعد از خواندن نماز با سرعت به طرف شهدا رانندگی می‌کرد.وقتی از ماشین پیاده شدیم زهراکوچولوی پنج ماهه اش و بغل گرفت و روی تابوت ها می‌گذاشت. گفتم مامان، بچه کوچیکه، می‌ترسه... گفت مامان باید یاد بگیره... از راه دور مسلم خیزاب آمد طرفش، زد روی شونه اش و گفت:"علی آقا ما که گرفتیم و رفتیم، خود دانی". و سکوتی که علی آقا را فراگرفت و منی که نمی‌دانستم آقا مُسلم از چه حرف زد. مسلم خیزاب مهرماه همان سال آسمانی شد و مدال افتخار شهدای مدافع حرم را گرفت و رفت. علی آقا هم جامانده نشد. کـانـال‌رسمےشھیـدعلی شاهسنایی 🥀 @shahidalishahsanaei