🌹فرازی از وصیت شهید محمد رضا مرادی مسئول اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله
🔹خداوندا! می دانی که از آتش داغ وجودم می گویم.
🔸از آن سوز جانگدازی که از اعماق وجودم زبانه می کشد.
🔹پس برای آن وصیت می نویسم که ذره هایی از آتش دلم را بازگو کنم تا شاید مورد رحمت حق قرار گیرم.
🔸خدایا! آگاهی به کارهای بندگانت و می دانی که گناهکارم و خطا کارم
🔹پس خدایا! رحمتت را شامل حال ما گناهکاران گردان تا شاید ما هم پیش رفقا و دوستان، همان دوستانی که خجالت می کشم اسم آنها را ببرم، رو سفید باشم.
🔸خدایا! عشق خودت را در دلهای ما بندگان آنچنان قرار بده که از هر گونه خطایی مصون باشیم.
🔹خدایا! بند بند وجودم اقرار می کند که شایسته ترین معبود تویی پس شهادت می دهم که محمد صل الله فرستاده توست و علی علیه السلام دوست توست و اسلام آخرین دین است و قرآن آخرین کتابی است که از طرف خدا به رسول صل الله نازل شده است.
@shahidan_kerman
🌹حمید رگباری؛ سردار شهید حمید ایرانمنش مشهور به حمید چریک
🔸یک شب پشت بام سپاه کشیک میداد دیدم با دقت مراقب اطراف است.
🔹خواستم امتحانش کنم چند گلوله رسام حول و حوش حمید شلیک کردم و او نیز اسلحه را گذاشت روی رگبار و دور خودش شروع به چرخیدن کرد.
🔸به این خاطر حمید قبل از این که به حمید چریک معروف شود به حمید رگباری شهرت یافته بود خلاصه او حدود سه خشاب خالی کرد.
🔹به طوری که همه بچهها کف اتاقها دراز کشیده بودند.
🔸بعد که از او بازجویی به عمل آمد چرا به صورت رگبار شروع به تیراندازی کردی؟
🔹او فی البداهه سناریویی ساخت و تعریف کرد که همه متوجه شدند خیلی به جا و به موقع تیراندازی کرده است.
🔸گفت: یک موتور ۱۰۰۰ دیدم که با دو راکب روبروی سپاه ایستادند و تا خواستند شلیک کنند من شروع به تیراندازی کردم.
✅روای آقای علی مهرابی همرزم شهید
@shahidan_kerman
✍کمک به نیازمندان از میان صفوف نماز جماعت و در تاریکی شب و خفا سردار شهید علی شفیعی
🔹باید از کار او سر در میآوردم آن شب تا نماز تمام شد سریع بلند شدم ولی از او خبری نبود.
🔸زودتر از آنچه تصور می کردم رفته بود.
قضیه را باید میفهمیدم کنجکاو شده بودم.
🔹هنوز صفوف نماز از هم نگسسته بود که غیبش زد.
🕌شب دیگر از راه رسید نماز و عبادت.
♦️مصمم بودم بدانم علی کجا میرود؟
🔸طوری در صف نماز قرار گرفتم که جلوی من باشد با سلام نماز بلند شد من هم بلند شدم دیدم به بیرون از مسجد می رود.
🔹در تاریکی کوچه ای رها میشود و بر دوش او یک گونی میبینم.
🔸از کجا آورده بود نفهمیدم؟
🔹کوچهها را در تاریکی یکی پس از دیگری طی میکند.
🔸هنوز متوجه من نشده بود.
🔹درب اولین منزل ایستاد گره گونی را باز کرد پلاستیکی را کنار در گذاشت چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت.
🔸در باز شد زنی پلاستیک کنار در را برداشت به بیرون سرک کشید و برگشت.
🔹من به دنبالش راه افتادم؛ دومین منزل، سومین منزل و...
🔸وقتی گونی خالی شد من به سرعت به طرف مسجد حرکت کردم زودتر از او رسیدم.
🔹منتظرش ماندم علی وارد مسجد شد.
🔸جلو رفتم سلام کردم جواب داد.
🔹گفتم: جایی رفته بودی؟
🔸گفت: نه
🔹مثل اینکه جایی رفته بودی ؟
🔸با نگاهش مرا به سکوت وا داشت.
🔹من جایی نبودم همین اطراف بودم فایده ای نداشت.
🔸به ناچار از او جدا شدم و او را با خدایش تنها گذاشتم.
🔹کاری که بعضی شبها تکرار می کرد می خواست همچنان مخفی بماند.
✅راوی مادر سردار شهید علی شفیعی از کتاب مثل علی مثل فاطمه آقای محمدی پاشاک
@shahidan_kerman
🌹فرازی از وصیت شهید حمید عرب نژاد
🔸ای دانش آموزان! در مدرسه خوش رفتار باشید
🔹و امر به معروف و نهی از منکر کنید.
🔸و نگذارید که دشمنان قرآن و اسلام در مدارس نفوذ کنند.
@shahidan_kerman
27.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍نشانِ اهلِ خدا عاشقی ست با خود دار...
🔹که در شهر شهیدان خدا این نشان را با خود دار...
🔸خوش آن سر که رَود بر سر سودای شهیدان خدایی...
🔹خوشا عشق خوشا شهیدان راه عشق...
🔸خوشا عاشقیِ بیغش جان های فدایی...
🔹خوشا آن که ندارد به سر غیر رضای تو هوایی...
🔸خوشا آنکه سپارد دل خود را به تو ای معنیِ ایمان...
🔹خوشا آن بارقه نور به آن ماه که درخشیده تابان...
🔸در پی شهادت در بدر من و شوق وصال...
🔹ملاقات خدا ای خدا با رخ خون رنگ
🔸گلزار شهدای شهر مشهد مقدس اسفند هزار و چهار صد و یک...
@shahidan_kerman
🌹فرازی از وصیت شهید علی عرب که برای لو نرفتن عملیات در آتش سوخت
🔹تمامی دوستان را سفارش می کنم به تقوای الهی و پیروی از رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی
🔸که خداوند به ما منت نهاده که در این روزگار چنین رهبری عطا فرموده است.
🔹و حتما نماز جمعه را فراموش نکنید که ما هرچه داریم از ارتباط با خداوند است
🔸و بدانید که دنیا و زرق و برق دنیا همه اش فناپذیر است آنچه باقی می ماند خداست.
🔹در پیشگاه خداوند رفتن ترس نیست اما ظلمت هایی که در این دنیا برای خودمان درست کرده ایم ترس دارد.
🔸علاقه به دنیا و مظاهر دنیوی دل را می میراند اما یاد خدا دلها را زنده می کند.
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از مناجات شعبانیه هدیه به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
@shahidan_kerman
🌹فرازی از وصیت سردار شهید علی بینا
🔹ره دشت و ره دریا گرفتم خبر از یوسف زهرا گرفتم.
🔸نمی دانم که مهدی در کجا هست ولی دانم هرجا که باشد یار ما هست.
🔹خدایا! توانم بده تا با اخلاص کامل جان هدیه کنم در آخرت از شفاعت اهل بیت محرومم مدار.
🔸خدایا! شاهد باش همیشه به تو متوسل بوده ام و از تو کمک خواستم و دعای تو را جویا بوده ام و همیشه توبه کنان خود را از نفس نجات می دارم.
🔹ای اعضاء و جوارحم شاهد باشید هر وقت شما را امر کرده ام فقط برای رضای حق بوده است.
🔸ملت سلحشور یادتان نرود جوانان عزیز و پیران مرگ باید در راه خدا باشد در هر جا زمان و مکان ندارد.
🔹خوشا به حال آنان که حتی نفس کشیدنشان برای خداست.
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ
🌹بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌹وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
🌹وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌹فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
@shahidan_kerman
✍کارگری که بیماران را شفا می دهد سردار شهید حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲ فاطمه زهرا سلام الله لشکر ثارالله و کارگر شرکت ملی صنایع مس ایران
🌹شهیدی که زمان شهادت خودش و نحوه شهادت همرزمانش را پیش بینی کرد و قاتل خود را هم شفاعت نمود.
🔹برای رفع مشکل بیماری همسرم متوسل به شهید حاج علی محمدی شدم.
🔸دو سالی دارو درمانی می کرد اما نتیجه ای نداشت تا اینکه دکتر گفته بود دارو جواب نمی دهد و باید پرتو درمانی کنه و در نهایت عمل جراحی
⭕️شخصی که پرتو درمانی انجام می دهد باید چهار روز از همه دور باشه و ما هم بچه کوچک داشتیم و این کار امکان پذیر نبود.
🔹تصمیم گرفتم چهل روز صبح زیارت عاشورا بخوانم و هدیه نمایم به شهید حاج علی محمدی
🔸بعد از آن همسرم برای انجام آزمایشات به دکتر مراجعه نمود که دکتر گفت نه تنها پرتو درمانی بلکه نیاز به دارو هم دیگر حتی ندارد.
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدم هایمان را نذر ظهور می کنیم
شاید کرامتی کنی قدم به خانه گذاری به دیده برگردی.
مزار حضرت مهتاب را نشان بدهی
به شهر سبزترین آفریده برگردی
به لاله زار نگاه می کنم و تصورم این است
رستاخیز هزاران شهید در راه است.
مژده ای منتظران ! وعده آمدن منتَظَری خواهد بود.
مژده دادند که بر ما گذری خواهد بود
@shahidan_kerman
🌹ذکر گفتن سردار شهید عبدالمهدی مغفوری در مراسم عروسی شهید سید اسماعیل رضوی نسب
🔹مجلس عقد شهید سید اسماعیل رضوی نسب خیلی ساده بود به طوری که با همون لباس سپاه تنش مراسم برگزار شد.
🔸شهید مغفوری اونجا بهم گفت: ای کاش! همه از سید اسماعیل یاد می گرفتن و اینجوری مجلس عروسی بگیرند.
🔹ما در مجلس ازدواج سید اسماعیل صدایی که می شنیدیم صدای ذکر گفتن شهید مغفوری بود.
✅راوی هدایت امیری دوست شهید
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌روایتی از دلنگرانی حاج قاسم برای حیوانات حیات وحش...
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سالروز شهادت حسین صادقی
✍بزرگداشت شهید یعنی اصالت بخشیدن به آن هدفها و تشویق به آن عمل و تقدیس آن ایثار
🔹این که خانواده شهدا در مقابل شهادت عزیزانشان بهترین و زیباترین صبر را نشان دادند به خاطر خدا بود این راه شهداست.
🌹تکریم مادر شهید حسن و شهید حسین صادقی
✅توسط گروه جهادی شهید محمد سعید دهقان اناری و گروه قرار عاشقی با شهیدان خادمین غبارروبی گلزار شهدای کرمان
@shahidan_kerman
🌹فرازی از وصیت سردار شهید محمود اخلاقی
🔹مسلما انسان در زندگی برای رسیدن به خوبیها و شرف و انسانیت باید از خوشیها و راحتی های ظاهری که با چشم بهم زدنی می گذرد گریزان باشد.
🔸و برای پایداری قرآن و مکتب و اسلام و ناموس و وطن اسلامی در تمام هستی خود مایه بگذارد.
@shahidan_kerman
🌹سالروز شهادت سردار شهید حسین صادقی
👌تاریخ تولد: ۱۳۴۲/۱۲/۱۴
🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۱
🔹شهید حسین صادقی در خانواده ای مذهبی در شهر کرمان متولد شد.
🔸به دلیل مذهبی بودن خانواده از همان کودکی با فرامین الهی و دستورات قرآنی آشنا شد این آشنایی باعث شد تا از دریای بیکران قرآن و اسلام بهره گیرد.
🔹دوران نوجوانی حسین مصادف با اوجگیری درگیری های انقلاب بود.
🔸در جریان آتش زدن مسجد جامع کرمان حسین داخل مسجد بود و تمام وحشیگریهای رژیم پهلوی را از نزدیک دیده بود.
🔹چیزی از انقلاب گذاشته بود که غائله کردستان شروع شد با پیوستن به بسیج مدت ها در کردستان خدمت کرد با شروع جنگ تحمیلی به جبههها ی حق علیه باطل اعزام شد.
🔸اگر چه در قسمت های مختلف خدمت کرده بود تک تیراندازی ، فرماندهی دسته، فرماندهی گروهان، فرمانده گردان، مسئول زرهی، فرمانده ادوات، ولی هدفی به جز خدمت به اسلام نداشت.
🔹سردار شهید حسین صادقی در سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد که ثمره ازدواجش یک پسر به نام مقداد است.
🔸زمانی که فرزند ایشان به دنیا آمد در جبهه سخت مشغول کار بودند.
🔹سرانجام در عملیات بدر در جزیره مجنون مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود و به دیدار محبوب خود شتافت.
✅آدرس مزار شهید گلزار شهدای کرمان از کنار دیوار مهدیه ردیف ششم
@shahidan_kerman
✍عنایت سردار شهید حاج علی محمدی برای نجات فرد اعدامی
⭕️فردی به نام بخشعلی پانصد گرم هروئین را از ایرانشهر به طرف خرم آباد می برد که در رفسنجان دستگیر و حکم اعدام وی صادر می شود.
🔸یک روز یکی از پرسنل زندان تقویم دیواری که بالایش عکس شهیدحاج علی محمدی پور بود را به او داد و گفت: این شهید با کرامتی است بچه ی یکی از روستاهای رفسنجان است.
🔹خیلی ها در گرفتاری ها به او متوسل می شوند و مشکلشان بر طرف می گردد.
🔸آن روز بخشعلی عکس شهید را روبروی تخت خود روی دیوار نصب کرد.
🔹و خطاب به شهید گفت: حاج علی من تو را نمی شناسم ولی از تو می خواهم نگذاری من اعدام شوم.
🔸از آن روز به بعد بخشعلی هرگاه نماز می خواند دو رکعت نماز نیز به روح شهید هدیه می کرد.
⭕️یکی از روزها به او اعلام کردند که فردا صبح اعدام خواهی شد.
🔹آن شب تا سحر کسی نفهمید بین او و عکس شهید چه گذشت.
🔸ولی روز بعد به او گفتند حکم اعدام بخاطر نزدیک بودن به اعیاد مذهبی به تعویق افتاده است این اتفاق سه بار پیش آمد تا اینکه قبل از عید رئیس زندان به او گفت حکم اعدامت شکسته شد و به حبس ابد تقلیل یافت.
🔹بخشعلی یک راست به سوی بند خودش رفت.
🔸و جلوی چشم همه ی زندانیان بر عکس شهید بوسه زد.
@shahidan_kerman
🌹سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی و رعایت بیت المال
🔹روزی حاج یونس را مشغول بنائی دیدم.
🔸درب منزل خود را که کوچک بود تبدیل به درب بزرگ تر می نمود.
🔹پس از احوال پرسی گفتم: برای چه امری اینکار را انجام می دهید؟
🔸حاج یونس فرمود؛ ماشین بیت المال دست من است باید مراقب باشم کسی خش و خطی بر ماشین وارد نکند.
🔹لذا می خواهم آن را داخل منزل ببرم در کوچه پارک باشد امکان هست به او آسیبی برسانند.
✅راوی از همشهریان سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی
@shahidan_kerman