دیدار از مادر شهید مسعود قادری پناه به مناسبت روز مادر
بیست و چهارم دی ماه هزار و چهارصد و یک
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج یونس زنگی آبادی یکی از بی نظیر ترین شهدای تاریخ است.
تدبیر، اخلاص و شجاعت او در عملیات های مختلف از قبیل فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، خیبر و بدر باعث شد تا سردار قاسم سلیمانی فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله کرمان، حاج یونس ۲۳ ساله را، به فرماندهی تیپ امام حسین(ع) لشکر انتخاب کند.
خاک شلمچه و عملیات کربلای ۵ باشکوهترین فراز زندگی شهید زنده، حاج یونس زنگی آبادی است. حماسه شورانگیز حاج یونس در این عملیات نام او را برای همیشه در کنار نام سرداران رشید اسلام و مردان بزرگ ایران زمین، جاودانه کرده است.
خاطراتی از این سردار رشید اسلام از لسان همسرش
بگو همسر من سرباز امام زمان عجل الله است
در سالهای زندگی مشترک مان، من هیچگاه از حاج یونس نشنیدم که از موقعیت خودش در جنگ بگوید. یک بار از او پرسیدم: حاج یونس، تو در لشکر چکاره ای؟ از من می پرسند حاج یونس چکاره است، من خودم هم نمیدانم چه جوابی بدهم؟ حاج یونس گفت: بگو همسر من سرباز امام زمان عجل است هیچ وقت من از خودش نشنیدم که او از فرماندهان لشکر است.
من را از روی پاهایم شناسایی کن
قبل از شهادتش بارها به من گفته بود: من که شهید شدم، مرا باید از روی پا بشناسید. من دوست دارم مثل امام حسین(ع) شهید شوم. چند بار هم گفته بود: اگر یک وقت آمدند و گفتند که حاجی توی بیمارستان است، شما بدانید کار تمام شده است و من شهید شده ام.
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید یوسف الهی استاد حاج قاسم
چند نفر از فرماندهان سپاه مشرف شده بودند خدمت یکی از عرفا
از مسائل مختلفی پرسیده بودند تا اینکه رسیده بودند به اسم حاج قاسم سلیمانی
آن عارف بزرگ فرموده بود: ایشان وصل است به عالم بالا ؛ استاد دارد
برای شناخت استادش فرماندهان، گزینه هایی را که در ذهنشان بود را مطرح کرده بودند.
ایشان فرموده بود: نه ، یک شهید به نام حسین یوسف الهی
@shahidan_kerman
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادت سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی
حاجی دائم می گفت برادران هدف را گم نکنید هدف ما حفظ جمهوری اسلامی و اجرای فرمان امام رحمة الله است پس اختلاف و تفرقه در جمع ما بی معناست و باید دست به دست هم بدهیم و در مقابل باطل ایستادگی کنیم.
برای حاج یونس کوه و دشت و بیابان و توپ و تانک، مسلسل و تک تیر انداز دشمن هیچ مانعی به شمار نمی رفت خودش می گفت باید تانک های عراقی را مانند کلید برق که می زنی و روشن می شود همانطور بزنی تا پشت سر هم روشن بشود.
یک شب از خواب بیدار شدم دیدم که یک سگ بسیار بزرگ که شبیه یک گرگ بود کنار حاجی و پشت سرش نشسته بود. بعد از تمام شدن نماز به حاجی شکایت کردم که چرا داخل چادر نماز نمی خواند شاید آن سگ بزرگ یا یک مار و عقرب او را بکشند ایشان گفت از کجا می دانی که آن سگ و مار و عقرب مأمور حفاظت از من نشده باشند مگر ما اینجا آمده ایم که اینطوری کشته شویم ما آمده ایم که شهید شویم.
راوی علی نجیب زاده همرزم شهید
@shahidan_kerman
شهدای کرمان
سالروز شهادت سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی حاجی دائم می گفت برادران هدف را گم نکنید هدف ما حفظ ج
ندای یا صاحب الزمان و یا حجة ابن الحسن سردار شهید حاج مهدی کازرونی در لحظه شهادت از لسان سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی
سردار شهید حاج مهدی زندی نیا شهیدی که جبهه را بر تدفین فرزندش محمد سعید ترجیح داد.
شهید مهدی زندی نیا همراهش یک ساک داشت و یک کیف پول در ساکش بود که عکس پسرش سعید در آن بود همیشه نشانم می داد که این سعیدم است خیلی او را دوست داشت.
بعد از عملیات والفجر هشت زمزمه فوت فرزندش در بین بچه ها پیچید گویا سعید در مسیر آماده شدن برای راه پیمایی بیست و دوم بهمن تصادف و فوت کرده بود قرعه دادند خبر فوت سعید به شهید زندی نیا را حاج قاسم سلیمانی به او بگوید.
سردار سلیمانی از خاطره رساندن خبر فوت سعید به پدرش مهدی زندی نیا می گوید: وقتی شهید زندی نیا را صدا کردیم و آمد، چهره اش لبخند زیبایی داشت.
خنده هایش را که دیدم، نتوانستم خبر را برسانم دست دست کردم و نمی دانستم چه بگویم.
زندی نیا که دید نمی توانم حرفم را بزنم، خودش گفت می خواهی در خصوص سعید بگویی انگار از این طرف و آن طرف متوجه فوت سعید شده بود گفتم: چند روزی مرخصی برو و در این شرایط حساس کنار خانواده باش، اما زندی نیا اصرار به ماندن داشت.
عملیات همچنان ادامه داشت و او می خواست بماند و وظایفش را انجام بدهد هرچه گفتم برو قبول نکرد و ماند در نبود زندی نیا خانواده اش پسر مرحومشان را دفن کرده بودند.
راوی محمدرضا مغفوری بی سیم چی سردار شهید حاج مهدی زندی نیا
@shahidan_kerman
سی و ششمین یادواره سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی و همرزمانش
🕚زمان: پنجشنبه ٢٩ دی ماه، بعد از نماز مغرب و عشاء
🏠مکان:زنگی آباد، گلزار شهدا
ستاد یادواره شهدای زنگیآباد
@shahidan_kerman
معجزه شهید حسین اکبر عرب نژاد
قسمت اول
مسجدی است در تهران، خیابان ایران، کوچه شهید فیاض بخش در محوطه این مسجد، بنایی زیبا پنج نگین را در خود جای داده است؛ پنج شهید گمنام از دوران دفاع مقدس
شاید برای بعضی ها باورش سخت باشد که یکی از این شهدای گمنام در خواب کسی آمده باشد و خود را معرفی کرده باشد و نشانی خانواده خود را داده باشد شاید آنها می خواهند با این کار حجت را بر ما تمام کنند که ما غرق شدگان دیار ناپیدای دنیا، معنای عند ربهم یرزقون را بفهمیم.
آنجا مأمن و جایگاهی است که من و تو به راحتی می توانیم تا ملکوت آسمان ها با آبروی آن شهیدان و دست گیری آنها صعود کنیم و راه را پیدا کنیم.
هرچه باشد، بالاخره این واقعیت اتفاق افتاده و این معنا در چشم خیلی ها روشن شده که شهدا زنده اند و دنیازدگانی چون ما مرده ایم و هفتاد کفن در همین چند روزه دنیا پوسانده ایم.
ادامه دارد....
@shahidan_kerman
لطفاً برای سلامتی و شفای مادر شهید مفقود الاثر شهید علی سهراب زاده حمد شفا قرائت نمائید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ
@shahidan_kerman
معجزه شهید حسین اکبر عرب نژاد
قسمت دوم
مسجد فائق، خيابان ايران کوچه شهيد فياض بخش
اينکه مردم اين محله، برای پنج شهيد گمنام مزار و بارگاه زيبایی ساختهاند کاری است ستودنی
آقای يدالله يزدی زاده، ساکن روستای کاظمآباد کرمان، مداح اهل بيت عليهمالسلام است.
ميگويد در شب بیست و دوم بهمن ماه مبارک رمضان ۱۴۲۷ (۲۴ مهر ۱۳۸۵) در شبکه سوم تلويزيون مراسم تشييع پيکر شهيد گمنام را ديدم و با خودم گفتم: اين شهيدان اهل کجا هستند و چه کسانی هستند؟!
همان شب در خواب ديدم آن پنج شهيد را تشیيع می کردند و به من گفتند: تو بايد شهيد سوم را تشييع و داخل قبر دفن کنی
گفتم: از ميان اين همه مردم چرا من؟! بالاخره جنازه را برداشتم و داخل قبر رفتم و ديدم که قبر مانند اتاقی بزرگ شد در کنار اتاق تختی بود.
شهيد را روی تخت گذاشتم با خود گفتم: خدايا چه کنم؟ ديدم شهيد از جا برخاست ترسيدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزديک رفتم و با شهيد صحبت و درد دل کردم.
روضه قتلگاه امام حسین عليهالسلام را خواندم و سينه زدم و شهيد هم با من سينه می زد شهيد گفت: من يک درخواست از تو دارم، برو به روستای خانوک، مرا آنجا به اسم حسيناکبر عرب نژاد می شناسند از قول من به پدر و مادرم بگو من ديروز در تهران در اينجا در قبر سوم دفن شدهام.
سپس گفت: هر حاجتی داری بگو من برآورده می کنم.
من تو را در روز قيامت شفاعت می کنم.
ادامه دارد...
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید محسن برهانی انتخاب شهادت در آب
بار آخری که می خواست به جبهه برود، پرسید: به گردان خاکی بروم یا آبی؟گفتم: هر کدام خودت مایلی
گفت: اگر در آب شهید شوم، ثوابش خیلی بیشتر است.
به جبهه اعزام شد و در عملیات کربلای چهار همراه با غواصان به شهادت رسید.
راوی مادر شهید
#شهید_محسن_برهانی
@shahidan_kerman
معجزه شهید حسین اکبر عرب نژاد
قسمت سوم
لازم است این نکته را اضافه کنم نام شهید حسین عرب نژاد می باشد و نام پدر شهید اکبر به دلیل تشابه اسمی با پسر عمویش شهید عبدالحسین عرب نژاد به نام حسین اکبر عرب نژاد مشهور شده است که در ادامه به این نکته نیز که پیکر پسرعمویش هم در کنارش در مسجد فائق تهران به خاک سپرده است خواهم پرداخت.
آقای يدالله يزدی زاده در ادامه می گويد:صبح برخاستم و نماز صبح را خواندم و در تعجب از خوابی که ديده بودم، آن را برای همسرم تعريف کردم.
گفتم: به خانوک بروم و چه بگويم؟ بگويم شهيد حسين اکبر را در خواب ديدهام؟
مگر از من قبول می کنند؟
ما خانواده فقيری هستيم ممکن است فکر کنند اين خواب را ساختهام که از آنها کمکی بگيرم.
همسرم گفت: شما پيام شهيد را برسان، کاری نداشته باش که آنها چه فکر می کنند، باور می کنند يا نمی کنند.
آقای يزدی زاده ميگويد: موتور خود را برداشتم و به طرف خانوک حرکت کردم خانوک با کاظم آباد، سی کيلومتر فاصله دارد همسرم را هم سوار کردم و با من آمد و به خانوک رسيديم پس از جستجوی بسيار، دایی شهيد را پيدا کرديم در همين حال پدر شهيد هم سر رسيد.
خود را معرفی کردم و خواب را برای آنها گفتم آنها با تعجب به من نگاه می کردند می خواستم خداحافظی کنم اما آنها مرا به خانهشان دعوت کردند.
@shahidan_kerman