✍شعر از شاعر و معلم شهید حسین ارسلان متخلص به رخشا...
عاشقت را می کشی آنگاه حاشا می کنی
همچو من عاشق مگر در شهر پیدا می کنی
در میان مجمع صاحب دلان با ناز خود
عاشق بیچاره ات را از چه رسوا می کنی
همچو یوسف بر سر بازار حسن و دلبری
تا کی آخر جان من اینگونه غوغا می کنی
من یقین دارم که با خون دلم ای نازنین
نامه مرگ مرا آخر تو امضا می کنی
خوب می دانم که با تیر نگاهت عاقبت
قصد پر خون کردن چشمان رخشا می کنی
#شهید_حسین_ارسلان
@shahidan_kerman
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍دکلمه قرائت شده در حضور مادر شهید والامقام محمد هشتادانی...
🔸بیت معظم شهید محمد هشتادانی درگذشت حاجیه کبری هشتادانی مادر مکرمه شهید را خدمت شما تسلیت و تعزیت عرض نموده برای آن مرحومه مغفوره که روحش بعد از چندین سال فراق در جوار فرزند شهیدش آرام یافته از درگاه احدیت منان رحمت واسعه الهی و برای سایر بازماندگان بیت شریف و معظمه آرزوی صبر و اجر جزیل خواستارم.
#شهید_محمد_هشتادانی
@shahidan_kerman
✍در محضر دو شهید شهیدان احمد مکیان و مصطفی نبیلو از شهدای مدافع حرم...
🔸وصیت حک شده بر سنگ مزار مطهر شهید مکیان تنها پرکاهی تقدیم پیشگاه حق تعالی...
💢دلنوشتهی زیبای شهید مکیان که اگر صد بار بخوانی تازه است...
🔹خدایا با تو پیمان بسته بودیم که تا آخر راه برویم و بر پیمان خویش استوار ماندهایم.
🔸خدایا های و هوی بهشت را میبینم چه غوغایی حسین به پیشواز یارانش آمده چه صحنهای...
🔹فرشتگان ندا می دهند که همرزمان ابراهیم همراهان موسی همدستان عیسی همکیشان محمد صلی اللهعلیه و آله همسنگران علی علیهالسلام، همفکران حسین علیه السلام و همگامان خمینی و خامنهای از سنگر کربلا آمدهاند چه شکوهی...
🔸چرا ما باید همیشه شاهد شهادت و عروج برادری باشیم و حسرت بخوریم که چرا ما از این قافله عقب ماندهایم
چرا فقط ما باید زیر تابوت آشنا را بگیریم و دیگران زیر تابوت ما را نگیرند آخر صبر و تحمل تا کی ما هم دوست داریم شهید بشویم.
🔹حال که این سعادت در خانهی ما را کوبیده است سراسیمه به سویش میشتابیم و خود را از جام شهادت سیراب و جهان و این دنیا را با تمام مظاهر فریبندهاش ترک می کنیم و به حقیقت و ذات دنیا که همان آخرت است می رسیم.
🔸ای کاش پر داشتم و می توانستم بار دیگر خانوادهام خصوصا مادر و همسرم را ببینم ولی نه خدایا چون این هجرت و جدایی در راه توست با جان و دل می پذیرم.
💢وصییت حک شده بر سنگ مزار مطهر شهید نبیلو...
🔸حفاظت از حضرت آقا که محافظ اصلی حرم اهلبیت علیهم السلام هستند از اوجب واجبات است
حفاظت از ایشان حفاظت از همه حرمهاست...
@shahidan_kerman
505.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهید حاج حسین خرازی اینو نیایم بگیم...
#شهید_حسین_خرازی
@shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
46.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍لحظاتی از عملیات والفجر ۱۰ گردان ۴۱۹ لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار شهید مهدی طیاری قسمت اول...
#شهید_مهدی_طیاری
@shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
49.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍لحظاتی از عملیات والفجر ۱۰ گردان ۴۱۹ لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار شهید مهدی طیاری قسمت دوم...
#شهید_مهدی_طیاری
@shahidan_kerman
هدایت شده از شهدای کرمان
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍لحظاتی از عملیات والفجر ۱۰ گردان ۴۱۹ لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار شهید مهدی طیاری قسمت آخر...
#شهید_مهدی_طیاری
@shahidan_kerman
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍خدایا عاقبت ما را ختم به شهادت کن...
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍گلزار شهدای کرمان مزار مطهر شهدای سیزدهم دی و ریحانه کاپشن صورتی گوشواره قلبی هدیه به روح مطهر و ملکوتی جمیع شهدا صلوات...
@shahidan_kerman
1.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شعر خطاب به امام عصر عجل الله از شاعر و معلم شهید حسین ارسلان متخلص به رخشا...
کی شود یار از سفر آید مرا
زان سفر کرده خبر آید مرا
سینه را دیگر مجال آه نیست
کس ز غمهای دلم آگاه نیست
روز و شب اشکم به دامان غمست
زندگانی در فراقت ماتم است
دل ز هجرانت بسی افسرده شد
مرغ جانم خسته و دلمرده شد
کی شود از عاشقان یادی کنی
بانگ حق سرداده فریادی کنی
پرتو خورشید و مه از روی توست
کعبه دل نازنینا کوی توست
عالمی را کرده ای چشم انتظار
پرده از چهرت بزن دیگر کنار
این جهان را مایه هستی تویی
باده نوشان را می و مستی تویی
یاد رویت زنده سازد مرده را
بس به وجد آرد دل افسرده را
چشم امیدم همیشه سوی توست
پای جانم بسته ی گیسوی توست
یار مظلومان و محرومان تویی
چون طبیبی یار مصدومان تویی
زندگی بگرفته جان از نام تو
باده نوشان جمله مست جام تو
عاشقان از عشق تو شیدا و مست
جام وحدت روز و شب بگرفته دست
#امام_زمان
#شهید_حسین_ارسلان
#مسجد_صاحب_الزمان_کرمان
@shahidan_kerman
✍با خود گفتم لابد آبلیمو دوست ندارد نذر معلم شهید برای حضور در جبهه شهید سیدرضا مهدوی قسمت اول طبق روایت آقای محمد عرب نژاد دوست و همرزم شهید...
🔹در منطقه دلیجان مستقر بودیم هوا بسیار گرم بود یک روز بعد از نماز ظهر در چادر نشسته بودم که متوجه شدم یکنفر از درِ دژبانی وارد شد و به سمت چادر ما حرکت کرد فاصله چادر تا دژبانی زیاد بود شدت حرارتی که از زمین به سمت آسمان بلند بود به حدی زیاد بود که هر چه نگاه کردم او را نشناختم با خودم گفتم خدایا الان همه در چادرها در حال استراحت هستند هوا اینقدر گرم است که کسی جرأت بیرون رفتن از چادرها را ندارد این بنده خدا کیست که این موقع روز توی این گرما به سمت چادر ما می آید.
🔸به چندقدمی چادر که رسید شناختمش به استقبالش رفتم و او را به چادر آوردم به چهره اش خیره شدم لبهایش از فرط تشنگی و عطش شکافته بودند و به رنگ سفید در آمده بودند با عجله پارچ آبی برداشتم و چندتکه یخ داخلش انداختم و شرب آبلیمو درست کردم هر چه تعارف کردم نخورد با خودم گفتم لابد آبلیمو دوست ندارد.
🔹یک لیوان آب سرد آوردم و جلویش گذاشتم هر چه صبر کردم به آب هم لب نزد گفتم سید چرا نمی خوری تو که از فرط تشنگی داری جان می دهی
تنها به یک جمله بسنده کرد و گفت میل ندارم.
🔸وقتی با اصرار من روبرو شد گفت خودت می دانی که من فرهنگی هستم گاهی برای اجازه گرفتن از آموزش و پرورش به منظور آمدن به جبهه مشکل دارم مرخصی می گیرم و به صورت بسیجی می آیم.
#شهید_سیدرضا_مهدوی
@shahidan_kerman
✍با خود گفتم لابد آبلیمو دوست ندارد نذر معلم شهید برای حضور در جبهه شهید سیدرضا مهدوی قسمت دوم طبق روایت آقای محمد عرب نژاد دوست و همرزم شهید...
🔹وقتی با اصرار من روبرو شد گفت خودت می دانی که من فرهنگی هستم گاهی برای اجازه گرفتن از آموزش و پرورش به منظور آمدن به جبهه مشکل دارم مرخصی می گیرم و به صورت بسیجی می آیم هر وقت طاقتم طاق می شود و بی قرار آمدن به جبهه می شوم و دلم برای آمدن پر می کشد نذر می کنم که اگر ظرفِ چندروز آینده موفق شدم به جبهه بروم به محض ورود به مناطق جنگی چند روز پشت سرِهم روزه بگیرم حالا هم به همین علت روزه دارم.
🔸گفتم مگر چه موقع به اهواز رسیدی
گفت صبح زود
گفتم سحری خورده ای
گفت نه وقت نشد فقط قبل از اذان صبح توانستم نیت روزه کنم.
🔹با التماس گفتم سیدجان روزه ات را افطار کن تو سحری نخورده ای هوا هم گرم است مریض می شوی
لبخندی بر لبان ترک خورده اش نشست گفت نگران نباش اتفاقی برایم نمی افتد من تا آخرین لحظه بر سرِ عهدی که با خدا بسته ام می مانم.
🔸گفتم بسیار خوب حداقل بگیر بخواب هنوز خیلی تا افطار مانده
حدود دو ساعت خوابید وقتی که بیدار شد به چادر تبلیغات رفت و با زبان روزه مشغول کار شد.
#شهید_سیدرضا_مهدوی
@shahidan_kerman