eitaa logo
شهدای کرمان
11.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
43 فایل
کانال شهدای کرمان انتشار خاطرات زندگی‌نامه وصیت‌نامه‌ تصاویر و فیلم‌های شهدا مدیر کانال منظری توکلی پژوهشگر حوزه دفاع مقدس برگزیده دو دوره جشنواره ملی فعالان فضای مجازی دفاع مقدس و مقاومت کشور ارتباط با مدیر @manzeri https://eitaa.com/shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹بِسْمِ رَبِّ الشُّـهَداءِ وَالصِّدیقین 🔹أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( بقره/۵ ) 🔸آنان از لطف پروردگار خویش به راه هدایتند و آنها به حقیقت رستگاران عالمند. ✍شرط عشق جنون است جز عشق نبود هیچ دم ساز مرا نی اول و نی آخر و آغاز مرا جان می دهد از درونه آواز مرا کی کاهل راه عشق در باز مرا... 🔹خانه ما اینجاست لحظاتی معنوی در جوار شهدا برای وصل به خدا شهید نوری است ساطع که در آفاق آسمان گسترانیده شده و ملائک نیز بالهایشان را بدان متبرک می سازند. 🔸و این نیست جزء سیر و سلوک در مسیر الی الله و رضای حق و خدا انسان را اشرف مخلوقات قرار داد برای خودش و بهای خریدن جانش را نیز خودش پرداخت نمود. 🔹و حال که با عنایت الهی توفیق داریم همنشین و همدم باشیم بیاموزیم راه و رسم و سیره و حرکت نماییم در مسیر راهشان تا باشیم عاقبت بخیر و سعادت تا باشیم همنشین همیشگی آنها در جوار رحمت حق... 🔸اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً و تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ... 💢قرار عاشقی با شهیدان به همراه غبارروبی گلزار شهدای کرمان و آماده سازی فضا برای لحظات آغاز سال نو به نیت تعجیل در فرج حضرت مهدی عجل الله سلامتی مقام معظم رهبری و به نیت آزادی قدس شریف... ۱۴۰۲/۱۲/۲۹ @shahidan_kerman
20.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍آقای من ای آخرین ذخیره الهی در روی زمین در انتهای غروب اولین جمعه سال ما همچنان منتظر طلوع خورشید صبح جمعه ظهورت می مانیم تا با لشکر شهیدان رجعت کنی کعبه عشاق هر روز طوافت را آرزو دارم... @shahidan_kerman
31.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍این ویدئو سخنان مادر دو شهید است حتما ببینید اگر حالتان خوب نشد بر شهادت و شهیدان شک کنید... @shahidan_kerman
✍ارتفاع شتر میل با همراهی شاهرخ و اکبر قیصر به روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی قسمت اول... 🔹قرار بود با محمدحسین یوسف الهی و چند نفر دیگر از بچّه های اطّلاعات به شناسایی منطقه کوهستانی غرب برویم ما تا آن زمان بیشتر در جنوب کار کرده بودیم و با مناطق کوهستانی زیاد آشنایی نداشتیم. 🔸در جنوب منطقه طوری بود که نیاز به بلدچی نبود و ما معمولاً باید سینه خیز به سمت دشمن می رفتیم و خیلی هم آهسته صحبت می کردیم امّا در کوهستان شرایط فرق می کرد در این مأموریت دو نفر از افراد بومی محل به نام های شاهرخ و اکبر قیصر به عنوان بلدچی ما را همراهی می کردند. 🔹آنها بزرگ شده آنجا و به تمام راه ها وارد و آشنا بودند خصلت های عجیبی هم داشتند برخوردشان بد بود و همه بچّه ها ناراحت بودند توی راه که می رفتیم خیلی بلند بلند صحبت می کردند و اصلاً اصول ایمنی را رعایت نمی کردند. 🔸و ما با توّجه به تجربه ای که داشتیم معتقد بودیم باید احتیاط کنیم. 🔹آهسته به محمد حسین گفتم نکند امشب این ها ما را لو بدهند و گیر دشمن ییفتیم محمد حسین گفت نه خیالت راحت باشد. 🔸گفتم از کجا این قدر مطمئنی گفت اخلاقشان را می دانم این ها اصلاً فرهنگشان این طوری نیست این کار را نمی کنند با این حال برای احتیاط چند نفر را به عنوان تأمین اطراف گروه می فرستم. 💢ادامه دارد... @shahidan_kerman
✍اگر دوست شهدا هستی دانشجوی شهید علیرضا رحمانی توصیه هایی دارد برای دوستانش به آن ها جامه عمل بپوشان... 🔸پشتیبان ولایت فقیه باشید و از تفرقه خودیت ها منیت ها شخصیت ها که فلانی هست یا نیست فلانی چکار کرد یا نکرد نباشید که واقعاً باعث ضلالت می شود... @shahidan_kerman
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سبز گشته زمین گرم گشته زمان به شکوفه نشسته اند درختان و به باران نشسته اند ابرهای بهاری خبر آمدنت را از کدامین نشانه جویا شوم... @shahidan_kerman
✍شهید احمد عبداللهی و نماز شبی که روزها می خوند... 💢یکی از اثرات عجیب نماز شب و تأثیر بر محیط... 🔹سردار شهید حاج احمد عبداللهی جانشین فرمانده گردان ۴۰۸ غواص لشکر ۴۱ ثارالله در اثر نماز شب خواندن به جایگاه والایی دست یافته به طوری که حیوانات زبان وی را می فهیمدند. 🔸وی علاوه بر شب گاهی اوقات روزها نیز نماز شب می خواند و می گفت قضای نماز شب های دوران نوجوانی را می خواند. 💢آدرس مزار مطهر شهید احمد عبداللهی گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۸ شماره ۵... 🔸منبع احمد آقا صفحه ۳۹ خاطره رضا فتحی از شهید احمد عبداللهی... @shahidan_kerman
✍برقراری صلح و آشتی بین افراد سیره شهید مجید مهدوی طبق روایت آقای حسین اسدی همسایه شهید... 🔹شهید مجید مهدوی از کینه ورزی و کدورت بیزار بود هر گاه دو نفر را با هم در حال بحث و دعوا می دید جلو می رفت آنها را از هم جدا می کرد و با هم صلحشان می داد. 🔸همیشه می گفت کینه ها را دور بریزید هیچ چیز بهتر از خوبی نیست با خانواده هایتان به خوبی رفتار کنید از کینه و کدورت کناره بگیرید. @shahidan_kerman
17.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍او منتظر ماست باید برگردیم استاد علی صفایی حائری... 🔹گاهی آدم نمی‌تواند برگردد می‌گوید تُب عَلَیَّ تو برگرد تو بیا من را ببر خدا شاهد است مانده‌ایم آن‌ چه که این فشار سنگین را بر آدم سبک می‌کند کرامت و نزدیکی اوست او منتظر است دست‌ هایش را باز کرده است او منتظر ماست... 🔸او می‌خواسته بن‌بست تجربه‌هایمان را احساس کنیم بفهمیم زن‌ ما بفهمیم بچه‌های‌ ما بفهمیم علم ما بفهمیم قدرت ما بفهمیم همه آن‌ چه که از صبح تا شب دنبالش می‌دویدیم برای ما کافی نیست بفهمیم به کفایت او رو بیاوریم خودش صدا می‌زند اَلَیسَ الله بِکاف عَبدَه... @shahidan_kerman
✍مهمانان نوروزی سردار شهید محمد زینلی که از شهر یاسوج خود را به مزار مطهر شهید رسانیده اند. @shahidan_kerman
✍دلنوشته سرکار خانم بتول لشکری نیا همسر سردار شهید محمد زینلی... 🔹واقعیت را بباید پذیرفت که رفتنت حتمی است تا توانی تلاش بنمای که توشه ات خالی است... 🔸آنان که بودند که لطف خدا شاملشان است نی ما که در سوی هر باطلی فکرمان جاریست. 🔹قاسم آن سرلشکر بدر و خیبری است با خودش از قبل توشه و بعد برد هم پیمان. 🔸من که هی افسوس او خوردم و هیچ نیافتم تاکنون دل به او بستم در شفاعتش که شاید بیابم او. 🔹هزاران هزار بار فریادش زدم اما کو تهی دستم لیاقت نیافتم که نیافتم از بهر او. 🔸به امید محمدم باز نشستم در سوگ او شهادت که نشد شاید در شفاعتش در آیم آخر از او. 🔹گفتمش تو را کی بهر شهادت ز دنیا دل بریدنت بود آن شد سالهاها در فراق نیامدنت لطف خدا بود. 🔸آمدنت هم چو پاره ای از استخوان لطف خدا بود الحق به خواسته دلت رسیدی چون مادرت زهرا به مدتش بگو که قبر مبارکت کجا بود. @shahidan_kerman
✍ارتفاع شتر میل با همراهی شاهرخ و اکبر قیصر به روایت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی قسمت دوم... 🔹او هندوزاده و مهدی شفازند را پشت سر فرستاد من جواد رزم حسینی و اکبر قیصر نیز جلو افتادیم با این که مسافت زیادی آمده بودیم و خیلی زمان گذشته بود امّا هنوز به دشمن نرسیده بودیم. 🔸محمد حسین پرسید اکبر پس دشمن کجاست او با صدای بلند که از صدمتری به گوش می رسید جواب داد هنوز خیلی مانده ما چیزی نگفتیم و به راهمان ادامه دادیم ولی باز خبری از دشمن نبود یکی دو مرتبه من سؤال کردم باز او همین جواب را داد. 🔹اصلا آن روز هر چه به او می گفتیم برعکس عمل می کرد من فکر کردم حتماً ریگی به کفش دارد و می خواهد بلایی سر ما بیاورد محمد حسین گفت شما هیچی نگو گفتم برای چی. 🔸گفت برای این که این ها عشایرند خصلتهای خاص خودشان را دارند وقتی این قدر با احتیاط می رویم فکر می کنند می ترسیم آن وقت بدتر لج می کنند گفتم باشد من دیگر حرفی نمی زنم... 🔹همچنان به راهمان ادامه دادیم تا به ارتفاع شتر میل رسیدیم اکبر ما را برد پشت ارتفاع و گفت این هم عراقی ها سپس در گوشه ای نشست و منتظر شد ما با خیال راحت عملیّات شناسایی را انجام دادیم وقتی کارمان تمام شد دوباره به همان ترتیب برگشتیم صحیح و سالم. 🔸شاهرخ و اکبر همان طور که محمد حسین گفته بود خطری ایجاد نکردند واقعاً برای من جالب بود که محمد حسین این قدر روی عشایر شناخت داشت و خیلی هم با آرامش برخورد می کرد به نظرم هر چه بود به هوش و استعداد فوق العاده اش مربوط می شد. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحات ۷۸_۷۷... @shahidan_kerman