✍قول شفاعت سردار شهید عباس عربنژاد مسئول مخابرات لشکر ۴۱ ثارالله طبق روایت آقای محمود سنایی دوست و همرزم شهید...
🔹شب قبل از عملیات کربلای ۱۰ عباس برای خداحافظی نزد من آمد هنگام خداحافظی یک لحظه به دلم افتاد از او خواهشی داشته باشم گفتم از تو می خواهم اگر شهید شدی و من لیاقتش را نداشتم مرا شفاعت کنی و اگر من هم شهید شدم تو را شفاعت می کنم این تنها خواهشی است که امشب در آخرین لحظات با هم بودن از تو دارم.
🔸ناگهان مرا در آغوش کشید و با صدای بلند به سختی گریست من تا آن لحظه اشک او را به جز هنگام مناجاتش با خدا ندیده بودم با تعجب گفتم چی شد مگر حرف بدی زدم گفت نه فقط با این حرفت مرا به شدت منقلب کردی خداحافظی کردیم و از هم جدا شدیم.
🔹 عباس به شهادت رسید یک هفته بعد از این ماجرا در عالم خواب خودم را در حال وضو گرفتن دیدم در همین حین متوجه شدم یک نفر صدایم می زند به سمت صدا برگشتم عباس بود باورم نمی شد گفت تعداد زیادی از بچه ها سرِ سفره مرتضی علی علیه السلام نشسته اند و منتظر تو هستند دستم را گرفت و مرا با خودش به سالنی بزرگ برد که تعداد زیادی از بچه هایی که شهید شده بودند سرِ سفره نشسته بودند و درست مثل زمانی که در منطقه جنگی بودند در حال بگو و بخند با هم بودند.
🔸با هم به دشتی که آن طرف تر بود رفتیم دشتی که بسیار چشم نواز وسیع و زیبا بود یک زیلوی ساده روی زمین پهن بود یک سفره روی آن باز بود و دوتا کاسه و دوتا قرص نان داخل سفره بود گفتم عباس جریان چیه اینجا سفره ای پهن است گفت ما مهمان امام حسین علیه السلام هستیم.
#شهید_عباس_عربنژاد
@shahidan_kerman