✍به مناسبت دوازدهم اردیبهشت روز معلم دستنوشته معلم شهید غلامرضا آتشی گوهری که در سلول های تنگ رژیم ستم شاهی برای مادرش نگاشته است...
🔹مادرم من زندانی زنجیر شده ای هستم که بر پای من بر دستهای من بر گردن من و بر زبان من قفل و زنجیر زده اند اما بر ایمانم هرگز.
🔸مونسم ظلمت و وحشت حشرات گزنده و یک کوزه آب شکسته است دوستان صمیمی من موشها و سوسکها و ساسهای فراوان هستند.
🔹به جای دستهای گرم و پر مهر تو هر صبح و شام تارهای برنده شلاق زندانبانان بدنم را نوازش می دهند.
🔸غذای روح من رنج دوری تو است و غذای صبح من نان خشکیده و آب متعفن و گل آلود است.
🔹من به دیوارهای نمناک و واریخته ی زندان خیره می شوم به قارچ هایی که از شدت رطوبت تا کمر دیوار زندان روئیده چشم می دوزم به بد بختی و ناکامی خود فکر می کنم.
🔸به صدای جیرجیر سوسکهای زندان آن دوستان هنرمندم گوش فرا می دهم تو هم مادر من بجای من و به خاطر من به شکوفه های درختان و طراوت گلزار ها نظر کن آوای بلبلان بهاری را گوش کن و از بوی عطر گلهای زیبا سرمست شو.
🔹فرزند تو نه جنایتکار است و نه دزد ، بلکه زندانی بیگناهی است که برای ارضای حس خودخواهی و عدالت کشی دشمنان عدل و انصاف بایستی در گوشه زندان در انتظار مرگ باشد.
🔸گاهی برای زندگی دیگران باید از جان گذشت و برای سربلندی کشور رنج اسارت را باید تحمل کرد.
💢آدرس مزار مطهر شهید غلامرضا آتشی گوهری گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۲ شماره ۲...
#شهید_غلامرضا_آتشی_گوهری
@shahidan_kerman