فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍پیشبینیهای عجیب سردار شهید بهروز مرادی از آغاز یک جنگ جدید فرهنگی در واپسین روزهای پایانی جنگ و عمر دنیایی خویش...
⭕️بیحجابی آمد هیچکس جلویش را نمی گیرد می گویند حالا ببینیم مصلحت چیه...
🔸خانمی آمد خرمشهر گفتند این چه ریختی است؟
🔹شوهرش گفت خواستید آزادش نکنید شهر مال ماست.
⭕️فردا میآیند بدتر از این میگویند...
🔹جنگ ابعاد مختلفی دارد جنگیدن با توپ و تانک خیلی ساده است اما این خطر فرهنگی است.
🔸حالا وظیفه ما چیست همانطوری که دشمن در کفرش پایدار است ما هم در ایمانمان پایدار باشیم.
#شهید_بهروز_مرادی
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍اعزام به خارج شهید محمد حسین یوسف اللهی...
🔹پس از شیمیایی اول به اصرار مسئولین لشکر محمد حسین برای ادامه درمان به فرانسه اعزام می شود در پاریس محمدحسین با یکی از دوستان دوران تحصیلش در مدرسه شریعتی برخورد می کند آن دوست در مدت اقامت محمد حسین او را راهنمایی می کند شهر را نشانش می دهد و هر جا که نیازی بود به عنوان مترجم به
او کمک می کند.
🔸او محمد حسین را به خوبی می شناخت از هوش و استعدادش باخبر بود و سابقة موفقیّتهای درسی اش را می دانست به همین سبب زمانی که محمد حسین می خواهد به ایران برگردد پیشنهاد عجیبی به او می دهد تو به اندازه کافی جنگیده ای چند بار مجروح شده ای به نظر من تو وظیفه خودت را به طور کامل انجام داده ای دیگر کجا می خواهی بروی همین جا بمان اینجا می توانی درس بخوانی و آینده درخشانی داشته باشی من آشنایان زیادی دارم قول می دهم هر امکانی که بخواهی برایت فراهم کنم.
🔹محمد حسین تشکر می کند و در جواب می گوید اینجا برای شما خوب است و دشتهای داغ جبهه های جنوب ایران برای من دنیا و مافیها همه برای اهل دنیاست اما حسین پسر غلام حسین آفریده شده برای دفاع و تا جنگ است و من
زنده ام توی جبهه ها می مانم.
🔸هنوز دو ماهی از رفتنش نگذشته بود که زنگ زد و گفت به زودی به ایران بر می گردد چشمانش کاملا خوب نشده بود و دکتر برایش عینکی تجویز کرده بود که نمره اش به راحتی پیدا نمی شد و آن دفعه هم به مصیبت و بدبختی در قم شیشه
را پیدا کردیم چند وقت بعد که حالش بهتر شد به جبهه برگشت.
💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحات ۱۹۳_۱۹۲ راوی فاطمه بذرافشان مادر شهید...
@shahidan_kerman
✍به مناسبت سالروز شهادت خبرنگار شهید غلامرضا نامدار محمدی فرازهایی از وصیت شهید...
🔹به نام او که عرشش به قطره های اشک یتیمان به لرزه در آید و به یاد آنکه عشقش به طپشهای قلب عاشقان بیفزاید.
🔸الهی این بدن من مملوک توست ملک توست ان شاءالله که عبد توست.
🔹با آن هر چه می خواهی معامله کن اگر می خواهی آن را بسوزانی بسوزان.
🔸اگر می خواهی آن را تکه تکه کنی تکه تکه کن.
🔹اگر می خواهی آن را بی سر کنی چنین کن.
🔸اگر می خواهی این پیکر را مانند مولایم ابا عبدالله لگدمال ستوران کنی چنین کن.
🔹اگر می خواهی مانند عباس عموی تشنگان حسین بدنم را بی دست و پا کنی چنین کن.
🔸ولی از تو تقاضایی دارم تو را به عزت زهرای مرضیه با این بدن عاصی قهر مکن چرا که اگر بدانم تو از عذابم لذت می بری بسم الله
🔹اگر بدانم تو با دیدن بدن سوخته ام شادان می شوی بسم الله.
🔸اگر بدانم تو با بدن بی سرم خرسند می شوی بسم الله
🔹کورباد آن چشمی که غیر تو راببیند و برای غیر تو ببیند کر باد آن گوشی که برای غیر تو بشنود و غیر کلام تو را بشنود بریده باد آن دستی که برای غیر تو حرکت کند بریده باد آن پایی که برای غیر تو رود مُهر باد آن قلبی که غیر از منزلگه تو باشد.
🔸قلبی که تو عنایت کردی و آن را حرم الله خواندی قلبی که حرم توست اگر اجنبی را راه دهد ختم شود.
🔹خدایا تو را سپاس که دستم را گرفتی و به طرف خود کشاندی خدایا تو را کرنش که به پایم خلخال زدی و به سوی خود رهنمون نمودی.
🔸معشوق من ای همه دست و پا و چشم و گوش و عقل و قلب من تو را سجده که مرا خریدی.
#شهید_غلامرضا_نامدارمحمدی
@shahidan_kerman
✍خبرنگار شهید غلامرضا نامدار محمدی در ۲۳ اسفند ۶۳ در حالیکه دوربین عکاسی بر گردنش بود در جزیره مجنون در اثر انفجار خمپاره به دیدار معشوقش شتافت.
🔹کبوتران جلد حرم عشق را ببین که چه عاشقانه در پی معبود خویش به وصال رسیدند چگونه می توان کبوتر را از پرواز نهی کرد او تنها پرواز می داند مگر می توان برای رسیدن به معشوق از جان نگذشت جان برای عاشق بهایی ناچیز است برای دیدار عزیزترین موجود عالم هستی هدیه ای ناقابل است.
🔸در اینجا قافله ی نور چه زیبا راه کربلا را یافته و در جستجوی اسرار حق در سرخی شفق و در افق خونین عاشورا در رکاب امام عشق به شهادت رسیده است بگذار اسرار حق فاش شود تا بدانند آن که مسجود ملائکه است حسین است و آدم را ملائک از آن حیث که واسطه ی خلقت حسین است سجده کردند.
🔹بعد از هزار و چهارصد سال چگونه راهیان کربلا شیدا و عاشق شفق را دیدند و به خون نشستند تا بگویند کربلا همچنان زنده است و عاشورا در قلب زمان همچنان می تپد.
🔸جلوه ی عشق و ایمان در چشم بسیجیان نور بود و نور و زمین تنها بهانه ای برای آسمانیان بود تا از آن گذر کنند و در پرواز به عرش آسمان را به زمین بدوزند.
💢آدرس مزار مطهر شهید غلامرضا نامدار محمدی گلزار شهدای کرمان قطعه ۱ ردیف ۱۲ شماره ۴۰...
#شهید_غلامرضا_نامدارمحمدی
@shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهید حاج قاسم سلیمانی انتخاب فرماندهان جنگ از قبیل شوشتری برونسی چراغچی سفارشی نبود اینها در کوره آتش جنگ انتخاب شدند...
#حاج_قاسم
@shahidan_kerman
✍شهید حاج قباد شمس الدینی شهیدی که حاج قاسم او را حبیب ابن مظاهر لشکر ثارالله نامیده بود من گوسفند دارم حقوق نمیخواهم حقوق مرا بدهید به افراد ندار و بی سرپرست...
🔹در وصیت نامهاش نوشته بود من چند تا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکمشان را سیر کنند دارم حقوق مرا بدهید به افراد و ندار و بی سرپرست.
🔸فرماندهان برای متقاعد شدنش گفته بودند که این حقوق ناچیز حق خودش و فرزندانش است.
🔹در جواب نوشت امام علی علیه السلام که افراد را به جنگ دعوت می کرد یکی می گفت محصولم یکی می گفت زن و بچهام با این توجیهات علی رو تنها گذاشتن ایران کوفه نیست...
🔸به فرزندانش گفت شاید بعد من سپاه نتوانست به شما کمک کنه که با نداری بسازید از اولاد امام حسین عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند.
#شهید_قباد_شمس_الدینی
@shahidan_kerman
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍نیمه شب های فرمانده روایتی از فرمانده گردان ۴۱۰ که نیمه شب ها دستشویی های پادگان را تمیز می کرد شهید حاج احمد امینی...
#شهید_احمد_امینی
@shahidan_kerman
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍مناجات عارفانه امام خمینی ره...
🔹خدایا در این ماه رهایی دستانم را بگیر و از این قفس های ویرانگرِ دنیا رهایم کن...
🔸من یک نفرم اما قفس هایی که در آنها زندانی شده ام به تعداد گناهانی اند که دارم...
🔹ای ماه بارش سوره های قدر وکوثر دستان خالی ام به سمت تو دراز است
در توانم نیست بشکنم این همه قفل را این همه قفس را نمی توانم این بار به تنهایی دست به پرواز بزنم.
🔸وقت پروانه شدن است دستانم را بگیر تا پروانه شوم بسوزم و شمع شوم...
@shahidan_kerman
✍پیکر مطهر سردار شهید مهدی هنری فرمانده گردان ۴۱۴ حسین ابن علی لشکر ۴۱ ثارالله شهادت عملیات والفجر ۴...
🔸آخرین قول شهید مهدی هنری طبق روایت همسر شهید در آخرین دیدار خود با ایشان...
🔹گفتم ببین آقا مهدی هنوز زخم گلوله ای که به کتفت خورده خوب نشده تو را به خدا دیگه نرو گفت نه من باید برم.
🔸از در دیگری وارد شدم و گفتم من که راضی نیستم دخترمان تازه پنج ماهشه دیگه بسه شما تکلیفت رو ادا کردی حالا دیگه نوبت دیگرانه.
🔹اشکم هم چاشنی این ماجرا شد و دل مهدی شکست گریه نکن خانم ببین مگه امروز شش مهر نیست گفتم چرا گفت فقط یه مهلت یک ماهه به من بده قول می دم شش آبان بیام اینجا و دیگه جبهه نرم.
🔸قولش قول بود حرفش دو تا نمی شد این دفعه هم به قولش وفا کرد شش آبان ۶۲ پیکر سردار شهید مهدی هنری روی دست مردم تشییع شد.
#شهید_مهدی_هنری
@shahidan_kerman
✍شهیدی که سرنوشت همه همرزمانش را به آنها گفت شهید حاج باقر منصوری طبق روایت آزاده حبیب الله اسدی...
🔹خرداد سال ۶۷ بود که در سدّ دز مستقر شدیم یک روز صبح بعد از ادای نماز و انجام ورزش صبحگاهی در چادر دور هم نشستیم تا صبحانه بخوریم حاج باقر کنار من بود او در حین صبحانه خوردن رو به ما کرد و گفت بچه ها چند نفر از بین ما برنمی گردند و چند نفر دیگر با تأخیر برمی گردند.
🔸همه با این حرفش جا خوردیم او همیشه خندان و گشاده رو بود آن روز شادتر و سرحال تر از روزهای قبل بود به چهره اش خیره شدم نورانی شده بود با اصرار گفتم حاجی خواب دیده ای که شهید می شوی در حالی که لبخند می زد گفت حالا گفتم حاجی من چی من هم شهید می شوم گفت نه ولی اتفاق دیگری برایت می افتد گیج شده بودم منظورش را درک نمی کردم به جز من دیگران هم فهمیده بودند که او شهید می شود همه بچه ها آنقدر دوستش داشتند که لحظه ای از کنارش دور نمی شدند.
🔸چند شب بعد به خطّ شلمچه رفتیم با روشن شدن هوا دشمن آتش سنگینی بر سرمان ریخت حاج باقر حال و هوای عجیبی داشت و با تسبیحی که در دستش بود ذکر می گفت چهره اش نورانی شده بود محوِ تماشای او بودم
در همین حین ترکشی به او خورد و او را نقش زمین کرد باعجله خودم را بالای سرش رساندم تا ببینم چه اتفاقی برایش افتاده.
🔹گفت من در دنیا دو آرزو داشتم آرزوی اولم زیارت خانه خدا بود که خدا را شکر رفتم و آرزوی دومم شهادت در راه خداست و الان در حال رسیدن به آرزوی دومم هستم.
🔸با لبانی خندان آخرین نگاهش را از ما گرفت و به خیل شهدا پیوست و من هم اسیر شدم.
#شهید_حاج_باقر_منصوری
@shahidan_kerman