برای هر حاجتی، دنیوی و اخروی
(هر مشکلی که برایتان پیش آمد)
سجده می کنید و ذکر
«یا مولاتي یا فاطمة أغیثیني»
را صد مرتبه می گویید...!
_آیت اللّٰه شیخ محمد شجاعی
"عمل خالص" عملی است
که دوست نداری درباره آن
احدی جز خدای سبحان از
تو تعریف و تمجید کند..!
امام صادق (ع)♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنانت دوست میدارم
که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد
و من صبر از تو نتوانم...
#ڪربلا
28.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂خانم جانم تولدتون مبارک🌼
به قول شهید صدرزاده
همه ی هفت جد و آبادم
فدای یک کاشی حرم بی بی❤
#عمهیسادات
نگاه کن از سر ترحم:)
001 Zinat e Baba.mp3
8.03M
#مولودی
زینت بابا ..🌸
سید مجید بنی فاطمه🎤
جمع واریزی ۱ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان🌸
یه همکاری همه جانبه إن شاء الله کنید تا بتونیم موجب خوشبختی دو زوج جوان باشیم 💞
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
_
جَريحٌ وَلكنْ إنْ أتاكَ الجُرح بِجُرحِه إلتَئَم!
تو تنها غمی هستی که آدمیزاد،
برایِ به سینه کشیدنش مشتاق است :)
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منشکایتدارم . .
ازآنهاکهنمیفهمندچادرمشکیِمن
یادگارِمادرمزهراست!
ازآنهاکهبهسُخرهمیگیرند
قداسـتِحجابِمادرمرا؛
چرانمیفهمن؟
اینتکهپارچهیمشکی،
ازهرجنسیکهباشد،
حُرمتدارد...!
#چادࢪانـہ
‹ وَڪانَاللّهُعَلـیڪُلِّشَیْءٍقَدیرًا ›
و خدا بر هر کاری تواناست..🌱
#خدایخوبمن💗
خاطره ای از سید ابراهیم :
✨يه روز همراه سید داشتيم با ماشین ميرفتيم جلسه ی عملیاتی تو ماشين سید ضبط و روشن کرد و مداحی آقای میثم مطیعی و گوش میکرد به سید نگاه میکردم و بی اختیار لبخند ميومد روی لبم برام جالب بود سید همچين روحیه ی قشنگی داره تو حال خودش بود..... غروب موقع اذان رسیدیم و بعد نماز رفتیم برای جلسه
طرح ها داده شد و سید دستش و بلند کرد و اجازه صحبت خواست خیلی جسورانه ولی با احترام صحبت میکرد حتی وقتی که با صدای بلند صحبت میکرد احترام تو صحبتش مشخص بود
سید گفت صد و بیستا نیرو به من بدین ما ميزنيم هدف اول و میگیریم شما فقط سریع پشت مارو پر کنید بلا فاصله میریم برای هدف بعدی فقط اگه نیرویی از ما مجروح شد شما تکمیلمون کنید حتی اگه خودم شهید یا مجروح شدم نمیزارم کسی بهم دست برنه میریم سمت هدف فقط شما پشت مارو پر کنید اجازه نمیدهیم دشمن خودشو جمع و جور کنه..... حیرون بودم از این بشر آدم جنگ ندیده ای نبود که معنی تیر و ترکش و خمپاره رو ندونه اهل عقب نشستن و فرمان دادن هم نیست خودش نفر اوله پس با چه شهامتی ميگه من ميرم تو دل دشمن شما پشت منو پر کنید
باید خمپاره کنارت خورده باشه باید تیر بیست و سه بالا سرت ترکیده باشه باید صفیر چهارده و نیم که از کنارت رد ميشه شنیده باشی تا بفهمی تو دل دشمن زدن و خط شکن بودن یعنی چی اونجاس که مرد از نامرد مشخص ميشه
ما هم با نظر سید موافقت کردیم اصرار میکردیم تا قبول کنند ما هم گفتیم اگه ما هم مجروح شدیم کسی کمک نکنه تا وقفه ایجاد نشه فقط نیروهای پشتمان باشند تا جایگزین باشند وقتی اومديم بیرون سید خیلی تحسین میکرد مارو هیچ وقت خنده های قشنگش یادم نميره
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💕رفیقِ #شهید که داشته باشی
میدونی که یکی هست
بعد خدا
باهاش دردودل کنی..:)❤️
#شهید_احمد_مشلب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گــــــل گـــــل گــــلدون حســـــــین اومــده
مژده بــــــدید جـــــــــون #حســــــــین اومـــده❤️🩹
ولادتت مبارک عمه سیدا🌸خوش به حالشون که عمه شون شمایین.!
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
🕊:-")
درلحظهیشهادت
لبخندزیباییبرلبانشبود
بعدهاپیغامدادوگفت:
اینبالاترینافتخاربودکہمن
درآغوشامامزمان(عج)
جاندادم:)♥
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده
.•.•.🌻.•.•.
📜بخشی از وصیت نامه ی شهید:
✍🏻اگر دلتان گرفت،یاد عاشورا کنید
و مطمئن باشید غم شما از غم
ام الصائب خانوم زینب کبری(س)
کوچک قرار است...
حـقیقتا مطمئـن باشیــد که تنها
با یاد خداست که دلها آرام میگیرد❤️🩹
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#وصیتنامہشهید💌
ولایت پذیری،رعایت حجاب،دینداری،تقویت ایمان ،نماز و روزه ،احترام به پدر و مادر و خوشقلبی را سر لوحه کارهای خود قرار دهید.
-شہیدهادیباغبانی🌿❤️
میگفتچشمانشھدا..
بـھراهےاستکھازخودبھیادگار گذاشـتھاند..
اماچشممابھروزےاستکھباآنان روبروخواهیمشد..:❣)🥺🌿
#شھیدبابڪنوری🌻'
#شهیدانہ🕊
اگھمیخواے"پرواز"ڪنی؛
بایددݪبڪنیازدنیاوتعلقاتش...
یعنیجورینشهکهواسهدنیاتبکنییا
دلتوابستهاشبشه
-درسجدهیِآخرِنمازهایش
ایندعارامیخواند
اللّھمأخرِجْنےحُبالدُّنیامِنقُلوبِنا..
#شھیدمحمدرضاالوانی💚
🍎 #رمان_طعم_سیب
💠 #قسمت_۵۰
سکوتو شکستم و گفتم:
-علی؟؟؟
-جانم؟؟؟
-میدونی پارسال روز تولدم وقتی کیکو میخواستم فوت کنم چه آرزویی کردم؟؟
-چه آرزویی؟؟؟
-آرزو کردم که مال هم باشیم...
-چه آرزوی قشنگی...
-میدونی امروز چه آرزویی کردم؟؟
-چه آرزویی؟؟
-آرزو کردم که مال هم بمونیم...
علی یکم نگاهم کرد و بعد لبخندی زد ولی از حالت چهره ی من نگران شد...
علی_مشکلی پیش اومده؟؟؟
-اون روز که جواب تلفن هانیه رو نمیدادم زنگ زد خونمون بعد از اینکه بهش گفتم دور منو خط بکش با لحن تنفر انگیزی گفت من روتو خط میکشم...
یک دفعه ماشین ترمز زد!!!
من_چی شد!!!؟؟
علی رفت یه گوشه پارک کرد و بعد سرشو گذاشت روی فرمون...
من_علی جان چی شد؟؟
تکیه داد به صندلی و منو نگاه کرد دستمو گرفت و گفت:
-هیچ مشکلی پیش نمیاد ذهنتو درگیر نکن...
تکیه دادم به صندلی و گفتم:
-امیدوارم...
نگاهم کرد...
علی_زهرا؟؟؟
-بله؟؟؟
-هرمشکلی پیش اومد...اینو بدون که من تا ابد دوست دارم...
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
-قلبم داره از شدت ترس میترکه...هانیه چند وقته پیداش نیست من میترسم...
دستمو گرفت و گفت:
-توکل به خدا...
بعد هم راه افتادیم به طرف خونه...
#ادامہ_دارد...