حدیث پیوندیان 14 ساله بابل
فعالیت هاتون عالیه فقط کلیپ در مورد امام حسین و امام رضا بیشتر بزارین ممنونم🌸
ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار ما گذاشتید إن شاء الله که عاقبت بخیر بشید..
ممنون از لطفتون🌸
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَمن تَرین جا بَرایِ حَرفام وَ اَشک هام کِنارِ توئه رِفیق..:'💜
کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
بسماللهِنورِعلینور' مادرم بعد خدا نام تورا یادم داد! عادت کودکی ماست'علی'گفتنِما . . . حیعلیا
جمع واریزی ۵۰۰ هزار تومان ..
ممنون از لطفتون
بسته های شهدایی از همه ی شهدا هست إن شاء الله
کم نزارید برای شهدا چون اینکار باعث شناخت شهدا میشه ..
هر بسته ۱۰ تومن در میاد حتی اگه تو یه بسته هم سهیم باشید ثواب بزرگی هست 🌸
اجرتون با شهدا 🕊
۱ . خب چون زیاد پیام میدن مجبورم هی وقت بدم الان چند نفر برا فردا پیام دادن و گفتم فردا إن شاء الله وقت زیاد هست حوصله باید کرد
۲ . سلام
مانعی نداره اینجوری صداش کنید باید جوری باشه که شأن و جایگاه شهدا حفظ بشه بی احترامی نباشه بهشون ..
من خودم همیشه میگم شهید بابک مثلا شهید رو حتما میگم .
و اینکه کلیپ ها هم بیشتر جدید هستن حالا تکراری هم باشه بعضیاش چون قشنگه میزارم سخته هر روز یه کلیپ جدید بزاریم ولی بازم ما داریم هر روز کلیپ جدید میزاریم و زحمت زیادی داره
🌾 #رمان_بی_تو_هرگز
🌾قسمت #شصت_و_دوم
زمانی برای نفس کشیدن
دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد …
می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد …
– دکتر حسینی … دکتر حسینی …پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …
ایستادم و چند لحظه مکث کردم …
– من چطور آدمی هستم؟ …
جا خورد …
– شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی …
معلوم بود متوجه منظورم شده …
– پس علائق تون چی؟ …
– مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ …
چند لحظه مکث کردم …
_طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن …در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است …اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن …
اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد …
با اون فشار و حجم کار …
این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم …
دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم …😒😣
– دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …
خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد …
– یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
#شهید_مدافع_حرم_طاها_ایمانی
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است