کانالرسمیشهیدبابکنوریو شهیدمصطفیصدرزاده❤️
دلم برای دنیایی ڪه حاج قاسم تو اون نفس میڪشید، تنگ شده...💔🌿
او سال ها در بیابان ها در جستو وجوی معنویت و"خدا بود"
علارغم همه سختی ها گز گز حاصل از خستگی دوران پاهایش
و سرفه های ناشی از جنگ تحمیلی
صدایِ رشادت ها و موفقیت های وی
به گوشِ تڪ تڪ ایرانی ها و مسلمان های جهان رسیده بود
و دیگر جهان به قدرتِ حاج قاسم
و تفڪر و برنامه ریزی حاج قاسم پی برده بود ...🙂
فاصله بین شهر هارو
پشت ماشین مینشست
و مشغول قران خوندن بود
به نیرووهای خود بارها و بارها میگفت
پسرم همینطور ڪه مشغول فعالیتی نزار زبونت بیڪار باشه
"ذڪر بگو" !♥️
او علارغم قدرتی ڪه داشتن
هیچ وقت دنبالِ پست و مقام نبودن
و هیچ وقت
خانه خود را وقف حضرت فاطمه ڪرند
و اسمش را گذاشتن بیت الزهرا(خانهی زهرا)😢✨
او ایام فاطمیه از اول مجلس تا آخر مجلس
دم در می ایستادن
و هرڪسی ڪه وارد بیت الزهرا میشد
از بچه ڪوچیڪ
تا فرد مسن
بعدِ خوش امد گویی به ایشان
دستشان را میبوسیدن
و میبردن مینشوندن😢♥️
او نمونهی اخلاص و معرفت
نمونهی خدایی بودن و معنوی بودن
و نمونهی شهید زنده خطاب شدن
بودن ...
سال ها از ڪنار توپ و تانڪ ها
نماز خوندن رو فرشِ خاڪیِ تو خرابه ها
تشنگی ها و گرسنگی ها ...
رد شدن از ڪنار پوتین های پاره
و اسلحه های به زمین افتاده
سرباز های به اسلحه تڪیه داده😢🍂
رفقایی ڪه سال ها و ماه ها در ڪنار هم جنگیدن و
حال انها به فیض شهادت رسیدند
و حاجی بیابان به بیابان
صحرا به صحرا
منطقه به منطقه
تشنهی شهادت بود !
تشنهیِ دیدار با خدا ...
تشنهی رسیدن به خدا ...💔
او مسمومیتِ فضای دنیایی رو حس ڪرد
مسمومیتِ خیابان هایی ڪه دیگه
خیلی وقته بویِ خدا نمیده ...
در پی شهادت بود
و به خدا رسیدن ..
و در نهایت به آرزوی خود رسید 💔...
حاجی دیگه خبری از گز گز پاها نیست
دیگه خبری از روزها سرفه زدنِ
حاصل از جنگ تحمیلی نیست
دیگه خبری از دلتنگیِ شهادت
و فراقِ رفقای شهید نیست ...
حاجی رسیدی ...
رسیدی به هرآنچه آرزو داشتی 😊💔
و ما موندیم و منجلاب های دنیایی
ما موندیمُ هوایِ مسمومِ ڪوچه پس ڪوچه ها
و خیابان هایِ شهر ...
هوای دلامونو داشته باشه حاجی
خسته ایم
همچون خستگی هایِ خودتان قبلِ شهادت:-)))
به نیت حاج قاسم اجماعا صلوات...😔❤️
ان شاالله شهادت نصیب همتون بشه رفقا....🌿