گفتـــم:
ببیــــنمتوےدنــیاچهآرزویےداری؟»
قدرےفڪرڪردوگفت: «هیچی»
گفتم: یعنےچۍ؟مثلاًدلتنمیخوادیهڪارهاےبشۍ،ادامه
تحصیلبدےیاازاینحرفهادیگہ؟!
گفت:
«یهآرزودارم.ازخداخواستمتاسنمڪمه
وگناهم ازاینبیـشترنشده،شهیدبشم.»
@shahidanbabak_mostafa🕊
سلام روز بخیر
دوستان عزیز به رسم هر ماه که کار جهادی و فرهنگی انجام میدیم ..
این ماه قرار هست به مناسبت ولادت امام علی علیه السلام
تعدادی بسته های شهیدانه بین نوجوانان پخش کنیم از تعدادی شهدا نه فقط دو شهید عزیز کانال خودمون ..
مثلا شهید حججی . شهید ابراهیم هادی . شهید محمد خانی . شهید نوید صفری و غیره ..
چون نزدیک هست ولادت امام علی علیه السلام این ماه زودتر باید جمع آوری بشه تا روز ولادت پخش بشه ..
بعد اینکه اگه خوب بتونیم جمع کنیم به چند نقطه کشور این بسته ها رو میرسونیم 🌸
سه تا چادر هم تهیه شده برای سه نفر از اعضای کانال که نیازمند هستند و وضعیت مالی ضعیفی دارند ..
یک چادر رو یکی از اعضای کانال هدیه دادند ..
دوتا هم إن شاء الله از طرف خودم هست با کمک کانال هدیه حضرت زهرا که برای چادر جمع آوری میشه ..
اگه بتونیم خوب عمل کنیم میشه یه چادر دیگه هم اضاف کنیم و روز ولادت امام علی علیه السلام
چهارچادر هدیه میدیم إن شاء الله💗
بسماللهِنورِعلینور'
مادرم بعد خدا نام تورا یادم داد!
عادت کودکی ماست'علی'گفتنِما . . .
حیعلیالجهاد!
ضمن عرض سلام و احترام؛
با توجه به نزدیکیِ ایاموالا و نورانیِ ولادت
حضرت امیرالمؤمنینعلیعلیهالسلام،
با عنایت شهدا،قصد انجام کار فرهنگی
(تولید بستههاینیکو و توزیع ِ بین قشر نوجوانان)در راستای زنده نگه داشتنِ یاد و خاطره شهدا را
نیت کرده ایم؛✨
شما هم میتوانید با کمکهای مالی خود،
حتیبهمقدارِ کم،ما را در این کار خیر و شایسته،یاری رسانید؛
(گزارش انجام کار بصورت عکس و فیلم،
متعاقبا ارسال میشود؛)✅
5892_1014_ 4621_8329
سیدعلیحسینی
کَمِ ما و کَرَمِشما؛
'یاعلی💚🌿
*بانك سپه*
کارت
واريز به: 105170223451121
مبلغ: 2,000,000 ريال
02/10/25_14:52
کم باشه ولی همه توش سهیم باشند بهتره تا اینکه یه نفر یهو یک میلیون پونصد. بفرسته
#کلام_شهدا
صدرکعتنمــٰازبخون . . .
صدتاڪارخوبانجامبده . . .
ولۍکسۍنتونہباهــاتحرفبزنه،
اخلاقنداشتہباشۍبہهیچدردۍنمیخوره!
مومنبــٰایدشادباشہ!
اخلاقِخوبداشتهباشہ...シ!
#شهیدمحمدهادیامینی🌱
@shahidanbabak_mostafa🕊
#نماز_شهدا
♦️شهید مهدی زین الدین
🔸شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم حاج آقاگفت:
می خواهیم بریم سفر، تو شب بیا خونه مون بخواب. بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم.
ساعت حدودا 2 بود، در زدند، فکرکردم خیالاتی شده ام. در را که بازکردم دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند.
آنقدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم، انگار کسی ناله می کرد. از پنجره که نگاه کردم دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده...
#شهیدانه🌱
@shahidanbabak_mostafa🕊