eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
#عشق همیڹ خنده هایِ سادهِ توسٺ وقتِ با تمامِ غصه هایٺ مے خندی ٺا از تمامِ غصه هایم رها شوم ... 🌷شهید مسلم احمدی پناه🌷 #سالـــــروز_ولادٺ 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#عشق همیڹ خنده هایِ سادهِ توسٺ وقتِ با تمامِ غصه هایٺ مے خندی ٺا از تمامِ غصه هایم رها شوم ... 🌷شه
🔺🔺🔺 🍁« انگیزه بنده از ورود بہ سپاه، رضای خــــدا و بعد هم دفاع از مرز و بوم ڪشور در برابر دشمناڹ داخلے و خارجے اسٺ و ان‌شاءالله اگر شد و خــــــدا بخواهد، بشیم. از همہ همڪارانم مے خواهم ڪه ڪارشاڹ براے رضای خدا باشد. خیلي از ما حرف از رضای خــــدا مےزنیم ولي پای عمل ڪه مےرسیم، مے لنگیم. و خــــودسازی! خودسازی خیلي برای بچہ های سپاه و همڪاران ما مهمہ. مطلب آخر در قالب دعـــا از خدا عاقبٺ بہ خیری و شهادٺ در راهش مے خواهم.»🍁 🍃🌸↬ @shahidane1
🌸🌼♡❤️♡🌼🌸 #جهــــــاد_مغنیــــــه ✔ ⇦🔹 #جوانــــے منحصر به فرد بود،..😊 چرا که او به معنی واقعی کلمه #بسیجی بود، ⇦🔸بر این اساس #عاشق_ولایتــــ_بودن و #عاشق_شهادتــــــ_بودن، ‌دو خصوصیت اصلی (جهاد مغنیه) است. #شــــھیــــدجــھــــادمغنیــــــــہ💔🍃 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖❤️↖️
862c34622cca585c11fd74077570ca89616f3305.ogg
2.07M
♥⇦احترام به #پــــدرومــــــادر⇧⇧ ⇦دعــــــاےمــــادر👌 #پیشنهاد_دانــــــــلود⇧⇧⇧ 🎙⇦ #دانشمنــــــــــد👌 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🔳🌷🌼 🌷🌼 🌼 خیلی ها فقط سنشون بالا رفته ولی #بــــــــزرگ_نشــدن ؛ 🌸👈بعضی ها هم حتی با سن پایین بزرگ شدن و #بزرگ_هستن ... 🌸👈میتونه #سیزده_سالت باشه ، (ولی بزرگ باشی؛ خیلی بزرگ) 🌷مثل یک #شهیــــد ، مثل یک #حسین_فهمیده🌹🍃 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
چشم و دݪ، دانے چہ خواهند ایڹ حوالے؟! بودنٺ را، دیدنٺ را، قانع‌ام ! حتی ڪمی ... 🌷شهید حسین پور رضا 🌷 #سالروز_ولادت 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖ 🔽🔽
شـھیـــــــدانــــــہ
چشم و دݪ، دانے چہ خواهند ایڹ حوالے؟! بودنٺ را، دیدنٺ را، قانع‌ام ! حتی ڪمی ... 🌷شهید حسین پور رضا
💢روز عروسی🎈 کلی مهمان داشتیم. اما خبری از حسین نبود.☹️ آن روز خیلی دیر کرد. همه دلواپس بودیم. بالاخره دم غروبی 🌥آمدخانه. 💢مادر شوهرم گفت: «مثلاً امروز روز عروسیات هست پسرجان!😠 کجا بودی تا حالا؟ ⁉️روز عروسی هم سپاه را ول نکردی؟» حسین سرش را انداخت پایین و گفت: «ننه جان؛ باورکن خجالت کشیدم🙈 اجازه بگیرم و زودتر بیایم خانه.» 🙃 💢مادر شوهرم گفت: شیرینی بیاورید🍮 حسین دهانش را شیرین کند😍. وقتی شیرینی تعارف کردند، حسین نخورد.😳 مادرش هم چیزی نگفت. بعداً فهمیدم که آن روز حسین روزه بوده😇! روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه میگرفت. ✨ 💢این عادتش تا آخرین روز ☀️زندگیاش ترک نشد. بالاخره روز ۱۱ فرودین ۶۱ عروسی کردیم🎉🎊 و زندگی مشترکمان شروع شد.❤️ ✍راوی:همـــــسر شــهید 🌷 📎 سالـــــروز ولادٺ .🍃🌸↬ @shahidane1
🌸۞﷽۞🌸 ۩ #حــدیثــــــــ🔻🔻۩ 🔹⇦امیرالمؤمنین عليه السلام:↯↯ 🍃⇦زبان از #دل نيرو مى گيرد، و دل به غذا برپاست. پس بنگر كه #دل و #جسمت را با چه تغذيه مى كنى، ⭕️⇦ كه اگر غذا #حلال نباشد، #خداوند، نه #تسبيح_گويى تو را مى پذيرد و نه #سپاسگزارےات را...😭 📚تحف العقول، صفحه 175 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
afshordi.pdf
334.8K
#کتاب_مسافر (براساس زندگےشهيدغلامحسين_افشردي ( #حسن_باقري) بصورت #PDF ✍نويسنده: 🔻 داوود بختياري دانشور 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖️
💔•••⇦ #شھــــــــــدا ...🌹🍃 🌹⇦چشــم هایتــان راببندیـــد😭🌸 🌼⇦قـرار بـود #راهــت را ادامـه دهیـم😔 ♡⇦اما ( #راحــــت_ادامــــه) مـیـدهــیـم !! ♢•♢•♢•♢♥♢•♢•♢•♢ 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
⚘❁﷽❁⚘ ⭕️من در قفس خویشم در فڪر پس و پیشم ⭕️توفــارغی از اینها گمنــام تویے یامن؟ ⭕️من همنفس درد و اندیشه بیمارم ⭕️تو همسخن زهـرا(سلام الله علیها)گمنام تویے یامن؟ ○○○♡♥♡○○○ #شهـدا_گاهے_نـگاهے 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار نسل_سوخته🔻 #قسمتــــــ_نــــھــم۹ ⇦این داستــان #چشمهای_ڪورمن🔻 >>>>>>>>>•
↯↯ ⇦ ۱۰↯↯ 👈این داستان⇦ ـــــــــــــــــــــ‌⇩♥⇩ــــــــــــــــــ 👈از اون روز به بعد ... دیگه چکمه هام رو نپوشیدم ... دستکش و کلاهم رو هم ... فقط تا سر کوچه ...🙂 می رسیدم سر کوچه درشون می آوردم و می گذاشتم توی کیفم ... و همون طوری می رفتم مدرسه ...☺️ آخر یه روز ناظم، من رو کشید کنار ... - مهران ... راست میگن پدرت شده؟ .🤔😳.. 🙄برق از سرم پرید ... مات و مبهوت بهش نگاه کردم ...😳 - نه آقا ... پدرمون ورشکست نشده ...😢 یه نگاهی بهم انداخت ... و دستم رو گرفت توی دستش ... - ... خجالت نداره ... بین خودمون می مونه ... بعضی چیزها رو باید مدرسه بدونه ... منم مثل ... تو هم مثل پسر خودم ...😕 از حالت نگاهش تازه متوجه منظورش شدم😟 خنده ام گرفت 😁... دست کردم توی کیفم و ... شال و کلاه و دستکشم رو در آوردم ... حالا دیگه نگاه متعجب چند دقیقه پیش من ... روی صورت ناظم مون نقش بسته بود ...😊 - پس چرا ازشون استفاده نمی کنی؟ ... سرم رو انداختم پایین ...🙁 - آقا شرمنده این رو می پرسیم ... ولی از احسان هم پرسیدید ... چرا دستکش و شال و کلاه نداره؟ ...🤔 چند لحظه ایستاد و بهم نگاه کرد ... دستش رو کشید روی سرم ...☺️ - قبل از اینکه بشینی سر جات ... حتما روی بخاری موهات رو خشک کن ...👌😊 ...🍂🌸 🍃🌸↬ @shahidane1