🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
﷽
━━━━━✨🌹✨━━━━━
✍ اما شما ملت عزیز ایران: بدانید که شما لایقترین امت روی زمین هستید و خدا این لیاقت را به شما داده که اولین حکومت جمهوری اسلامی بعد از ۱۵۰۰ سال در کشور شما برپا شود این حکومت خونهای پاک فراوانی به پایش ریخته شده این حکومت گل سرخ فعالیت ۱۴۰۰ ساله اولیاء خدا و انصار الهی است و بدانید که اگر آن طور که شایسته است از این انقلاب محافظت نکنید غضب و خشم خداوند را برای خود جستجو کردهاید.
▫️عاجزانه از شما میخواهم که فرمانبر خدا باشید و هرگز حتی لحظهای رهبر عزیز را تنها مگذارید و در راه اعتلای کلمه توحید و اسلام عزیز از هیچ کوششی فرو گذار نکنید.
#شهیـــد_اصغـــــر_توانـــــــا🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 #سیــــــــره_شهــــــدا👆 #شمــــــــــــــاره(2⃣1⃣)🔻🔻 ━━━━━💠🌸💠━━━━━ ▫️پدر #شهید می گفتند: زما
🍃🌹
#سیــــــره_شهــــــدا👆
#شماره( 3⃣1⃣)🔻
💠 اولین تظاهراتے بود که راه انداخته بودند. من و رحمتالله هم بودیم. میخواستیم شعار جمع را تغییر بدهیم. همه میگفتند: «قانون اساسی اجرا باید گردد».
▫️ما دوتایی داد زدیم «این شاه آمریکایی اخراج باید گردد» که یک پس گردنی محکم چسبید پشت گردنمان. رو برگرداندیم، #همت بود. خندید و با تندی گفت: «هنوز زوده برای این شعارا. اینا باشه برای بعد»
حالا مسیح، یا یه پسگردنی بزن و قصاص کن، یا ببخش خیلی وقت بود ندیده بودمش.
▫️از وقتی جنگ شروع شده بود بیشتر میرفت جبهه و کمتر به شهرضا سر میزد. آرزو به دل مانده بودم که یکدفعه درست و حسابی بینمش. پریدم سفت بوسیدمش. دلم نمیآمد ولش کنم، تازه گیرش آورده بودم.
گفتم «قصاص شد» بعد به بهانهی این که یکبار دیگر هم ببوسمش گفتم «حالا یکی هم به جای رحمتالله که مفقود شده»
#شهیــد_ابراهیـــم_همـــــت🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
#شهدا_همیشه_نگاهی
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_پنجــــاه ۵۰ 👈این داستان⇦《 دعایم کن 》 ـــــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_پنجــــاه و یک ۵۱
👈این داستان⇦《 برکت 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎با وجود فشار زیاد نگهداری و مراقبت از بی بی ... معدلم بالای هجده شده بود ... پسر خاله ام باورش نمی شد😳 ... خودش رو می کشت که ...
- جان ما چطوری تقلب کردی که همه نمراتت بالاست؟ ...
اونقدر اصرار می کرد که ... منی که اهل قسم خوردن نبودم... کم کم داشتم مجبور به قسم خوردن می شدم ... دیگه اسم تقلب رو می آورد یا سوال می کرد ... رگ های صورتم که هیچ ... رگ های چشم هام هم بیرون می زد ...😖
ولی از حق نگذریم ... خودمم نمی دونستم چطور معدلم بالای هجده شده بود ... سوالی رو بی جواب نگذاشته بودم... اما با درس خوندن توی اون شرایط ... بین خواب و بیداری خودم ... و درد کشیدن ها و خواب های کوتاه مادربزرگ ... چرت زدن های سر کلاس ... جز لطف و عنایت خدا ... هیچ دلیل دیگه ای برای اون معدل نمی دیدم ... خدا به ذهن و حافظه ام برکت داده بود ...🍃
دو ماه آخر ... دیگه مراقبت های شیفتی و پاره وقت ... و کمک بقیه فایده نداشت ...😔
اون روز صبح ... روزی بود که همسایه مون برای نگهداری مادربزرگ اومد ... تا من برم مدرسه ... اما دیگه اینطوری نمی شد ادامه داد ... نمی تونستم از بقیه بخوام لباس ها و ملحفه ها رو بشورن ... آب بکشن و بلافاصله خشک کنن ...😓
تصمیمم رو قاطع گرفته بودم ... زنگ کلاس رو زدن🛎 ... اما من به جای رفتن سر کلاس ... بعد از خالی شدن دفتر ... رفتم اونجا ... رفتم داخل و حرفم رو زدم ...
- آقای مدیر ... من دیگه نمی تونم بیام مدرسه ... حال مادربزرگم اصلا خوب نیست ... با وجود اینکه داییم، نیروی کمکی استخدام کرده ... دیگه اینطوری نمیشه ازش پرستاری کرد ... اگه راهی داره ... این مدت رو نیام ... و الا امسال ترک تحصیل می کنم ...😐
اصرارها و حرف های مدیر ... هیچ کدوم فایده نداشت ... من محکم تر از این حرف ها بودم ... و هیچ تصمیمی رو هم بدون فکر و محاسبه نمی گرفتم ... در نهایت قرار شد ... من، این چند ماه آخر رو خودم توی خونه درس بخونم ...📖
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 💠✨💠
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🌹✨🌹✨🌹✨🌹
💠«هر زمان که به مرخصی میآمد مانند اینکه دینی به گردن داشته باشد آخر هر هفته به گلزار شهدا میرفت و برای شهدا فاتحه ای میخواند و همیشه می گفت:یعنی می شود یک جای خالی در بین #قبور_شهدا هم به من بدهند؟»
♢⇦راوی همسر شهید↻
#شهیــدمهــدی_اسماعیــــلی💔🍃
《ســــالروزشهــــادت》
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#شهید_حسن_امیریفر
معروف به #عمو_حسن
#شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۲۸
#شهدای_کربلای۵
🎆تصویر باز شود👆👆
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖