🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ از هیچ چیز نترسید جز خداوند تبارک و تعالی، چون هیچ عاملی نیست که حقیقتا قابل ترسیدن باشد مگر اینکه انسانی در خود تلقین کند. وقتیکه به خداوند تبارک و تعالی تکیه کردی آن وقت خواهی فهمید.
🔸فرمانده دلها
🔸قائم مقام لشڪر27محمدرسول الله
#شهید_علیرضا_نوری🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_دختر_شینا #زندگے_نامه همسر شهید ابراهیمی هژبر •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ ا
﷽
#رمان_دختر_شینا
#زندگے_نامه
همسر شهید ابراهیمی هژبر
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_دوم
خونه عموم دیوار به دیوار خونه ما بود هر روز چند ساعتی اونجا میرفتم.
اونروز هم رفته بودم اونجا و داشتم از پله ها پایین میومدم که یه دفعه با پسر جوونی رو در رو شدم😶
🔷 چند لحظه کوتاه نگاهمون بهم گره خورد 😐
ولی ایشون سرش رو پایین انداخت و سلام داد...
🔶 اونقدر هول شده بودم که بدون سلام و خدافظی دویدم تو حیاط و از اونجا هم یه نفس تا خونه دویدم.
زن داداشم منو دید گفت قدم چی شده چرا رنگت پریده؟😱
چون باهاش راحت بودم براش تعریف کردم اونم خندید😂و گفت پسر ندیده😅
از فردای اونروز رفت و اومدای مشکوک به خونمون شروع شد.👀
🌺 اول عموی پدرم اومد بعد زن عموی پدرم.
🌤 صبح بعد از اینکه کاراش تموم میشد میومد تو حیاط مینشست و تا ظهر با مادرم حرف میزد.☹️
💐 بعد اونم نوبت مادر صمد رسید و پدرش💐
اما پدرم راضی نمیشد و میگفت قدم هنوز بچه هست ...طوری که باز اعتراض خواهرام رو در آورده بود😤
از اینکه میدیدم پدرم انقد منو دوست داره خوشحال بودم😌
میدونستم بخاطر علاقه بینمون حالا حالاها راضی نمیشه 😉
اما مگه فامیلا راضی میشدن‼️😑
یک سال گذشت من دیگه مطمئن شده بودم پدرم حالا حالاها منو شوهر نمیده😎
🌛اما یک شب چن نفر از مردای فامیل بی خبر به خونمون اومدن عموی پدرم هم باهاشون بود💫
کمی بعد پدرم در اتاق رو بست ساعت ها باهم حرف زدن من تو حیاط زیر یکی از درختا نشسته بودم.
کسی منو نمیدید ولی من اتاقی که مردا توش نشسته بودن رو میدیدم، کمی بعد عموی پدرم کاغذی رو از جیبش دراورد و روی اون چیزی نوشت.📝
شستم خبر دار شد🔍
با خودم گفتم قدم! بالاخره از حاج آقا جدات کردن😩
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 💢 #جنگ_نرم 💢 ✅ شما افسرانِ جوانِ جبهہ ی مقابلہ ی با جنگ نرمید ....(1) ☀ #مقام_معظم_رهبری 📸 #عڪس
🍃🌹
💢 #جنگ_نرم 💢
✅ خودتان بگردید نقش را پیدا ڪنید...(2)
☀️ #مقام_معظم_رهبری
📸 #عڪس_باز_شود
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#زندگینامــــــه
💠 «ﻣﺤﺴﻦ ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻢﭘﺎﮎ ﻭ ﻧﺠﯿﺒﯽ ﺑﻮﺩ. او ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺴﻮﺯ ﺑﻮﺩ.
▫️ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽﺷﻤﺮﺩ. ﻫﺮﮔﺰ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺭﻓﺖ.
▫️ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﻮﻣﻦ، ﺍﻫﻞ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ. فرزندم ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺒﻮﺩ؛ او هيئتي ﻭ ﻭﻗﻒ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ (ﻉ) ﺑﻮﺩ.
راوی 👈 مادر شهید
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_محسن_کمالی_دهقان🌹
《ســــالــــروزولادتــــــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردن کشان ستمگر کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوه های فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنه ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغ بان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای #ولایت باشیم.
#مدافـــع_حــــرم
#شهیــد_مسلـــم_نصــــر🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_پنجــــاه و هشتم ۵۸ 👈این داستان⇦《 تلقین 》 ـــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_پنجــــاه و نهم ۵۹
👈این داستان⇦《 بزرگترین مصائب 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎حال و روزم خیلی خراب بود ... دیگه خودم هم متوجه نمی شدم ... راه می رفتم ... از چشمم اشک می اومد 😢... خرما و حلوا تعارف می کردم ... از چشمم اشک می ریخت ... از خواب بلند می شدم ... بالشتم خیس از اشک بود ... همه مصیبت خودشون رو فراموش کرده بودن ... و نگران من بودن...😔
این آخر سر کور میشه ... یه کاریش کنید آروم بشه ...
همه نگران من بودن ... ولی پدرم تا آخرین لحظه ای که ذهنش یاریش می کرد ... متلک های جدیدش رو روی من آزمایش می کرد ... این روزهای آخر هم که کلا ... به جای مهران ... نارنجی صدام می کرد ...😳
البته هر وقت چشم دایی محمد رو دور می دید ... نمی دونم چرا ولی جرات نمی کرد جلوی دایی محمد سر به سرم بزاره ...🍃
هر کسی به من می رسید به نوبه خودش سعی در آروم کردن من داشت ... با دلداری ... با نصیحت ... با ... اما هیچ چیز دلم رو آرام نمی کرد ...💔
بعد از چند ساعت تلاش ... بالاخره خوابم برد 😴...
🌸 خرابه ای بود سوت و کور ... بانوی قد خمیده ای کنار دیوار ... نشسته داشت نماز می خوند ...✨🍃 نماز که به آخر رسید ... آرام و با وقار سرش رو بالا آورد ...
آیا مصیبتی که بر شما وارد شد ... بزرگ تر از مصیبتی بود که در کربلا بر ما وارد شد؟ ...💔😭
از خواب پریدم ... بدنم یخ کرده بود ... صورت و پیشانیم از عرق خیس شده بود ... نفسم بند اومده بود ... هنوز به خودم نیومده بودم که صدای اذان صبح بلند شد ...✨
هفتم مادربزرگ بود و سخنران بالای منبر ... چند کلمه ای درباره نماز گفت و ... گریزی به کربلا💔 زد ...
🌸 حضرت زینب "سلام الله علیها" با اون مصیبت عظیم ... که برادران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... پسران شون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... پسران برادرشون رو جلوی چشم شون شهید کردن ... اونطور به خیمه ها حمله کردن و اون فاجعه عظیم عصر عاشورا رو رقم زدن ... حتی یک نمازشون به تاخیر نیوفتاد ... حتی یک شب نماز شب شون فراموش نشد ... چنین روح عظیمی داشتند این بانو و سرور بزرگوار ...🌹🍃✨
هنوز تک تک اون کلمات توی گوشمه ...
اون خواب و اون کلمات ... و صحبت های سخنران ...😐
باز هم گریه ام گرفت ... اما این بار اشک های من از داغ و دلتنگی بی بی نبود ... از شرم بود ... شرم از روی خدا ... شرم از ام المصائب و سرورم زینب ...😭😭
من ... 7 شب ... نماز شبم ترک شده بود ... در حالی که هیچ کس ... عزیز من رو مقابل چشمانم ... تکه تکه نکرده بود ...😔
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ 💔✨💔
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
4_5893386529652344544.mp3
2.12M
🎧🎧
#حتما_گوش_کنید👆
⏰ 4 دقیقه
✅یه جوری زندگی کن که آبروی امام زمان (عج) باشی
🔹مثل شهید حججی که....
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🔹 #حاج_اقا_دانشمند
🔹 #نشر_دهید
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#کلام_شهیـــــد
♻️ عزیزانم راه را غلط نروید راه همان است که رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیة العظمی امام خامنه ای مارا بر آن هدایت می کند هوشیار باشید که دشمن ریشه مارا هدف گرفته، چشم دشمن را هدف بگیرید.
#شهیـــد_علی_عسگری🌹
《ســــالــــروزشهــــادتــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
⬅️ فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ مادر برای من دعا کن تا خدا مرا همچون شهیدان دیگر قبول کند، نه فقط مرا به بهشت رضوان جای دهد، بلکه مرا در کنار اباعبدالله {ع} رسانده و دیدار او را نصیب من کند.
#جانباز_سلحشور_جبهه_ها
#شهیـــد_علــــی_خرمـــــدل🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#رهبرانـــــه
🚨 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در آستانهی فرارسیدن دههی فجر انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در حرم مطهر حضرت امام خمینی رحمهالله و گلزار شهدای بهشت زهرای تهران حضور یافتند. ۹۷/۱۱/۱۰
اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای✨
#جانمان_فدای_رهبرمان_سید_علی❤️
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 #سیــــــــره_شهــــــدا👆 #شمــــــــــــــاره(5⃣1⃣)🔻🔻 🔸شهید بقایی اسوه تقوی بود و تقوای ایشان
🍃🌹
#سیــــــره_شهــــــدا👆
#شماره (6⃣1⃣)🔻
▫️از ویژگی های اخلاقی پژمان که می توانم بگویم این است که پژمان دستش در کار خیر بود. بعضی از کارهای خیری که انجام می داد را من بعد از شهادت پژمان فهمیدم. یعنی اصلا در موردش با من صحبت نمی کرد. اهل ریا نبود.
▫️ویژگی دیگر پژمان، شجاعت مثال زدنی اش بود که به گفته ی دوستان و همرزمان اش، همین شجاعت و دلیری پژمان بود که او را به درجه رفیع شهادت رساند.
راوی 👈 همسر شهید
#مدافـــع_حــــرم
#شهید_کاظم_توفیقی(پژمان)🌹
《ســــالــــروزولادتــــــــ》
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_دختر_شینا #زندگے_نامه همسر شهید ابراهیمی هژبر •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ ا
﷽
#رمان_دختر_شینا
#زندگے_نامه
همسر شهید ابراهیمی هژبر
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_سوم
اون شب وقتی مهمونا رفتن، پدرم به مادرم گفت بخدا هنوزم راضی نیستم قدم رو شوهربدم.
نمیدونم چطور شد قضیه تا اینجا کشیده شد. 🙄
تقصیر پسر عموم بود😐
با گریه اش کاری کرد توی رو دربایستی بمونم، با بغض و آه گف اگه پسرم زنده بود، قدم رو به اون میدادی؟!
حالا فکر کن صمد پسر منه 😞
پسر عموی پدرم سالها پیش در نوجوانی مریض شده و از دنیا رفته بود. بعد از گذشت این همه سال، هر وقت پدرش به یاد اون می افته، گریه میکنه تاثر او باعث ناراحتی دیگران می شد.
حالا هم از این مسأله سواستفاده کرده بود و اینطوری رضایت پدرم رو بدست آورده بود✅
در قایش رسمه قبل از مراسم نامزدی، مردها و ریش سفید ها میشینند و باهم به توافق میرسند.
💞 مهریه رو مشخص میکنند خرج عروسی و خرید های دیگه رو براورد میکنند و روی کاغذی مینویسند 📝
🌀 این کاغذ رو یک نفر به خونواده داماد میده، اگه خونواده داماد موافق باشند زیر کاغذ رو امضا میکنند و همراه یک هدیه اون رو به خونواده عروس پس میفرستند👌🎁
اون شب تا صبح دعا می کردم پدرم مهریه رو دست بالا بگیره و خونواده داماد اون رو قبول نکنند.😕
فردا صبح یک نفر از مهمونا کاغذ و برد خونه داماد که فهمیدم مهریه رو پنج هزار تومان تعیین کرده اند😍
پدر و مادر صمد با هزینه هایی که پدرم تعیین کرده بود موافق نبودند😎
اما صمد همینکه رقم مهریه رو دیده بود ناراحت شده و گفته بود چقدر کم😳؟!
مهریه رو بیشتر کنید😬
اطرافیان مخالفت کرده بودند👊
صمد پاش رو تو یه کفش کرده بود ... پنج تومن دیگه به مهریه اضافه کرده بود و زیر کاغذ رو هم خودش امضا کرده بود
عصر اونروز یه نفر کاغذ امضا شده رو به همراه پارچه پیراهنی زنونه برامون فرستاد. 🛍
دیگه امیدم ناامید شد.
به همین سادگی پدرم به اولین خواستگارم جواب مثبت داد و ته تغاریش رو به خونه بخت فرستاد.😒
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 👈 دری از درهای #بهشـــت ✨از این قبر مطهر، دری به بهشت باز میشه !!! 🎆تصویر باز شود👆👆 🍃🌹↬ @sha
🍃🌹
#خاطرات_شهـــــدا
❤️ #دریا_دل_عاشق
▫️همراه سردار رفته بودیم اصفهان، مأموریت. موقع برگشتن بردمان تخت فولاد، به گلزار #شهدا که رسیدیم، گفت :
▫️بچهها، دوست دارین، دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم؟!
▫️گفتیم : چی از این بهتر، سردار!
▫️کفشهایش را درآورد، وارد گلزار شد، یک راست بردمان سر مزار #شهید_حسین_خرازی [شهید #دفاع_مقدس]، با یقین گفت :
▫️از این قبر مطهر، دری به بهشت باز میشه.
▫️نشستیم، موقع فاتحه خواندن، حال و هوای سردار تماشایی بود. توی آن لحظهها، هیچ کدام از ما نمی دانستیم که این حال و هوا، حال و هوای پرواز است؛ به ده روز نکشید که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم.
🔻وصیت کرده بود که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند. دفنش هم کردند. تازه آن روز فهمیدیم که بنا بوده از اینجا در دیگری هم به بهشت باز بشود!
#شهید_سانحه_ی_هوایی
#شهیـــد_احمــــد_کاظمــــی🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🔻مــــــدافــــع.حــــــرم🔻 #شهیـــد_محمـــــد_ظھیـــــرے🌹 《ســــالــــروزولادتــــــــ》 🍃🌹↬ @sha
🍃🌹
#زندگینامــــــه
#شهید_محمد_ظهیری🔻
🔷 تکاور پاسدارستوان سوم شهید محمد ظهیری درخانواده مذهبی در روز 10 بهمن ماه سال 68در محله منبع اب اهواز چشم به جهان گشود ،پدر وی جانباز ورزمنده 8 سال دفاع مقدس پاسدار رمضان ظهیری است.
🔻 شهید فرزند سوم خانواده بودند که دوران دبیرستان خود را در هنرستان شوراب در رشته ی کامپیوتر تحصیل نمودند وعضو کانون پرورشی هنری مسجد سیدالشهدا ع بودند که در سال 87 به عضویت سپاه پاسداران یگان تکاور صابرین تهران در امدند که چند سالی در تهران به انجام وظیفه مشغول بودند سپس به یگان صابرین تیپ زرهی حضرت حجت کلانشهر اهواز منتقل و انجام خدمت میکردند.
🔻 شهید محمد ظهیری در عملیات های نبرد با پژاک در شمال غرب (قلعه های جاسوسان) همچنین اشرار شرق در سیستان وبلوچستان حضور فعال داشتند و در این عملیات ها بسیاری از همرزمان خود را که به فیض شهادت نایل امدند از دست دادن، شهید محمد ظهیری از قافله شهادت ودوستان شهید خود جا نماندن ودر ظهر اول ابان سال 94 مصادف با ظهر تاسوعای حسینی در شهر حلب سوریه ودر نبرد با جبهه ی تروریستی وتکفیری داعش و جبهه النصره وبرای دفاع از حرم عقیله اهل البیت حضرت زینب س از ناحیه سر وگردن مورد اصابت تیر قرار میگیرند وبه درجه رفیع شهادت نایل آمد پیکرپاک ومقدس شهید مدافع حرم ستوان سوم محمد ظهیری در روز جمعه 8 ابان در حرم علی بن مهزیار اهوازی و در جوار 8 شهید گمنام دفاع مقدس به خاک سپرده
وزیارتگاه عاشقان ودلدادگان به ابا عبدالله ع می باشد.
(محمد جان روحت شاد و راهت پر رهرو)
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🌹 #لحظه_های_جـــــــاودانه 🌹 1⃣1⃣ ⇦ #نمــــــــاز 🔸سر تا پایش خاکی بود. چشمهایش سرخ شده بود؛ از سو
🌹 #لحظه_های_جـــــــاودانه 🌹
2⃣1⃣ ⇦ #عشـــق_به_جبهــــه
🔸می خواست برگرده جبهه. بهش گفتم : پسرم، تو به اندازه سنت خدمت کردی، بزار اونایی برن جبهه که نرفته اند
🔸چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست
🔸وقت نماز که شد، جانمازم و انداختم که نماز بخونم.
دیدم اومد و جانمازم و جمع کرد
🔻گفت : این همه بی نماز! اجازه بدین کمی هم اونا نماز بخونند..
چیزی برا گفتن نداشتم.
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌹 💢 #جنگ_نرم 💢 ✅ خودتان بگردید نقش را پیدا ڪنید...(2) ☀️ #مقام_معظم_رهبری 📸 #عڪس_باز_شود 🍃🌹↬ @s
🍃🌹
💢 #جنگ_نرم 💢
✅ من نگاهم بہ آینده ، خوشبینانہ است ؛ نہ از روی تَوَهُّم ، بلڪه از روی بصیرت ...(3)
☀️ #مقام_معظم_رهبری
📸 #عڪس_باز_شود
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🍃🌹
#دلنوشتـــــه
🔸بُرد_بُرد
فقط بازی شهدا با دنیا بود .
🔸هنوز ڪه هنوز است...
گل می روید از گامهای استوارشان
🔸دروازهای استقامت را ...
در دقایق اول بازی فتح ڪردند
و حملات مقابل را ...
با وحدت و تدبیر خنثی نمودند
#جام_شهادت_گوارای_وجودتان
#مدافـــع_حــــرم
#شهیـــد_جــــواد_محمـــدی🌹
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖