eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄ 👈🎋« #شهید_حسین_معزغلامی » که سال هشتاد و هشت از ناحیه کتف مجروح شده بود، در جریان درگیری با تروریست‌های تکفیری در منطقه «حماه» سوریه به شهادت رسید. 💢این شهید مدافع حرم که از اعضای فعال پایگاه بسیج قمر بنی هاشم (ع) حوزه صدوسیزده سپاه تهران بزرگ بود، در سالروز تولد بیست و سه سالگی اش در چهارم فروردین نود و شش به فیض شهادت نائل شد.🌹🕊 #جانباز_فتنه_۸۸💔 #مدافــــ🔻حــــرمـ🔻ــــع #شهید_حسین_معز_غلامی🌹🍃 🍃🌸↬ @shahidane1 #شــہیـــــدانــہ↖
🍃﷽🍃 #فــــرازےازوصیتنــــامــہ⇩↯⇩ ✍ من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ هاست. ▒ مدافـــع حــــرم ▒ #شهید_حسیــــن_معزغلامـــی🌹🍃 《ســــالــــروزولادتــــــــ》 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌼🍂🌾 🍂 🌾 #دلنوشتـــــہ شڪـــــ ندارم نگـــــاه به چهره‌هایشان عبـــــادتـــــ استـــــ ... 《عبادتـــــے از جنس "مقبول به درگاه الهـــــے"》 ڪاش شفاعتـــــے شامل حالمـــــان شود... °•{ #شهید_حسین_معزغلامی🌹}•° ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
💠 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم دستشو کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه نشه. 🌷 @shahidane1
💠 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم دستشو کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه نشه. 🌷 @shahidane1