🍂﷽🍂
#برگـــے_از_خاطراٺ
♻️ خواب دیدم تو هیأتمونم یکی اومد منو صدا زد گفت دم در هیأت سه نفر نشستن کارت دارن...
اومدم دم در باهاشون دست دادم یه دفعه چشمم به سجاد افتاد بین اون سه نفر نشسته بود مثل همیشه... یه لباس سفید راه راه هم تنش بود.
▫️یه دفعه جا خوردم تو خواب میدونستم سجاد شهید شده دیگه سفت بغلش کردم بعد ازش گلگی کردم بهم لبخند زد و گونه ام رو بوسید قشنگ حس کردم بوسیدنش رو بهم همین جمله رو دقیقا گفت...⇩⇩⇩
🔻همین راه من رو ادامه بده...🔻
▫️از خواب که بیدار شدم اذان مغرب داشت میگفت من مونده بودم یه حس قشنگ از سجاد...
راوی 👈 همرزم شهید
▒ مدافـــع حــــرم ▒
#شهیـــد_سجـــــاد_عفتـــــی 🌺
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
°•|🍃🌸
°•{مدافــــع حــــرم
#شهید_سجـــــاد_عفتـــــی🍃🌹}•°
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
▫️هنگام شهادت خواسته بود سرش را بلند كنند تا به آقا سلام دهد.
▫️به قبر شهید صدرزاده اشاره میکرد و میگفت: اين قبر آنقدر خالی میماند تا من برگردم..
راوی 👈 همسر شهید
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•°
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯