eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
#طنز_جبهه😅 #شوخی_شهید_همت😊 . بچه‌ها ڪسل شده بــودن ُ حوصله نداشتن . حـاجی دَر ِ گــوش یڪی داشت پچ پــچ میڪرد ُ زیــر‌ چـِشی بــقیه رُ می‌پـایـید . انگار شیطنــتش گــــُل ڪـرده بـود .😉 . حـاجـی رفت بـیرون با یـه عراقی ِ بـــرگشـت تــو ... بـــچه‌ ها دُویـــدن دور حاجـــی ُ عراقی ِ . حاجی عراقی َ ر ُ ســپرد بــه بچه‌ ها ُ خـــودش رفــت ڪنـــار . . اونام انـــگار دلشــون مــــی‌ خواست عقهد‌ه‌ هاشون ُ رو سر یکی دیگه خالی ڪنن  ریختــن ســـر عراقی ُ شــروع ڪردن بـــه مــشت ُ لــگد زدن بــه اون . تا خورد زدنـــش . حاجـــیم هیــچی نـــمی‌ گــفت . فـــقــط نگاه می‌ڪرد . یڪــی رفت تــفنگش ُ آوُرد ُ گـــذاشت ڪنـــار ســَر عـــراقی . . عراقـــی رنــگش پـــرید زبون بـــاز ڪرد ڪـه « بـــابـــا ، نڪنید ،نــڪشیدم ! مــن از خـــودتونم . » و شروع ڪرد تنــدتند ، لــباسایــی رُ ڪه ڪش رفته بــود ڪــندن و غر زدن ڪــه « حــاجی جــون ، تــو هـم بـا ایــن نقشه‌ هات . نــزدیک بــود ما رُ بــه کشتـــن بــدی . حـــالا قیافم شبیه عراقیاس دلــیل نمــی‌شه ڪه … » بچه‌ ها همه زدن زیـــر خنده . حاجیــم می‌ خندید . 😅 😅 🌷 شهید محمد ابراهیم همت🌷 🌷اینجاکانال شَــهیـــدانِـــــہ است👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 ♨️ 😂😝 در یک منطقه کوهـستـانی مـستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودن 😂🐴 از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می‌کشید و اصلا اهل تنبلی نبود👌 یک روز که دشمن منطقه رو زیر آتیش توپخونه قرار داده بود....الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد...😔😅😅 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می‌کردیم متوجه الاغ اسیر می‌شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می‌کرد و کلی افسوس می‌خوردیم... اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه‌ها الاغ باوفا در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شـد.😆 الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود👌😂 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔻 ✨ خواستگاری در جبهه 💐 در فضای جبهه همرزمان برای بالا بردن روحیه همدیگر شوخی‌ها و برنامه‌های خاصی داشتند. رزمندگانی که دارای فرزند کوچک دختر 👧و پسر👶 بودند در گروه‌های مختلف تقسیم می‌شدند. گروهی که فرزند پسر داشت برای خواستگاری، گروه دیگری که صاحب فرزند دختر بود به چادر دیگری می‌رفتند😄، در این مراسم هم با آداب و رسوم دیگر شهرها آشنا می‌شدیم اما بیشتر از آن دعواهای ساختگی و بیرون انداختن خواستگارها از چادرها برای ما خنده‌دار بود و این ماجراها تا هفته‌ها طول می‌کشید.😂 ‌‌ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🔻 ✨ خواستگاری در جبهه 💐 در فضای جبهه همرزمان برای بالا بردن روحیه همدیگر شوخی‌ها و برنامه‌های خاصی داشتند. رزمندگانی که دارای فرزند کوچک دختر 👧و پسر👶 بودند در گروه‌های مختلف تقسیم می‌شدند. گروهی که فرزند پسر داشت برای خواستگاری، گروه دیگری که صاحب فرزند دختر بود به چادر دیگری می‌رفتند😄، در این مراسم هم با آداب و رسوم دیگر شهرها آشنا می‌شدیم اما بیشتر از آن دعواهای ساختگی و بیرون انداختن خواستگارها از چادرها برای ما خنده‌دار بود و این ماجراها تا هفته‌ها طول می‌کشید.😂 ‌‌ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🍃❤️🍃💚🍃 ❤️🍃💚 💠 حاجی بزن دنده دو😁 🔹رزمنده ها برگشته بودن عقب بیشترشون هم راننده کامیون بودن که چند روزی نخوابیده بودن 🔸ظهر بود و همه گفتند نماز رو بخوانیم و بعد بریم برای استراحت 🔹امام جماعت اونجا یک حاج اقای پیری بود که خیلی نماز رو کند می خواند رزمنده های خیلی زیادی پشتش وایستادن و نماز رو شروع کردند 🔸انقدر کند نماز خواند که رکعت اول فقط 10 دقیقه ای طول کشید. 🔹وسطای رکعت دوم بود یکی از راننده ها از وسط جمعیت بلند داد زد: حاجججججججییییییییی.جون مادرت بزن دنده ددددددددددو ✨صف نماز با خنده بچه ها منفجر شد. @hemmat_hadi
🍃❤️🍃💚 ❤️🍃💚 🍃❤️ 💠ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺳَﺮ ﭘَﺮﺍﻥ 🔹ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ . ﺑﺲ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻮﻗﻊ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻮﺍﺿﻊ ﺩﺷﻤﻦ، ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷﺐ ﻋﺮﺍﻗﯽﻫﺎ ﺑﭙﺮﻧﺪ ﺗﻮ ﺳﺘﻮﻥ ﻭ ﺳﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﯿﻢ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﮑﻨﻨﺪ، ﺩﭼﺎﺭ ﻭﻫﻢ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . 🔸ﺳﺎﮐﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺳﺘﻮﻥ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺭ ﺩﺭ ﺩﺷﺘﯽ ﻣﯽﺧﺰﯾﺪ ﺟﻠﻮ ﻣﯽﺭﻓﺘﯿﻢ . ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ . 🔹ﯾﮏ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﻣﯽﺯﻧﺪ . ﮐﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺳﮑﺘﻪ ﮐﻨﻢ . ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺳﺮﭘﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ . 🔸ﺗﺎ ﺩﺳﺖ ﻃﺮﻑ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ ﻣﻌﻄﻞ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻗﻨﺪﺍﻕ ﺳﻼﺣﻢ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪﻡ ﺗﻮﯼ ﭘﻬﻠﻮﯾﺶ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩﻡ . 🔹ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ . ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺧﻂ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﺮﻭﻫﺎﻥ ﻣﺎﻥ ﮔﻔﺖ : « ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﺪﺍﻡ ﺷﯿﺮ ﭘﺎﮎ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﻮﺑﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﻧﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﺮﺩ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺷﺪﻩ . » 🔸ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺷﯿﺮ ﭘﺎﮎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ 🌹هدیه به روح پاک شهدای عملیات مرصاد صلوات🌹 @shahidane1
| | عازم جبهه بودم . یڪی از دوستانم برای اولین بار بود ڪه بہ جبهه می اومد .😃 مادرش برای بدرقه ی او آومده بود . خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم بہ دشمن نالہ و نفرین می ڪرد . بهش گفتم : « مادر شما دیگہ برگردید فقط دعا ڪنید ما شهید بشیم . دعای مادر زود مستجاب میشہ .»😌 در جواب گفت:« خدا نڪنه مادر ، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی !🙄 الهی ڪه صدام شهید بشه ڪه اینجور بچه های مردم رو بہ ڪشتن می ده !»😅 . @ebrahimhemmat_ir
😐 بچہ‌هاکسل‌شده‌بودن‌حوصلہ‌نداشتن😕 حاجےدرگوش‌یکےداشت‌پچ‌پچ‌میکرد📞 زیر‌چشے‌بقیه‌رومےپایید👀 انگارشیطنتش‌گل‌کرده‌بود حاجےرفت‌بیرون🚶 بایہ‌عراقےبرگشت‌تو بچہ‌هادویدن‌دورحاجےوعراقے🏃 حاجےعراقےروسپردبہ‌بچہ‌ها خودش‌رفت‌کنار⛓ اونام‌انگاردلشون‌مےخواست🗜⃟...-¡!"› عقهد‌ه‌‌هاشون‌روسریکےدیگہ‌خالےکنن🔨 ریختن‌سرعراقےشــروع‌کردن‌بہ مشت‌لگدزدن‌بہ‌اون👊🏾 تاخوردزدنش😶 حاجیم‌هیچےنمےگفت فقط‌نگاه‌مےکرد👀 یکےرفت‌تفنگش‌آورد گذاشت‌کنارسرعراقے عراقےرنگش‌پرید🔫 زبون‌بازکردکہ«بابانکنیدنکشیدم!من‌ازخودتونمـ🔦 وشروع‌کردتندتندلباسایےروکہ‌کش‌رفتہ بودکندنـ🗝 وغرزدن‌کہ‌: « حاجےجون‌توهم‌بااین‌نقشه‌ هات‌نزدیک‌بودمارُبہ‌کشتن‌بدے حالاقیافم‌شبیہ‌عراقیاس‌دلیل نمےشه‌کہ بچه‌‌ها‌همہ‌زدن‌زیر‌خنده حاجیم‌میےخندید😂 🕊 @ebrahimhemmat_ir
😂🤣 🌸 شفاعت🤲 خیلی شوخ و با روحیه بود.[😉😍] وقتی مثل بقیه دوستان به او التماس دعا[🤲] می‌گفتیم یا از او تقاضای «شفاعت» می‌کردیم[👇👇👇] می‌گفت[👈] مسئله‌ای نیست دو قطعه عکس[🧔🏻] سه در چهار و یک برگ فتوکپی شناسنامه[📄] بیاور ببینم برایت چکار می‌توانم بکنم.[🤷🏻‍♂] در ادامه هم توضیح می‌داد که حتماً گوشهایت پیدا باشد[🤭😄] عینک هم نزده باشی[👨🏻‍🏫] شناسنامه هم باید عکس‌دار باشد![😅] @ebrahimhemmat_ir