شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دارنسل_سوخته #قسمتــ_سیزدهم۱۳ 🌸این داستان ⇦ #رقابت ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_چــهاردهــم۱۴
👈 این داستان ⇦ #تاوان_خیانت
🔳 بچه ها همه رفته بودن ... اما من پای رفتن نداشتم ... توی حیاط مدرسه بالا و پایین می رفتم ... نه می تونستم برم ... نه می تونستم ...😢
از یه طرف راه می رفتم و گریه می کردم ... که خدایا من رو ببخش ... از یه طرف دیگه شیطان وسوسه ام می کرد ...😔
- حالا مگه چی شده؟ ... همه اش 1/5 نمره بود ... تو که بالاخره قبول می شدی ... این نمره که توی نتیجه قبولی تاثیری نداشت ...
بالاخره تصمیمم رو گرفتم ...
- #خدایا ... من می خواستم برای تو #شهید بشم ... قصدم مسیر تو بود ... اما حالا ... #من_رو_ببخش ...😭
عزمم رو جزم کردم و رفتم سمت دفتر ... پشت در ایستادم...
- #خدایا ... خودت توی قرآن گفتی خدا به هر که بخواد عزت میده😞 ... به هر کی نخواد، نه ... #عزت_من_از_تو_بود ... من رو ببخش که به عزت تو خیانت کردم و با چشم هام دزدی کردم... تو، من رو همه جا عزیز کردی ... و این تاوان خیانت من به عزت توئه ...😔
و در زدم ...
👈رفتم داخل دفتر ... معلم ها دور هم نشسته بودن ... چایی می خوردن و برگه تصحیح می کردن ... با صدای در، سرشون رو آوردن بالا ...😐
- تو هنوز اینجایی فضلی؟ ... چرا نرفتی خونه؟ ...😳🤔
- آقای غیور ببخشید ... میشه یه لحظه بیاید دم در؟ ...☹️
سرش رو انداخت پایین ...
- کار دارم فضلی ... اگه کارت واجب نیست برو فردا بیا ... اگرم واجبه از همون جا بگو ... داریم برگه صحیح می کنیم نمیشه بیای تو ...☹️
بغض گلوم رو گرفت ...جلوی همه ...؟... به خودم گفتم ...
- برو فردا بیا ... امروز با فردا چه فرقی می کنه ... جلوی همه بگی ... اون وقت ...😕
اما بعدش ترسیدم ...
- اگر #شیطان نزاره فردا بیای چی؟ ...
#ادامــــہ_دارد...🍃🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
👈 #دشمنان نمی دانند و نمی فهمند که ما برای #شهادتــــــ💔ــ مسابقه می دهیم...
و وابستگی نداریم ....
و #اعتقادمان این است که از
#ســــوےخــــدا_آمده_ایم
⇦ و #بــہ_ســوےاومےرویم 👌
🌼سردار رشید اسلام🌼
مــدافــــ🔻حــــرمــ🔻ــــع
#شهیدحاج_حسین_همدانی🌹🍃
👈 #سالروزولادتــــــــــــ💐
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
#شهید_مدافع_حرم
🌹 #محمد_شالیکار
در شهرستان فریدونکنار استان مازندران چشم به جهان گشود.
👈 وی پس از #مجروحیت در مبارزه با تروریستها تکفیری در #حلب، به یکی از بیمارستان های #دمشق منتقل شد و سرانجام در تاریخ 24 آذر 1394 به درجه رفیع #شهادتــــ💔نائل آمد.
سالروزشهادتــــــــــــ🌹🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#رمــانــ_مــدافع_عشــق💞 #قسمتــــ_بیستودوم۲۲👇 #هــــــــوالعشــــــــق❤️🍃 ـــــــــــــــــــــــ
#رمــــــــان_مــدافــع_عشــق❤️
#قسمتــ_بیستودوم۲۳
#هــــــــوالعشــــق💞
👈نفس هایم هر لحظه از ترس تندتر می شود.😰 دسته کیفم را می گیرم و محکم تر نگهش می دارم که او دست می اندازد به چادرم و مرا سمت خودش می کشد. کش چادرم پاره می شود و چادر از سرم به روی شانه هایم لیز می خورد. از ترس زبانم بنده می آید و تنم به رعشه می افتد. نگاهش می کنم. لبخند کثیفش حالم را بهم می زند. پاهایم سست می شود و توان فرار ندارم. یک دستش را در جیبش می کند.😭
– 👜کیفت رو بده به عمو.😖
و در ادامه جمله اش، چاقوی🔪 کوچکی از جیبش بیرون می آورد و با فاصله به سمتم می گیرد. دیگر تلاش بی فایده است. دسته کیفم را ول می کنم. با تمام توان، قصد دویدن می کنم که دستم به لبه ی چاقو گیر می کند و عمیق می برد. بی توجه به زخمم، با دست سالمم چادرم را روی سرم می کشم. نگهش می دارم و می دوم.😭
می دانم تعقیبم نمی کند چون به خواسته اش رسیده. همان طور که با قدم های بلند و سریع از کوچه دور می شوم به دستم نگاه می کنم که تقریباً تمام ساق تا مچم، عمیق بریده شده. تازه احساس درد می کنم. بعد از پنج دقیقه دویدن، پاهایم رو به سستی می رود. قلبم❤️ طوری می کوبد که هر لحظه احساس می کنم ممکن است برای همیشه بایستد! به زمین و پشت سرم نگاه می کنم. رد خون طوریست که گویی سر بریده ی گاو را به دنبال می کشی!😢 با دیدن خون و فکر به دستم ضعف غالبم می شود و قدم هایم کندتر می شود. دست سالمم را به دیوار خیابان تکیه می دهم و خودم را به زور جلو می کشم. از بدشانسیم پرنده پر نمی زند. هیچ کس نیست تا کمکم کند. چادرم دوباره ازسرم میفتد. یک لحظه چهره ی تو به ذهنم می دود.😏
” اگر تو منو رسونده بودی …الآن من…”😡
با حرص دندان هایم را روی هم فشار می دهم. حس می کنم از تو بدم می آید. یعنی ممکن است!؟☹️🤔
به کوچه تان می رسم. چشم هایم تار می شود. زانوهایم خم می شود. به زور خودم را نگه می دارم. چشم هایم را ریز می کنم.😥
از دور می بینمت که مقابل درب خانه تان با موتور ایستاده ای.🏍 یعنی هنوز نرفتی! می خواهم صدایت کنم اما نفسم در گلو حبس می شود. خفگی به سینه ام چنگ می زند و با دو زانو روی زمین میفتم. می بینم که نگاهت سمت من می چرخد و یک دفعه صدای فریاد “ #یاحسینِ!” تو را می شنوم.😱
🏃سمتم می دوی و من با چشم صدایت می کنم. به من می رسی و خودت را روی زمین می اندازی. گوش هایم درست نمی شنوند. کلماتت را گنگ و نیمه می شنوم.😭😔
– #یا_جد_سادات!…ر…ریحانه…یا حسین…مامااااان…مااامااان…بیاااا..زنم…ز..زنمممم…😱
😐چشم هایم را روی صورتت حرکت می دهم. داری #گریه می کنی!
حالی برای گفتن دیوان شعر نیست. یک مصرع و خلاصه؛ تو را دوست دارمت.🌸🍃
#ادامه_دارد…🌼🌼
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
💐تنها #آرزویــــم این استــــــ
💐که در لحظات آخر عمــــــــر
👈خود را کشان کشان بر روی صورت
به قدم های #اباعبداللّه_الحسین{ع} بیاندازم😭
و بر #خاک_پای مبارک حضرت #بــوســــه😘 زنم
《 #خاک_پایش را توتیای چشم بکنم》
"والســــلام "
♡⇦ #شهیـد_رضــا_داروییـان🌸🍃
🌷👈 #سالروز_ولادتــــــ🔺🔺
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
📞 #همت_همت_مجنون....
#حاجی صدای منو میشنوید؟؟؟
📞 #همت_همت_مجنون...
⭕️✅مجنون جان به گوشم.
#حاج_همت اوضاع خیلی خرابه برادر!😔
#محاصره_تنگ_ترشده،
#اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی.😭
👈 #خواهرا و #برادرا رو دارند قیچی می کنند...😔
اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند!
⭕️ خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ، ولی انگار دیگه اثری نداره!😢
عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده، #بــــــوےگنــــــاه میده ...😭
📞 #همـت_جان ،فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم...
#حاجی اینجا به #خواهرا همش میگیم پر #چادرتون رو #حائل کنید ،
تا #بوی_گناه مشامتونو اذیت نکنه ولی کو اخوی #گوش_شنوا👂...
⭕️حاجی #برادرامونم اوضاعشون خرابه!
👈همش می گیم
( #برادر_نگاهت ، برادر نگاهت..)😔
⭕️حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط #قلبــــــــو💔 میزنه....
🔷 #ڪمڪ_میخوایم_حاجــے..😢😭
👈به بچه های اونجا بگو کمکـــــ برســـــونند😔
#داری_صدا_رو...؟!
#همتــــ_همت_مجنـــون...📞
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
🌸👈 #شهیدمؤذن⇦در سال 1385 ازدواج کرد و پس از به دنیا آمدن اولین فرزندش به شهر سیستان و بلوچستان اعزام شد.
☆⇦ حدودا 5 ماه در شهر #چابهار خدمت کرد و سر انجام در #آذر1389 همراه با چند نفر دیگر از هموطنان خویش مصادف با روز #تاسوعا به وسیله ی بمب گذاری در هیئت عزاداری😭 به درجه ی رفیع #شهادتــــــ💔 نائل آمد.
🏴💔🏴💔🏴💔🏴
#شهیدمنــصورمــؤذن🌹🍃
#سالــــروزشهادتــــــــ💔🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖