eitaa logo
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
758 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
45 فایل
گویند ‌چرادل‌بہ‌شھیدان‌دادے؟ و اللّٰھ‌ کہ‌من‌ندادم‌آنھابردند🕊✨ بگوشیم https://daigo.ir/secret/21603400250 کانال دوم @yaran_mehdizahra313 کپی؟حالت‌رفیق🌱 کپی‌تولیدکانال‌ومحفل؟فورشود🙏🏻 「ٺــــوَڶُــــــڌ۲۶آݕـــإݩ¹⁴۰¹」 「 اِݩقضا؟تـﺄخداچہ‌بخـۈاهـد」
مشاهده در ایتا
دانلود
【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌] #رمان_ضحی #قسمت_صدوشصت‌ودوم   بعدازجنگ هم که تهاجم فرهنگی یه طرف؛ تمام رس
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا‌] ولی این‌به معنای پذیرش نیست من هنوزم میتونم همون سوالایی که قبلا پرسیدم رو بپرسم و قانع نشم! ژانت عجیب و غریب نگاهش میکرد: معلوم هست چی میگی؟ یا این منطق درسته و یا غلط _برای من حصول به یقین مقدور نیست همین بذارید شاممونو بخوریم! سر بلند کردم و اشاره ای به ژانت کردم: آدمها هر وقت در هر حالتی هر چیزی رو که بخوان میتونن منکر شن اصلا خاصیت خلقت ما همینه اختیار محض حالا تو بگو ببینم تو نظری نداری؟ _من؟ من خب راستش... به نظرم مسلمانهای واقعی شما هستید و تروریست ها با معیار قرآن مسلمان محسوب نمیشن و من اینو فهمیدم ممنون بابت توضیحاتت! نگاهم رو روی چهره ش چرخوندم اونهم از جواب دادن طفره میرفت پرسیدم: منظورم اینه که نظرت راجع به خود اسلام و منطقش چیه؟ دستی به صورتش کشید: _راستش من... الان با قطعیت نمیتونم نظر بدم شاید لازم باشه یکم دیگه فکر کنم و بخونم _همینطوره _پس اشکالی نداره که یکم دیگه این کتابهات پیش من بمونن؟ _نه عزیزم گفتم که اونا رو بخشیدم به خودت اما اگر نخواستیشون میتونی بذاری توی کتابخونه لبخند کمرنگی زد: ممنون در طول هفته چندان هم رو نمیدیدیم اما متوجه درگیری های ذهنی کتایون و تغییرات جزئی اما ملموس ژانت میشدم و البته به رو نمی آوردم مثلا اینکه ژانت جدیدا کمی روی لباس پوشیدنش حساس شده و با وجودی که تابستون هنوز در جریانه لباس های بلند استفاده میکنه و حتما کلاه رو در دستور کار تیپش قرار میده در حالی که پارسال چنین چیزی در ظاهرش دیده نمیشد یا اینکه چند مدتیه کالباس که غذای مورد علاقه ش بوده توی یخچال دیده نمیشه! گاهی هم سوال هایی میپرسید که برحدسهام صحه میگذاشت اما سعی میکردم دخالت نکنم روز سه شنبه آزمایشگاه رو با هماهنگی فاکتور گرفتم و از دانشگاه یکسر به خونه برگشتم تا مواد لازم برای جشنم رو مهیا کنم با حوصله هرچه تمامتر برنج رو آبکش کردم و خورشی که موادش دیشب آماده شده بود رو بار گذاشتم بہ قلمِ