【 ݥڪٺݕۮࢪسشۿۮݳ🇵🇸 】
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا] #رمان_ضحی #قسمت_صدم به خاطر اینکه به تقوا نزدیکتر باشه چرا پیغمبر تون
[کاناݪ از خط عشق تا شھدا]
#رمان_ضحی
#قسمت_صد_ویکم
_ بذارراجع به صیغه توی آیه خودش صحبت کنیم
_ یه سوال دیگه درباره همین محدودیت های ازدواجآیه۲۲واقعاًچرا نمیشه بازن باباازدواج کرددرحالی که مادرنیست
_ قبلاهم گفتم یه چیزی هست به نام خانواده که برای اسلام نسبت به همه چی دراولویته
ساختاراجتماعی خودش روباتمرکزبراین تشکل میچینه وهرچیزی که بهش صدمه بزنه ممنوعه
جداازحس انزجاری که اینجورروابط دارن هیچ فکر کردی تکلیف درگیریهای نسبی چی میشه درنسل های بعدی؟
مثلافرض کن کسی با زن باباش ازدواج کردو بچه دار شدپسرت میشه برادر برادرت که مادرش همون زن بابا بزرگشه که الان همسرته
یعنی درواقع مدل و سازمان خانواده منهدم میشهحرمتی باقی نمیمونه حالاتو درهمین حدش روتشکیک کردی بعضی هابه کل میگن ازدواج بامحارم چرا باید محدود باشه!
هیچ محدودیتی هیچ حریمی هیچ احترامی برای خانواده قائل نیستن مردم عصرمافقط درحال تست سلیقه های جنسی هستن
ارتباط بامحارم باهمجنس باخودباحیوانات با اشیاباعروسکهای جنسی*
اینهاهمش بخاطر نظریه های من درآوردی و غیرکارشناسی رهایی جنسی برای رهایی از عقده های روانیه
اپثال فروید میگن دلیل سرخوردگی ها سرکوب ها هستنمیل جنسی تون رو آزاد بگذارید تاعقده های روانی تون ازبین بره وبه آرامش برسیددنیاروبه گند کشیدن اماهنوزبه آرامش نرسیدن!
چون اساساچیستی نیازجسمی وجنسی سیری ناپذیری وتعدد طلبیه
چیزی که اون نمی فهمید ولی قرآن به ما میگه
همه جانبه هم میپردازه بهش مثلا میگه با روزه تمرین خویشتنداری کن عضلات روحت روقوی کننگاهت روکنترل کن تادائم برات سلیقه سازی نکننوپاسخ صحیح روبهش بده
فقط باکنترل وپاسخ درست آروم میگیری نه با رهاسازینفس عمیقی کشیدم وبه ساعت نگاهی انداختمخب جزء۴تموم شد
به نظرم یکم استراحت کنیدمنم یه زنگ بزنم برمیگردمدرحال بلند شدن ژانت گوشیم روگرفت سمتم: میشه قفلش روبازکنی فایل های موسیقیت روبفرستم برای خودم؟
انگشتم روکشیدم روی حسگر:بفرما
_
همین که وارد آشپزخانه شدم ژانت با ذوق گفت:یکی دوتاازآهنگاتو گوش کردم خیلی جالب بودبا لبخند پشت میز نشستم:
ببینم چی گوش دادی؟
با انگشت اشاره دو ترک رو نشونم داد:
اینو گوش دادم اینم یکمشوخیلی جالب بودن
رکعت هشتم* وشاه خراسانی ام* روگوش کرده بودلبخندم عمیق تر شد:
تو که نفهمیدی چی میگن درسته؟
_نه نفهمیدم منظورم ریتمش بود
من که فارسی نمیفهمم
_یکی ازاین آهنگها تاجیکیهیکی از گرایشهای زبان فارسیمتوجه تفاوتشون نشدی؟
_نه
_هر دوی این آهنگها در ستایش یک نفر هستن
_کی؟!
صدای کتایون هر دومون رو متوجهش کرد: وای ببینید اینجا رو!
گوشیش رو به طرفمون گرفت
عکس یک دختر چهارده پونزده ساله که
چشم و ابروش خیلی به کتایون شباهت داشت
با لبخند حدسم رو به زبون آوردم:
خواهرته؟
ناباور نگاهش روازعکس گرفت وبهم خیره شد
چشمهاش میخندید:
الان برام فرستادباورم نمیشه یه خواهر داشته باشم!میبینی چقدر شبیه منه؟
ژانت درکسری ازثانیه باجیغ وسروصدابغلش کردوابراز شادمانی کردانگاراونهم به اندازه کتایون خوشحال بود
چند دقیقه ای به نظر دادن حول چهره ی کمند خواهرکتایون وذوق کردن برای این اتفاق غیر مترقبه گذشت تااینکه بالاخره ژانت گفت:
دیگه ادامه بدیم!من هم مطیع امر بانو شروع کردم:جزء پنجم ادامه سوره نساء
اما کتایون باز رشته کلام رو به دست گرفت
ته خنده حاصل از شادی چند دقیقه قبل توی صداش با اعتراض آتشینش تضاد جالبی داشت:آیه 23 آیه صیغه ست
ازنظرمن صیغه حیاط خلوت مرد هاست و لا غیرحالاهرچی میخوای بگی بگو!
_ صیغه هم یه امکانه نه واجب یا حتی سفارش مال شرایط اضطراریه اتفاقاً به نفع زن هاهم هست چون این زنه که انتخاب میکنه صیغه بشه یا نه عقد بکنه یا نه
کسی که بایدقبول کنه زنه پس هرامکانی که میدن به زنها میدن کسی مجبورشون نکرده
این حکم فقط برای کنترل بهداشت روانی و اجتماعیه که کسی اگرشرایط ازدواج نداره در مسئله نیاز جنسی بلاتکلیف نباشه که بهونه ای باشه برای زنا و روابط بدون چارچوب وپنهان
نمیدونم چرا شماباوجود فاحشه های خیابانی یاوجودکاباره وکازینو مشکل نداریدفقط چیزی که رسمی وچارچوب مندباشه وحقوق مشخص داشته باشه باهاش مشکل داریداین که مجبوره مهریه بده نفقه بده تکفل کنه اگر پای بچه در میان بود شناسنامه بگیره وهزینه ها روقبول کنه بده نه؟
بہ قلمِ #شین_الف