#عشقولانہ♥️ آمدی تا من فقط مومن به چشمانت شوم ربّنا و آتنای بینِ دستانم تویی... ♥️|•@shahidane_ta_shahadat

#دخترونہ‌چادرے🌸 قسم به چهار حرف مقدست که شد آرامشی بر دلم،چادرم👑🌸 🌸|•@shahidane_ta_shahadat

• بـپـوشـان چـادر ڪه ݪبـخـند زنـد بـنـٺ پـیـامـبـر،فاطمہ بہ زیـبایـۍ تـو😌🎈 🎈|•@shahidane_ta_shahadat

#کࢪبلا🦋 بـٰآ‌گِـریہ‌رۅبہِ‌ڪَرب‌ۅبَـلـآمِیـدَهـم‌سَـلـآم دُۅرۍزِ‌«طُ»اَمـآنِ‌دِلَم‌رآبُـریده‌اَسـت‌حُ‌ـسِینｼ..! -رویـاےحرم...(: 🦋|•@shahidane_ta_shahadat

#شب‌جمعس‌هوایت‌نکنم‌میمیرم🌱 من غلام نوڪراتم عاشق ڪربلاتم تا آخرش باهاتم... 🌱|•@shahidane_ta_shahadat

🌸•بســـــم رب خاݪـق دݪہا•👑

#شهیدانھ🌿 همیشھ‌میگفت: واسھ‌کی‌کارمیکنی؟! میگفتم:امام‌حسین(ع) میگفت:پس‌حرف‌هاروبیخیال!! کارخودت‌روبکن جوابش‌باامام‌حسین(ع)😌😍 -شهید‌محمدحسین‌محمدخانے 🌿|•@shahidane_ta_shahadat

#حال‌خوب🦋 چه حال قشنگیه وقتی خدا میگه : هر جا باشی کنارتم 💛🙈... 🦋|•@shahidane_ta_shahadat

#شایدتلنگــر🌿 گناهڪـارۍڪہ‌بعد‌از‌گنـاه بہ‌ترس‌و‌اضطراب‌میوفتہ بہ‌نجـات‌نزدیڪتره تا ڪسۍڪہ‌اهل‌عبـادتہ،‌‌ امـا‌از‌گناه‌نمۍترسہ ! ‌بہ‌هم‌ریختگۍ‌بعد‌از‌گنـاه، ‌نشونہ‌یہ‌وجدان‌بیداره🌿..! 🌿|•@shahidane_ta_shahadat

بِسْمِکَ‌اَلَّذِی‌خَالِق‌ٌلَا‌خَالِقَ‌لَهُ🌱

#سه‌شنبه‌های‌مهدوی🌱 ای‌راحت‌دل،قرارجانها!برگرد درمان‌دل‌شکسته‌ما،‌برگرد مانديم‌درانتظارديدار،ایداد! دلھاهمه‌تنگِ‌توست‌آقا!برگرد:)…♥️ 🌱|•@shahidane_ta_shahadat

⧼🌱به‌نامت‌ای‌که‌‌آرام‌ِجان‌هایـے🎈⧽

هرچه تبر زدی مرا زخم نشد؛ جوانه زد(: . همیشه حتی با بدی بقیه شما خوب بمونین؛ نزارین بدیِ دیگران خوبیِ شمارو بگیره...🖐🏻 🦋|•@shahidane_ta_shahadat

• به این فکر نکن کی میشه بخواد بشه میشه انقدر خوشگل میچینه(: #خدا‌رو‌میگما☝️🏻♥️ 🍭|•@istgahkhoda

بِسْمِکَ‌اَلَّذِی‌خَالِق‌ٌلَا‌خَالِقَ‌لَهُ🌱

• خدا دلت را به یک جبران جانانه شاد گرداند...! ↜یـا قـاضـے اݪحاجـات↝ .

سلام رفقای شهیدانه ظهرتون بخیر و شادی😍😁

🦋|•@shahidane_ta_shahadat

🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇 #فصل‌_دوم #‌پارت_326 #عـشق‌بہ‌شـڔط‌عاشــــقے با استرس پیاده میشم و درو بهم میکوبم روی لب همه خنده و توی چهره من استرس هویداست سبدگل رو دست میگیرم و پشت سرشون میرم جلوی درب ورودی به استقبال ایستادن لبخند پراسترسی میزنم و سلام و احوال پرسی میکنم سارا آخرین نفر با چادرسفید ایستاده +سلام _سلام خوش اومدین ته دلم آرامش عمیقی میشینه و با تبسمی که از اعماق وجودم روی صورتم نقش بسته سبدگل رو دستش میدم +بفرمایید _ممنون بفرمایید داخل ↻∞↻∞↻∞↻∞↻∞↻∞↻∞↻∞↻∞ _خب ساراجان نمیخوای برامون حرف بزنی؟! چادرشو جمع و جورمیکنه _خب راستش بله من چندتا شرط داشتم دستی به یقه کتم میکشم +بفرمایید از پیچیدن انگشتاش مدام توی همدیگه میشد فهمید استرس زیادی داره _خب راستش شرط اولم اینه دخترم درهیچ شرایطی هیچ بی احترامی نبینه دخترم محمدحسین و خانواده محمدحسین صاف میشینم +مطمئن باشید نگاهی میندازه و سری تکون میده _شرط دومم اینه که فاطمه زهرا از همه چیز مطلع باشه اما هیچ وقت کمبود پدر رو حس نکنه +فاطمه زهرا برای من خیلی ارزشمنده توی این شک نداشته باشید هنوزم هست؟! سری به نشونه تایید تکون میده _شرط سومم اینه که هیچ وقت ازدواج دومم توی سرم کوبیده نشه اجازه آوردن اسم محمدحسین رو داشته باشم نه اینکه بترسم از اینکه حتی سرمزارش برم آب دهنمو سخت قورت میدم باصدای تشرسینانگاهی بهش میندازم _سارا نگاه دلخورش به سینارو همه میفهمن _من فقط شرطاموگفتم همین بلندمیشه که سریع بلندمیشم اینبار به تصمیمم اطمینان دارم قبل از اینکه بره صداموبلندمیکنم +شرطاتونو قبول میکنم نگاه تحسین برانگیز بابا و خوشحال مامان نشون میده تصمیم درستی گرفتم ڪپے رماݧ حراـم❌ جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️ نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿 🍒 🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒

#شھیدانہ🌱 حس میکرد جامانده درحالی که فقط قرارنبود زمان و مکان شهادت سوریه باشد قراربود وطن باشد! شهادت زمان و مکان نمیخواد رزق میخواد:) 🌸|•@shahidane_ta_shahadat

#شھیدانہ🌱 گفتم زمان و مکان یادم رفت بگم شاهد قرارنبود تکفیری هاباشند و نگاه تمسخر آمیزشان قراربود مادر باشد و دل شکسته و حال آشفته اش که فرزند پرپرشدش رو پشت حاله اشک میبینه! و چه آشناست این صحنه مادرو قتلگاه:) 🌸|•@shahidane_ta_shahadat

🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒 🍒 🍓بـسم ڕب اݪعـشـــ😍ــق🍇 #فصل‌_دوم #‌پارت_327 #عـشق‌بہ‌شـڔط‌عاشــــقے باصدای پرهام نگاهی بهش میندازم که بالاخره داره خودی نشون میده _خب پس دهنمونو شیرین کنیم؟! خنده ای موقرانه روی صورتش نقش میبنده و سرپایین میندازه مامان با خوشحالی میخنده _سکوت علامت رضاست؟! بله دیگه عروسم خجالتیه میخندیم و ته دلم شور و شوقی بپاست که سر از پا نمیشناسم _خب نظرتون راجب مهریه چیه مرتضی جان؟! _والا محسن آقا من و حاج خانوم اینبار نظری نمیدیم بهتره خودسارا جان نظربده نگاه ها به سمت ساراکشیده میشه که دستاشو توی هم میپیچه _خب راستش من نظرم روی ۱۱۴ تا سکه هست ابروم بالامیپره و صاف میشینم +مطمئنید؟! _بله چرا نباشم دستی به لبه کتم میکشم و صافش میکنم +خب راستش سحرخانم ۱۰۰۰ تا سکه مهریشون بود و گفتم شاید مثل ایشون تعیین کنید _نه من ۱۱۴ سکه مهریم میخوام باشه البته اگه مامان و بابا مشکل نداشته باشن نگاه تحسین برانگیز آقا مرتضی و نسرین خانم رو هممون حس میکنیم _نه باباجان هرچی صلاح میدونی همون باشه باصدای پچ پچ برمیگردم مامان و بابا انگاری که دارن بحث میکنن و مامان ابروبالامیندازه و برمیگرده سمت جمع _خب راستش یه چیزی... چطوربگم موشکافانه نگاهش میکنم _ساراجان...لباس عروس و مراسمات و اینجورچیزا.... _مشکلی نیست سمیراخانم اما خب من تنهاخواستم اینه که شلوغ نباشه و فقط اقوام و آشناهای نزدیک میونه حرف رو میگیرم +اما این چیزا لازم نیست واقعا اگر شما سختتون هست _نه مشکلی ندارم این حق شما و خانوادتون هست موشکافانه نگاهش میکنم +مطمئنین؟! سری تکون میده _آره کاملا مامان خنده کنان به ساراخیره میشه تمام صورتش خوشحالی رو فریادمیکشه _الهی قربونت برم بااین درک و طرز فکرت چشم رو چشمم شلوغ نمیکنیم فقط اقوام نزدیک (سارا) لبخند آرومی بهش میزنم و بلندمیشم شربت بیارم که صدای نسرین خانم روهمزمان میشنوم _خب تاریخ بله برون رو کی بندازیم؟! به نظرم هرچه سریعتر باشه بهتره وارد آشپزخونه میشم و شربتی که از قبل درست کردم و توی یخچال گذاشتم رو بیرون میزارم و لیوان هارو توی سینی میچینم ووهمزمان حواسم بهشون هست _آخرهفته آینده خوبه آقامرتضی؟! _ازنظرما مشکلی نداره همزمان با وارد شدنم نسرین خانم هم کل میکشه و من ذهنم درگیر هفته اینده ای میشه که ۴ سال پیش چه اتفاقی افتاد ڪپے رماݧ حراـم❌ جہت مشاهده پیگرد قانونے و اݪهے دارد⚖️ نـویسـنده=خـانم حـدێث حیـدرپـور🌿 🍒 🌸🍒 🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒 🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒🌸🍒

بسم الله الرحمن الرحیم ✨🍁

#امام_رضا أَلسَّلٰامُ عَلَیڪَ یٰا عَلے اِبنِ موسَے أَلرّضٰآ أَلمُرتَضے🌱 🌸|• @shahidane_ta_shahadat

⧼🌱به‌نامت‌ای‌که‌‌آرام‌ِجان‌هایـے🎈⧽

#قشنگیجات🌱

حیاط خیس آب پاشی شده
بوی غذا

جمع خانواده دور سینی
روی فرش پهن شده جلوی ایوان
بهار و نم بارون...

حتی فکر کردن بهش حال آدمو خوب میکنه . . . 🤍🌱 . . سلاااام رفقای همیشه همراه شهیدانہ،روزتون بخیر حالتون خوبہ؟😍 ما دوباره پر انرژے برگشتیم😁❣ 🌱|•@shahidane_ta_shahadat

#شهیدانہ🌿 پرسیدناهارچۍداریم‌مادر؟! مادرگفت‌باقالۍپلوباماهے ! باخنده‌روڪردبھ‌مادرش‌گفت "ماامروزاین‌ماهیارومیخوریم‌ ویھ‌روزی‌این‌ماهیامارو...💔" چندوقت‌بعد‌تو عملیات‌والفجر ۸ داخل‌اروندرود‌گم‌شد🌊 ودیگرمادرش‌لب‌بھ‌ماهےنزد ... -شهیدغلامرضاآلویی 🌿|•@shahidane_ta_shahadat