🌱روایت وداع شهید اسماعیل فرجوانی با مادرش پیش از عملیات کربلای ۴
▫️شب یکم دی ماه به خانهمان آمد. گفت مامان فردا صبح منتظرت هستم. به خانهام بیا با شما کار دارم.
▫️وقتی رفتم دیدم اسماعیل ایستاده دمِ در و یک کت و شلواری که دو سال پیش از آن خودم برایش دوخته بودم و پرو نکرده بود، تنش کرده است. وقتی من را دید دور خودش یک چرخی زد و گفت مامان کت و شلوار به تنم قشنگ است؟
▫️گفت: مادرها آرزو دارند پسرشان را در لباس نو ببینند. اما میدانی یک مادر چه وقت باید از قامت پسرش لذت ببرد، گفتم چه وقتی؟ گفت زمانی که ببیند فرزندش در خون خود برای رضای خدا غوطهور است.
غواص شهید #اسماعیل_فرجوانی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b