🌱شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.
🌷#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🌷8 اردیبهشت سالروز شهادت
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱اکبر برای انجام کار و مأموریت، کسی را مجبور نمی کرد. اول خودش پیش قدم می شد و بقیه به دنبالش بودند. این گونه حرکاتش نشان می داد که از شجاعت و جوهره ی فرماندهی بالایی بهره مند است. با این که درجه اش ستوانیاری بود، اما به راحتی با افسران بالاتر از خود که در عملیات ها شرکت داشتند هماهنگ بود. حد و حدود رفتار و برخوردش را هم می دانست. به کسی بی ادبی یا توهین نمی کرد. خلبان ها هم حرفش را گوش می کردند. شاید یکی از دلایل همدوشی افسران رده بالا با او، علاقه ای بود که به او داشتند.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱 خبرنگاری که از ژاپن آمده بود، پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی لبخندی زد. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم، تا هر زمان که اسلام در خطر باشد ... و ما دست در دست همه ی مظلومان این کره ی خاکی، به جنگ همه ی نامردها و ظالمان می رویم.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱اکبر تعریف می کرد: این اواخر یک بار آمدم پایگاه و دیدم آشپز پادگان خیلی ولخرجی کرده! دو جور غذا تهیه کرده بود. چلومرغ و چلوقیمه، مرغ برای خلبان ها و قیمه برای سرباز ها. وقتی فهمیدم، ناراحت شدم و گفتم: حالا که دوجور غذا درست کردی مرغ را بگذار برای سربازها و قیمه برای خلبان ها. تا یاد بگیری بین بندگان خدا فرق نگذاری. خدا همه را یک جور آفریده.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱آن روزهای آخر قرار بود که شیرودی به پاس خدمات منحصر به فردش دوباره ارتقا بگیرد و سروان شود. هرچند هیچ گاه درجه و مقام برایش مهم نبود. او هیچ گاه درجه ی خود را روی لباسش نصب نکرد. چند نفری از دوستان برای عرض تبریک آمده بودند، اکبر خیلی جدی گفت: تبریک را به زمان دیگری موکول کنید؛ زمانی که در اجرای فرمان امام و رسیدن به خدا شهید شوم.
#شهید_علی_اکبر_شیرودی
🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇
https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b