eitaa logo
شهیدانه
3.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
با شهیدان و شهیدانه زیستن هنر است. ارتباط با ادمین: @khabar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱دوره‌ی تکاوری، دانشجوها را برده بودم راهپیمایی استقامت. از آسمان آتش می‌بارید. خیلی‌ها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به صیاد؛ عرق بدنش بخار می‌شد و می‌رفت هوا. یک لحظه حس کردم دارد آب می‌شود، آتش می‌گیرد و ذوب می‌شود. شنیده بودم که قدرت بدنی بالایی دارد. با خودم گفتم: این هم که داره می‌بُره. رفتم نزدیکش. گفتم: اگه برات مقدور نیست، می‌تونی آروم‌تر ادامه بدی. هنوز صیاد چیزی نگفته بود که یکی از دانشجوها خودش را رساند به ما. _ استاد ببخشید! ایشون روزه هستن؛ شانزده هفده روزه. _ روزه‌ست؟ _ بله. الآن ماه رمضونه، صیاد روزه می‌گیره. ایستادم. جا ماندم. صیاد رفت، ازم فاصله گرفت. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱خانه که بود مدام به من کمک می کرد. مهدی مثل پروانه دور من و پدرش می چرخید. خیلی به ما احترام می گذاشت. پدر بزرگش بیش از صد سال عمر کرده بود. وقتی می رفتیم شهرستان، من نمی توانستم خیلی به این پیر مرد برسم. اما مهدی به جای من به او کمک می کرد. غذا برایش لقمه می کرد و در دهانش می گذاشت ....... مهدی مصداق واقعی حدیث نبوی «خیرکم خیر لاهله » بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱اوایل انقلاب ژیان داشت. بهش می‌گفتم: بابا! این همه ماشین توی پارکینگ موتوریه، چرا یکیش رو برنمی‌داری سوار شی؟ می‌گفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حواله‌ی پیکان فرستادند. هر پیکان، چهل و پنج هزار تومان؛ یکی برای صیاد، یکی برای من، صدایش را درنیاوردم. نود هزار تومان جور کردم و ریختم به حساب ناسیونال. تلخ شد. گفت: کی پیکان خواسته بود؟ ماجرا را گفتم. گفت: پولم کجا بود؟ ژیانش را گرفتم، فروختم بیست هزار تومان. بیست و پنج هزار تومان هم برایش وام گرفتم، تا خیالش راحت شد. چند سال بعد، ستاد مشترک ارتش بهش حواله‌ی حج داد. قبول نکرد با پول ستاد برود. پیکانش را فروخت، خرج مکه‌اش کرد. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱قائم مقام قرارگاه حمزه بود. با حفظ سمت گذاشتندش فرمانده‌ی تیپِ شهدا. گفتم: هه! تیپ؟ یه گردان هم نیست. گفت: کار برای خدا که این حرف‌ها رو نداره. گفتم: آخه برای چی پا شدی اومدی این‌جا؟ گفت: این‌جا هم باید رو‌به‌راه بشه دیگه، خوب نیست بچه‌ها بیفتند به جون هم. خجالت کشیدم .. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌷 🌷 🌷سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمی‌خوری؟ گفت: دارم خودم را تنبیه می‌کنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه می‌کنی؟ گفت: یادت است آن روزی که بچه‌های تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند. گفتم: خوب. گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟ 🌷....آهی کشید و گفت: بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبه‌ها را مگر چه کسی می‌بیند؟ آدم‌هایی مثل خودت. ولی با این‌حال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی، اما می‌دانی که سال‌هاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که می‌خواهی زندگی می‌کنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکرده‌ای؟ این فکر مرا اذیت می‌کند که چرا بنده‌های خدا را به خدا ترجیح دادم؟ بنابراین خودم را تنبیه می‌کنم! خاطره ای به یاد ابراهیم محبوب فرمانده گردان حزب الله : رزمنده دلاور غلامرضا سالم منبع: سایت نوید شاهد ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱خاطره همسر شهید چمران از شب آخر حیات دنیوی : هر وقت می رفت تهران (از اهواز)روز بعد بر می گشت امروز (٣٠خرداد6٠) صبح رفت و عصری آمد تعجب کردم. گفتم چرا زود آمدی گفت ناراحت شدی؟ - نه فقط تعجب کردم. گفت تا حالا دیده بودی من با هواپیمای خصوصی سفر کنم؟ ندیده بودم.. + به خاطر شما آمدم امشب پیشت باشم. رفت دراز کشید. داخل اتاق شدم او را بوسیدم، آرام و به سقف می‌نگریست. گفت: بشین، من فردا شهید می شوم. دو وصیت به شما دارم. بعد از من در ایران بمان کشور شما حکومت الهی ندارد. دوم ازدواج کن. گفتم زنان پیامبر الگو هستند آنان ازدواج نکردند. از این مقایسه ناراحت شد. شب به فکر بودم که این حرفها چیست؟ صبح زود که درب منزل داشت سوار ماشین می‌شد کلت کمری داشتم خواستم به پایش شلیک کنم که نرود اما جرأت نکردم. رفت و من به منزل تنها دوستم در اهواز خانم خراسانی رفتم و داستان شب را تعریف کردم. دلداری ام میداد تا اینکه تلفن منزلش زنگ خورد و او مرتب "نه" می گفت. گفتم چه شده؟ گفت چمران زخمی شده. گفتم خیر او شده است و باهم به سردخانه رفتیم و جنازه مصطفی را دیدم و گفتم: خدایا این قربانی را از ما بپذیر! اون روز چمران از اهواز تا دهلاویه (٧٢کیلومتر) فقط می‌نویسد. با اعضاي بدنش خداحافظی می کند و... همسر شهید چمران می گوید 6 ماه بعد از شهادت چمران، امام متوجه شد ما خونه نداریم به بنیاد شهید گفت. خونه ای به من دادند، اما هیچ وسیله ای نداشتم. یکی از دوستان مصطفی مقداری لوازم اولیه زندگی برایم آورد. جاودانه باد ✍️ عبدلله گنجی 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱با خودم گفتم پدرشم، با من این حرف‌ها را ندارد. گفتم: حسین، بابا! بده من لباس‌هات رو می‌شورم. یک دستش قطع شده بود. گفت: نه. چرا شما؟ خودم یه دست دارم با دوتا پا. نگاه کن. نگاه می‌کردم. پاچه‌ی شلوارش را تا زد بالا، رفت توی تشت. لباس‌هایش را پامال می‌کرد. یک سرِ لباس‌هایش را می‌گذاشت زیر پایش، با دستش می‌چلاند. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱لحظه‌ی آخر قمقمه را آوردن نزدیک لب های خشکش ... گفت : مگه مولایمان حسین (ع) در لحظه شهادت آب نوشید ؟! که شد هم بود ، هم ... 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱برای جذب جوان‌ترها به هیئت خیلی تلاش می‌کرد. اگر یک جوان برای اولین بار به هیئت می‌آمد، سعی می‌کرد او را بیشتر از بقیه تحویل بگیرد. با آن‌ها می‌رفت فوتبال و ... . با جوان‌ترها رفیق می‌شد و از این طریق آن‌ها را با امام حسین (ع) آشنا می‌کرد. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
🌱ولایت فقیه را نایب امام زمان (عج) می‌دانست. اطاعت از ایشان را هم واجب. می‌گفت: تا زنده‌ایم باید پیرو راه ولایت باشیم. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
حساب و کتاب مال و اموالش را ثبت می‌کرد برای حساب سال. با این‌که مستأجر بود و اوایل زندگی حقوق هم کم بود، اما دفترچه‌ی خمسی تهیه کرد. شهریور که می‌شد، می‌رفتیم برای خمس. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b
از تمامي دوستان و آشنايان و خانواده خودم تقاضا دارم به فرامين مقام معظم رهبري گوش فرا دهند تاگمراه نشوند زيرا ايشان بهترين دوست شناس و دشمن شناس است و از همه ميخواهـم اشك و گريه هاي خود را نثـار اباعبدالله الحـسين (ع) و فرزندان آن بـزرگوار و خانم زينـب (س) كنند. 🔴 به کانال شهیدانه خوش آمدید👇 https://eitaa.com/joinchat/1004994800C6558d0392b