eitaa logo
زندگی شهیدانه
231 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
691 ویدیو
69 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند». ادمین: @Ashahidaneh110 #زندگی_شهیدانه
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ ها و جوان هاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه‏ ها مى ‏ترسند، براى اينكه گريه‏ اى است كه گريه بر مظلوم است؛ فرياد مقابل ظالم است. دسته‏ هايى كه بيرون مى‏ آيند، مقابل ظالم قيام كرده‏ اند. اين ها را بايد حفظ كنيد. اين ها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلم فرساها! « صحيفه امام، ج‏۱۰، ص۳۱۶ »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅خانمی بچه‌شو آورده مسجد. بچه گریه‌اش گرفته مجلسِ حاج‌آقا را ریخته به هم... واکنش حاج‌آقا را ببینید چه میگه به خانوم قابل توجه امام جماعت ها و هیئت امنای مساجد و خادمین مساجد و مسئولین فرهنگی مساجد
بانو سیده شریفه کیست؟ بیستم محرم سالروز شهادت بی بی شریفه است. اولین سوالی که ممکن است ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول نماید این موضوع است که بانو سیده شریفه کیست؟ بانو سیده شریفه یکی از دختران امام دوم شیعیان و کریم اهل بیت یعنی امام حسن مجتبی است. بعد از شهادت امام حسن مجتبی سرپرستی ایشان به عموی بزرگوارشان امام سوم شیعیان سپرده شد. این بانو در روز عاشورا همراه با سرور و سالار شهیدان در کربلا حضور داشتند. بعد از اتمام واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن بسیاری از یاران امام حسین، اسرا از کربلا به کوفه برده شدند. از آن جایی که این بانو طاقت تحمل رنج هایی جدیدی را نداشتند، نتوانستند کوفه را به مقصد شام به همراه اسرا طی کنند و دقیقا در 30 کیلومتری کربلا و در شهر حله در میان نخلستان ها به شهادت رسید. به چه صورتی می توان به زیارت این بانو رفت؟ از آن جایی که 99 درصد زائران توسط تور به کشور عراق سفر می کنند، به تنهایی اجازه زیارت ندارند. همین مسئله باعث شده تا اغلب زائرین تاکنون به زیارت این بانو نرفته باشند. برنامه فشرده ای که اغلب آژانس های هواپیمایی برای تورهای خود در نظر می گیرند؛ باعث می شود تا هیچ فرصتی برای زیارت بانو شریفه باقی نماند. البته ناگفته نماند که برخی از تورها نیز برنامه زیارت را دارند. اگر به تنهایی به کربلا سفر کردید می توانید به زیارت این بانوی بزرگوار بروید. زمانی که پا در منطقه طهمازیه بگذارید، می توانید آرامگاه بانو شریفه را پیدا کنید. منطقه طهمازیه در 9 کیلومتری از منطقه شهر حله قرار گرفته است و از کربلا تا به این منطقه، در حدود 30 کیلومتر مسافت را باید طی کنید. برای دیدار با این بانو می توانید از وسایل حمل و نقلی که در شهر کربلا وجود دارد، استفاده کنید. البته اگر از نجف قصد سفر به این منطقه را داشته باشید، مشکلی وجود ندارد؛ چرا که می توانید بدون دشواری به این منطقه برسید.  حاجت گرفتن از سیده شریفه شاید برایتان جالب باشد بدانید که بانو شریفه به طبیب اهل بیت معروف است. بسیاری از شیعیان که پزشکان جوابشان کرده است، به زیارت بانو شریفه می روند تا بتوانند برای شفای بیماری خود به این بانو متوسل شوند. حرم این بانو هیچ گاه خالی از زائر نمانده است. اغلب شیعیان و سنی هایی که در کشور عراق زندگی می کنند هر روز برای زیارت به دیدار جگر گوشه امام حسن (علیه السلام) می روند. دیوارهای حرم بانو شریفه به وسیله پارچه های رنگی مزین شده است و جلوه زیبایی را دارد. اغلب افرادی که به زیارت سیده شریفه رفته اند یک آرامشی را به هنگام حضور در مقبره این بزرگوار پیدا کرده اند. اگر دغدغه دارید و به هر چیزی برای حل مشکل خود چنگ انداخته اید اما نتوانسته اید به نتیجه دلخواه خود برسید، پیشنهاد می کنیم به زیارت بانو شریفه بروید. بر اساس روایاتی که از گذشته سینه به سینه نقل شده است، مردم عراق این عقیده را دارند که هر شخصی به دیدار این بانو برود، دست خالی باز نمی گردد؛ چرا که این بزرگوار نیز همچون پدرشان امام حسن (علیه السلام) بخشنده هستند.   با دیدن ضریح بانو سیده شریفه مات و مبهوت شوید. ضریح طبیب شیعیان در ابتدا شکلی ساده و به دور از تجملات داشت. یکی از مردم کشور عراق به نام هاشم علوی محیسن النفاشی که با توسل جستن از بانو حاجت روا شده بود، نذر کرد تا یک ضریح جدید که در شان و شخصیت این بانو باشد را بسازد. از همین رو این فرد به اصفهان سفر کرده تا بتواند از هنر مردم نصف جهان کمک گرفته و یک ضریح جدید را برای بانو شریفه بسازد. کار ساخت ضریح بانو شریفه، در حدود 5 سال طول کشید و بعد از این مدت زمان و در خرداد سال 1400 به کشور عراق جهت نصب منتقل شد. ضریح جدیدی که ساخته شده است در حدود 5.5 متر طول و 4.5 متر عرض دارد. ارتفاع ضریح نیز 365 سانتی متر می باشد. هر چقدر از زیبایی این ضریح بگوییم باز هم کم گفته ایم. قطعا با دیدن ضریح جدید بانو سیده شریفه مات و مبهوت جلال و جبروتش خواهید شد. سخنی پایانی مسلمان در سراسر دنیا، دوست دارند تا به زیارت تمامی امامان شیعیان بروند و با دیدن آن ها به اصطلاح استخوان سبک کنند. اگر سفری به کربلا در پیش دارید، پیشنهاد می کنیم به هر شکل ممکن از مقبره این بزرگوار دیدن کنید تا بتوانید به آرامش برسید. اگر تاکنون از مقبره این بزرگوار دیدن نکرده اید، توصیه می کنیم حتما از این مقبره واین بانو زیارت کنید.
حرم مطهر شریفه دختر امام حسن مجتبی (ع) ، معروف به طبیب اهل بیت ... https://eitaa.com/shahidaneh110
پاسپورت زیارتی مخصوص کربلا با هزینه 65 هزار تومن اعتبار 5 ساله ⭕️⭕️ فقط مخصوص اربعین نیست هر موقع از سال که بخواین میتونین باهاش کربلا برین اداره گذرنامه 2 ساعته آماده میشه پلیس ب علاوه ده....... 2,الی 3 روزه تا خلوته بگیرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حس و حالتون چی بود وقتی که عکس حاج قاسم رو نشون دادید؟😭😭 شهادت می‌دهم هستی‌ات را برای مردم دادی… https://eitaa.com/shahidaneh110
تمجید رهبر انقلاب از کتاب «دلتنگ نباش!» روز شنبه ۱۱ خردادماه، خانم زینب مولایی نویسنده‌ی کتاب «دلتنگ نباش!» - کتاب شرح زندگی شهید مدافع حرم روح الله قربانی - به همراه سرکار خانم زینب عبد فروتن، همسر شهید قربانی، با رهبر انقلاب دیداری کوتاه داشتند. رهبر انقلاب در جریان این دیدار، از کتاب «دلتنگ نباش!» و قلم نگارنده، تقدیر و در ضمن گفتگو با همسر شهید از وی تجلیل کردند. این کتاب خیلی حالم رو خوب کرد. https://eitaa.com/shahidaneh110
31.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽روایت جالب جناب عباسی رزمنده عزیز و راوی دفاع مقدس در خصوص عملیات مرصاد و شاهکار شاهرودی ها بخصوص شهید رضا نادری در ایستادگی مقابل منافقین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با ایشان قبلا در مستند میراث آلبرتا آشنا شدم، و جمله معروف ایشان که می گوید امروز ایران کشتی نوح است... در سایت پذیرش ۲۴ نظرات هم وطنانی که تحت درمان ایشان قرار گرفته بودند رو خووندم و خیلی برام جالب بود. https://www.paziresh24.com/dr/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B7%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C/ تا حالا ندیده بودم که نسبت به یه پزشک اینطور ابراز محبت و احترام کنند. بعد در این سطح سواد و تخصص کار جهادی هم انجام بدی... از آمستردام تا زابل https://eitaa.com/shahidaneh110
هدایت شده از حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
؟! 👇
هدایت شده از حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
💥 داستان‌های جالب 🌺 داستان بی‌ادبی، مجازات و توبه‌ی مُقبل و خواب جالب وی 🌺 🌸 محمد شیخا ( متخلص به مُقبل ) در اصفهان زاده شد و مدتی در کاشان زیست و سرانجام در سال ۱۱۵۷ ق. در هند درگذشت و بعدها پسرش استخوان‌های او را به کربلا برد و آن‌جا دفن کرد. 💧اما برخی وی را کاشانی می‌خوانند و قبری در کاشان را مرقد او می‌دانند. والله العالِم! - - - - - - - - ✍ ۱. بی‌ادبی، مجازات و توبه‌ی او: 💧محمد شیخا ( متخلص به مُقبل ) در جوانی شاعری طنزپرداز بود و اشعار هجو و هزل می‌سرود. 💧در یکی از روزهای محرم به گروهی برخورد که به سینه‌زنی در عزای سیدالشهداء - علیه‌السلام - مشغول بودند اما مصراع آخر شعری که به عنوان دَم سینه‌زنی می‌گفتند، مطابق وزن شعر نبود و آنان متوجه این نکته نبودند؛ آن دَم این بود: عزا عزاست امروز روز عزاست امروز در کربلای پر خون، زهرا صاحب‌عزاست امروز محمد شیخا شعرِ غلط آنان را مسخره کرد و پس از چندی به جُذام مبتلا شد؛ به ریختی که مردم از او متنفر شدند و ناگزیر ساکن گُلخَنِ حمام شد. 💧سال بعد، روزی مُقبل در کنار خرابه - با دلی شکسته - نشسته بود که دید چند نفر سینه‌زنان می‌آیند و می‌خوانند: 🦋 چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز سر حسین  مظلوم از تن جداست امروز 💧همان لحظه وی هم سرود: روز عزاست امروز جان در بلاست امروز فغان  و شور محشر در  کربلاست  امروز و روی خاک افتاد و بسیار گریه کرد. 💧همان شب پیامبرخاتم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله - را در خواب دید که وی را نوازش کردند و از بی‌ادبی‌اش گذشتند. پس از آن خواب، داستان کربلا را به شعر سرود. - - - - - - - - - - ✍ ۲. خواب بسیار جالب او: 💧مُقبل گفته است: در سالی‌که زائران بسیاری به کربلا می‌رفتند، من خرج سفر نداشتم؛ به یکی از دوستان گفتم: "می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء در دلم بماند." او پذیرفت که هزینه‌ی سفرم را بدهد؛ همراه وی و کاروان، به راه افتادیم اما راه‌زنان ما را غارت کردند. دل بازگشت به وطن نداشتم؛ در گلپایگان ماندم و در عزاداری ماهِ محرم آن‌جا شرکت می‌کردم. اواخر شبی خوابم بُرد و در خواب دیدم وارد کربلا شدم و رفتم به جانب حرم که زیارت کنم. شخصی جلوِ مرا گرفت و با دست اشاره کرد که برگردم و گفت: "الآن هنگام زیارتِ تو نیست"! گفتم: "بنا نبود حرم امام‌حسین هم دربان داشته باشد!" گفت: "اکنون حضرت زهرا و مادرشان، خدیجه‌کبری و مریم و حوا و آسیه و گروهی از حورِ عِین با شماری از پیامبران به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن؛ آن‌ها که رفتند، نوبت تو می‌شود." گفتم: "تو کیستی؟" گفت: "فرشته‌ای از فرشتگانی که گِردِ حرم امام‌حسین می‌گردند و پیوسته برای زائران ایشان استغفار می‌کنند." 💧آن‌گاه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش می‌داد؛ گروهی را در صحن می‌دیدم که شباهتی به مردم دنیا نداشتند. تا این‌که به جائی رسیدیم که در آن‌جا محفلی آراسته بود و جمعی با وقار و با خضوع و خشوع نشسته بودند؛ آن فرشته پرسید: "آیا این‌ها را می‌شناسی؟" گفتم: نه؛ گفت: "اینان پیامبران‌اند که به زیارت سیدالشهداء آمده‌اند؛ او که بالاتر از همه نشسته، آدم ابوالبشر است و آن‌ که در طرف راست او نشسته، حضرت نوح و آن که در سمتِ چپش نشسته، حضرت ابراهیم است و آن یکی شیث است و دیگری ادریس و آن هود و آن صالح و آن اسماعیل و آن اسحاق و آن داوود و آن سلیمان و آن موسی و آن عیساست." 💧آن‌گاه دیدم بزرگی از حرم بیرون آمد در حالتی که دو نفر زیر بغل‌های او را گرفته بودند. همه‌ی پیامبران به احترام او برخاستند و وی را تعظیم نمودند. و او رفت و در بالای مجلس نشست و پس از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: "محتشم را بیاورید." 💧از آن فرشته پرسیدم: "این بزرگوار کیست؟" گفت: "خاتم الانبیاء محمٌد مصطفاست." 💧چند لحظه بعد، محتشم را آوردند و دیدم مردی زیبا و کوتاه قد، با دستاری ژولیده بر سر بود. هنگام واردشدن، تعظیم کرد و ایستاد. رسول‌الله فرمودند: "ای محتشم! امشب، شب عاشوراء است پیامبران برای زیارت پسرم، حسین آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند؛ برو بالای منبر و از اشعار دل‌سوز خود بخوان تا ما بگرییم." 👇
هدایت شده از حدائِقَ ذاتَ بَهجةٍ
👆به دستورِ پیامبر، منبری گذاشتند و محتشم رفت و بر پلّه‌ی اول آن ایستاد؛ پیامبر اشاره کردند بالاتر برود؛ محتشم به پلّه‌ی دوم رفت اما باز پیامبر فرمودند بالاتر برود تا آن‌که در پلّه‌ی نهم منبر ایستاد. حضرت فرمودند: "بخوان." دقت کردم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را می‌خواند که از همه دل‌سوزتر است؛ شروع کرد به خواندن این بند: 🦋 کشتی‌شکست‌خورده‌ی طوفان کربلاء در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء 🦋 گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست، خون می‌گذشت از سر ایوان کربلاء   🦋 از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء! 🦋 بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید، خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا 💧در این‌جا صدای پیامبر به ناله بلند شد و رو به پیامبران دیگر کردند و فرمودند: "ببینید امّت من با پسرم چه کردند! آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کافران مباح کرده، امّت من بر فرزندانِ من حرام کردند!"  💧آن‌گاه محتشم این را خواند: 🦋 روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار، خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار 🦋 موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار 💧به این شعر که رسید، پیامبران همه دست بر سر زدند. محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: 🦋 جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل، گشتند بی‌عماری و محمل، شترسوار  💧پیامبر فرمودند: "بله! این جزای من بود که دختران مرا در کوچه و بازار، مانند اهل زنگبار بگردانند!" محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر او را مرخص فرمایند و از منبر به زیر آید. رسول‌الله فرمودند: "محتشم! هنوز دل ما از گریه خالی نشده است؛ بخوان!" محتشم از این که دید پیامبر میل دارند با اشعار او بگریند، شوق و هیجانی پیدا کرد؛ دستار را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش به سوی مرقد امام‌حسین اشاره کرد و گفت: یا رسول‌الله! منتظرید من بخوانم و بشنوید؟ این‌جا را ببینید! 🦋 این کُشته‌ی فُتاده به  هامون حسین توست و ین صید دست‌وپازده در خون، حسین توست 🦋 این ماهی فُتاده به دریای خون که هست، زخم  از  ستاره بر تنش افزون، حسین توست 🦋 این شاهِ کم‌سپاه که با خیل اشک و آه، خرگاه از این جهان زده بیرون، حسین توست 🦋 این خشک‌لب  فُتاده و ممنوع از فرات، کز خون او  زمین شده جیحون، حسین توست 🦋 و ین نخل تر، کز آتش جان‌سوز تشنگی، دود از زمین  رسانده بگردون، حسین توست 🦋 این قالب تپان که چنین مانده بر زمین، شاه شهیدِ ناشده مدفون، حسین توست 💧در این زمان فرشته‌ای گفت: "محتشم! پیامبر غش کرد." محتشم از منبر به پائین آمد. رسول‌خدا که به هوش آمدند، ردای مبارک خود را به عنوان صله و خلعت به او عطاء فرمودند. 💧من به خود گفتم: "خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت! این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، اکنون معلوم شد که پسند نشده؛ تو حاضر بودی اما پیامبر به تو اعتنا نفرمودند." و خود را بسیار سرزنش کردم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من در زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم. چون روانه شدم و نزدیک درِ صحن رسیدم، دیدم حورائی سیاه‌پوش از حرم بیرون آمد و دوان‌دوان خدمت پیامبر رفت و عرض کرد: "یا رسول‌الله! دخترتان فاطمه می‌گوید: مُقبل هم این‌جاست؛ او هم برای فرزندم حسین مرثیه گفته است."   پیامبر فرمودند: "مُقبل! بیا؛ دخترم فاطمه میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی." نزدیک بود از خوشحالی بمیرم؛ آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله‌ی اول ایستادم اما حضرت پیامبر نفرمودند بالاتر بروم و فرمودند:  "بخوان." از این‌جا دانستم که میان من و محتشم، چه‌اندازه فرق است! 💧با خود فکر می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دل‌سوز و پرگریه‌ی محتشم چه بخوانم، که به یادم آمد واقعه‌ی شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام؛ عرض کردم: "یا رسول‌الله! 🦋 روایت است که چون تنگ شد بر او میدان، فُتاد از حرکت ذوالجناح و ز جَوَلان، 🦋 نه سیدالشهدا،  بر جدال طاقت داشت نه ذوالجناح دیگر تاب استقامت داشت 🦋 کشید پا زِ رکاب آن خلاصه‌ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد 🦋 هوا  زِ جور مخالف چو قیرگون گردید، عزیز فاطمه از اسب، سرنگون گردید 🦋 بلندمرتبه‌شاهی، ز صدر زین  افتاد اگر  غلط  نکنم،  عرش  بر  زمین افتاد 💧به این‌جا که رسیدم، کسی اشاره نمود که پائین بیایم؛ زیرا دخترِپیامبر بی‌هوش شد. از منبر پائین آمدم؛ در دلم گذشت که "کاش به من هم خلعتی می‌دادند تا پیش محتشم و دیگر شاعران سرافراز می‌شدم!" که همان دم دیدم مردی بی‌سر و با بدن پاره‌پاره و حلقوم بُریده از حرم مطهّر بیرون آمد و از حلقوم بریده فرمود: "مُقبل! دلت نشکند؛ خلعت تو را هم خودم می‌دهم." عرض کردم: "فدایت گردم! تو کیستی؟" فرمود: "من حسینم."
دو توصیه امام سجاد دست به دست گشت! على بن جعفر از برادرش حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كند كه فرمود: پدرم (امام صادق)دست مرا گرفت آنگاه بمن فرمود: پسرم همان طور كه من دست تو را در دست گرفته‌ام پدرم محمد بن على عليهما السلام(امام باقر) دست مرا در دست گرفت و فرمود: همانا پدرم على بن الحسين عليهما السلام دست مرا گرفت و فرمود: پسرم ۱-هر كس كه از تو درخواست كار خير و نيكى كرد نسبت باو انجام بده زيرا اگر آن شخص سزاوار آن باشد، كه تو كار بجائى كرده‌اى و اگر هم سزاوار آن نباشد تو خود سزاوار آنى. ۲- و اگر مردى از سمت راست بتو دشنام داد سپس بسمت چپت آمد و از تو معذرت خواهى كرد تو عذرش را بپذير. عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَخَذَ أَبِي بِيَدِي ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَخَذَ بِيَدِي كَمَا أَخَذْتُ بِيَدِكَ وَ قَالَ إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ أَخَذَ بِيَدِي وَ قَالَ يَا بُنَيَّ اِفْعَلِ اَلْخَيْرَ إِلَى كُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْكَ فَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِهِ فَقَدْ أَصَبْتَ مَوْضِعَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ كُنْتَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ. روضه کافی
عکس روی تو چون در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد حُسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاد این همه عکس می و نقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
این ایران هست که جبهه های یمن، عراق، سوریه، لبنان را علیه اسرائیل باز کرده است قطعا اسرائیل خواهان گسترش درگیری با جبهه های مقاومت نیست بلکه مجبور است در حال غرق دست به هر کاری برای نجات می زند پس حملات اسرائیل نه از روی قدرت بلکه دست و پا زدن برای ماندن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷از صبح که خبر را شنیدم مدام این بیت به ذهنم می آمد. هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست. بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند. 🥀 https://eitaa.com/shahidaneh110
😭🖤 شهید میلاد بیدی در مجاورت ساختمان شهید فواد شکر در دفتر هماهنگی سپاه و حزب الله مسقر بود. شهادت ایشان دیشب محرز و پیکرشان ظهر امروز شناسایی و تایید شد. شهید بیدی از نیروهای سپاه قدس بودند. جهادی مدافعان حرم استان سمنان جهادی دانشگر شهرستان شاهرود
رفیقان می روند نوبت به نوبت خوشا روزی که نوبت بر من آید
اگر سوز و گداز، علم و حکمت، تقوی و زهد می‌خواهید...! 🖌️وصیت نامه شهید عبد الله میثمی ره 🌹آنچه در دوران زندگيم بيش از همه چيز مرا رنج داد و باعث خون دل خوردن من شد، اخلاص نداشتنم بود... . 🌹دومين مسئله ای كه مرا در زندگی عقب انداخت كه موفق نشوم از فيض های بزرگتری بهره مندتر گردم، بی نظمی و بز صفتی من بود كه جسته گريخته كار می كردم و به هر كشت زاری دهانی می زدم. 🌹و سومين چيزى كه گوشت بدنم را آب كرد و در دنيا مرا سوزاند تا قيامت چه بر سرم آورند غيبت بخصوص غيبت علما بود. 🌹به اين طرف و آن طرف ننگريد. فقط نگاه كنيد به نائب امام زمان تان تا فريب نخوريد. 🌹در گرداب غيبت ها و تهمت ها نيفتيد. خدا گواه است كه اين بدگويی ها ايمان را می خورد و انسان را از روحانيت اخراج می كند. لذت مناجات با خدا را از بين می برد. 🌹شب های جمعه قبر مرحوم مجلسی را فراموش نكنيد. زيارت قبر آقای مطهری علم و حكمت و زيارت قبر آقای مدنی تقوی و زهد و زيارت قبر آقای بهشتی سوز و گداز به انسان می دهد. زيارت اين قبور را فراموش نكنيد. 📚تنها ۳۰ ماه دیگر،ص ۲۰۲-۲۰۰. 🌹نکته: شهید عبدالله میثمی برای به دست آوردن رضایت پدر و مادر به زیارت مقبره علامه مجلسی رحمه الله علیه رفت که خداوند وسایل سفر به قم را فراهم کند و خواسته اش اجابت شد. 📚يک پله بالاتر 📚روح آسمانی 🗞️یادمان شهید عبدالله ميثمی
این را یکی از بزرگان گفته است قدر این لحظه را بدانیم «هَنیئا لک یا هَنیه...»
امام صادق عليه السلام : هرگاه رفیقی داشتى و بعدها مقامى دولتى يافت و ديدى كه حتّى يك دهمِ دوستى پيش از كسب مقام خود را حفظ كرده است، پس دوست بدى نيست! إذا كانَ لَكَ صَديقٌ فَوُلِّيَ وِلايَةً فَأَصَبتَهُ عَلَى العُشرِ مِمّا كانَ لَكَ عَلَيه قَبلَ وِلايَتِهِ فَلَيسَ بِصَديقِ سوءٍ. امالی طوسی علیه الرحمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عشق فقط یک کلام.... 🔹روايتي از درب منزلی که ۴۳ساله بازه ... "مادری که هر لحظه چشم به راه و گوش به صدای پوتین آمدنش دارد ... " چطور می‌توان چنین محبتی را زیر پا گذاشت؟ جز اینکه دل را برای محبتی بالاتر صیقل زده باشی؟ اما مولای من امروز که غروب جمعه است، بی انتظاری من را ببخش. انتظار یعنی حال این مادر شهید.... از حرارت محبت به من بیچاره بچشان. وصف حال امروز من اینه: مدعی خواست که آید به تماشاگهِ راز. دستِ غیب آمد و بر سینه نامحرم زد. 😭😭😭 https://eitaa.com/shahidaneh110
الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء اگه اسماعیل هنیئه در هر کشوری غیر از ایران شهید می شد اولا: آن کشور در صدد انتقام از شهید بر نمی آمد. ثانیا: این وحدت و همگرایی بین شیعه و سنی را ایجاد نمی نمود. و ثالثا: چنین تجلیل و تشییع باشکوهی از شهید هنیئه به وقوع نمی پیوست