مصاحبه با همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی
#بخش_سوم
🔶تحصیلاتشان در چه حدی بود؟
🌹لیسانس دانشگاه افسری داشتند و حتی برای ارشد هم شرکت کرد و معدلشان 19 بود و آنجا که رفتیم کافینت میگفت شما اصلا لازم نیست ثبتنام کنید شما را جذب میکنند، خیلی بچه منظم، منضبط و دقیق بود.
🔶با وجود اینکه سالهای ابتدایی زندگی شما بوده است بر همسرتان سخت
نمیگرفتید که به سوریه نروند؟
🌹آقا رضا از ابتدای ازدواج به بنده گفته بود که در این مسیر هستم و سختیهای راه را به من گوشزد میکرد. ولی با این وجود برای کسانی که تازه زندگی مشترک خود را شروع کردهاند این مسئله موضوع رنجآوری است.
🌹هر گاه به ماموریتهای داخل کشور میرفت زیاد ناراحت نمیشدم اما وقتی صحبت از حضور در سوریه میشد نگران همسرم میشدم. یک بار پرسیدم چندین بار تا به حال شما به سوریه رفتهاید آیا وظیفه خود را به اندازه کافی انجام ندادهاید؟ گفت:«مگر در زیارتنامههای معصومین(ع) نمیگوییم «بابی انت و امی» و یا «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم...» الان دشمنان حضرت زینب(س) دارند حمله میکنند حال، ما چرا با آنها نجنگیم؟» دلیل گفتن چنین مسائلی از سوی بنده بدین خاطر بود که بیشتر از وجود وی بهره ببریم و لحظات خوشی را در کنارش سپری کنیم وگرنه این نکات از ابتدای زندگی برایم روشن بود و با دیده روشنی این مسیر را انتخاب کردم و افتخار هم میکنم
🌹 سؤالی که همیشه در ذهنم است اینکه آقا رضا رفتی شهادتت هم مبارک باشد اما چرا این قدر زود؟
🌹 در خواب دیدم که همسرم در جواب گفت دستور از بالا بود که واقعا این شهدا خیلی آزادانه و آگاهانه انتخاب کردند. خداوند هم تا میوهای لایق چیدن باغ بهشتی نشود، بهشتی نمیکند و اینها به پختگی کامل رسیدند و لذا وقتش بود که آقا رضا اهل بهشت باشد تا اهل دنیا.
🌸🌸🌸🌸🌸
اللهم عجل الولیک الفرج
Gomnam-Haftegi941108[08].mp3
4.15M
🍂
🍂
🍂
بابا😔
صدات
هنوز💔
میپیچه
تو خونه🏡
🍂
🍂
ی
حسرت 😭
اما.
به دلم ❤️
میمونه
جات
خالیه😢
تو
مجلس
عروسیم😔😭
🍂
🍂
🍂
Shab03Moharram1395[09].mp3
3.16M
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
پدرها
به
شوق ❤️
تو ای
مولا
دوباره
به
میدان
کمر
بستند
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
1_19408611.mp3
4.07M
🍂🍂🍂
🍃🍃🍃
🍂🍂🍂
از زبان دختر شهید مدافع حرم حسن رجائی فر
🍂🍂🍂
🍃🍃🍃
🍂🍂🍂
4_5936116484970382286.mp3
4.87M
💔💔💔
🥀رقیه
🥀ای
🥀جانم
💔💔💔
🥀رقیه
🥀ایمانم
💔💔💔
❤️بعضے از پسر ها واقعا تکند...️
مثلا چقدر کمیابند پسرانی که با دیدن دختری سر به زیر می اندازند...
که حیاے علوی در وجودشان رخنه کرده و چه زیبا حیایی است..
.
پسرانی که خیره خیره دختری را با نگاهشان نمی بلعند...
.
پسرانی که تیکه های آبدارشان بدرقه ی راه دختری نمی شود...
.
پسرانی که به عمد دختری را تنه نمیزنند...
.
پسرانی که از دختر معصومی سوء استفاده نمی کنند...
.
قلـــ❤️ــب دختری را نمی شکنند...
.
دختری را به سخره و بازی نمی گیرند...
.
باز هم خدا حفظ کند همین تعداد کم را!❤️
.
پسرانی که در این دنیا سربه زیرند
.
اما پیش خدا و امامشان روو سفید و سرافراز…!
آنهایی که وقتی از کنارشان رد می شوی خیالت راحت است که آزاری نمی بینی...
.
اصلا نگاهت نمی کنند از حیا…!
.
چون هنوز حیا یادشان است...
چون چشمانشان را برای دیدن آقایشان"پاک"نگه داشته اند...
.
می خواهند سرباز امام زمانشان(عج)باشند...
.
زیرا هنوز حیای علوے و غیرت عباســے دارند..
.
درود برشما!
.
خدا حفظشون کنه…!
🌼❣🌼❣🌼❣🌼❣
🌿مصاحبه با همسر شهید مدافع حرم محمدرضا الوانی
#بخش_چهارم
🔶شهدای مدافع حرم توانستند خودشان را به شهدای دفاع مقدس برسانند، با این وجود به نظرتان چگونه شد که آقا رضا تصمیم به شهادت گرفت؟
🌿محمدرضا عاشق بود، بنابراین عاشق تا به معشوقش نرسد آرام نمیگیرد.
🔶چند بار تا به حال آقا رضا سوریه رفتهاند و آخرین وداعتان چطور گذشت؟
🌿قبل از عقدمان مسئله اعزام به سوریه برای آقا رضا پیش آمد، یعنی دوستان شوخی میکردند که ایشان میخواهد با شما اتمام حجت کند. حتی عقدمان هم به تاخیر افتاد به خاطر ماموریت سوریه.
🌿 حدود پنج دفعه شد که به سوریه رفت و چون به ماموریتهای داخل کشور میرفت، در مجموع زندگی مشترک ما یک ماه بیشتر نشد؛ همیشه درگیر بود حتی در خانه، سر سفره و در ماشین دائم با تلفن همراهش.
🌿 آخرین وداع خیلی سخت بود، بر عکس همه خداحافظیها. همسرم حلالیت طلبید. همیشه با آب و قرآن بدرقهاش میکردم. اما برای اولین بار خیلی با سرعت از ما جدا شد و من فرصت هیچ کدام از این کارها را پیدا نکردم.
🌿آقا رضا ساکش را برداشت و با دل کندن از همه تعلقات دنیوی چون پرندهای به سرعت پرید و رفت.
🌿 آقا رضا خیلی تند و سریع خداحافظی کرد تا وابستگیها کار دستش ندهد. خداحافظی عجیبی بود.
🌿🔶🌿🔶
🌿🔶🌿🔶
🌿🔶🌿🔶
اللهم عجل الولیک الفرج
شعر #امام_خامنهای برای #امام_زمان_(عج)
شعر منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ شنبه ۲۵ تیر ماه ۹۰
دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو این خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفت آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به دام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است.
http://hozehfatemieh.blogfa.com/post/283
🔺حضور شهید عزیز #شهید_سیدرضا_طاهر در مراسم تشییع پیکر مطهر شهیدان سید محمود موسوی و مصطفی (کمیل) صفری تبار،در شهرستان بابل
🔸 #اولین_انتشار
🔹 #عکس_خاطره
🔸۱۷ شهریور ۱۳۹۰ تشییع پیکرشهیدکمیل
🍃🌸🍃
هِدیه به اَرواحِ مُطَهَّرِ شَهیدان، صَلَوات؛
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"
🍃🌸🍃