اومدم در مورد یه دختر خانوم صحبت کنم
امشب شب زیارتی پدرشون هست که مصادف شده با شب سوزناک این دختر سه ساله
تو هر کانالی که میریم هر کسی که دلش گرفته میگه میشه برام یه الهی به رقیه بگید
هر دفعه پدرم روضه رقیه را شنید خودش را میزد
دلم کباب میشد از زاری پدر
مادرم گفت پدر فقط اشک ریخت تو نه سر بریده دیدی نه خار مغیلان😭😭💔
رفقا خانوم سه ساله زیاد حاجت میده ها
حواستون باشه دست خالی برنگردید و گرنه ضرر کردید
اینو خیلی شنیدیم
که میگن
گر دخترکی پیش پدر ناز کند گره کرببلای همه را باز کند😭😭
وقتی پدر نباشد اگر همه هم باشند انگار بی کسی
🍃خواستم ناز کنم ، دست کِشی تا به سرم
💔 دیدم این مویِ چنین سوخته نازی دارد؟!
خانوم جان چی کشیدی 😭😭
بوی غذا و سر پدر
موی سوخته و خار مغیلان
سیلی و ضربه به پهلو 😭😭😭
وای که چقدر این داستان آشناست
خانوم جان چقدر شبیه مادری شما 💔
امشب شب زیارتی سید الشهدا است
هم سر حسین است هم صدای گریه مادر می آید 💔
فکر کن رقیه هم شریک این داستان شود😭😭😭💔
مرا دشمن به قصد کُشت می زد
به جسم کوچک من مُشت می زد
هرآن گه پایم از ره خسته می شد
مرا با نیزه ای از پُشت می زد😭😭😭😭