آنها به انگیزه ی غیرت اسلامی شان به مقابله با قدرت حاکمه ای برخاسته بودند که حریم مقدسات مسلمانان را مورد اهانت قرار داده بود . از سوی دیگر ، کسانی هم بودند که در خط بیدارگری حرکت میکردند
و افکار روشنی در زمینه ی اسلام داشتند ؛ میکوشیدند دین را با زبان روز به جامعه عرضه کنند ، با کج روی های فکری هم مبارزه میکردند ، اما در خط مقابله با قدرت حاکمه حرکت نمیکردند . در آغاز نهضت امام خمینی (رضوان الله علیه) در سال ۱۳۴۲ با آنکه ایشان خود پیشگام عرصه ی بیدارگری فکری بودند ، اما عامل《مقابله》 در نهضت برجستگی داشت . در اوایل ، تمرکز نهضت روی مبارزه با دستگاه حاکمه ی دین ستیز بود . پس از آنکه روحیه مقاومت دینی در جامعه محکم و استوار شد و نهضت توانست به سمت ارائه ی نظریه ی اندیشه ی اسلامی به نحو مطلوب پیش برود ، متحجّران عقب ماندند ؛ و کسانی که بصیرت دینی داشتند و از فکر باز و روشن بهره ای داشتند، در مسیر نهضت ماندند. سپس بویژه طی سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ که دشوارترین سالها برای انقلابیون بود و شاه همه ی گروههای مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان بیرون کرده بود ، بسیاری از شخصیتهای نهضت اسلامی ، گرایش به خط دوم ( خط روشنگری دینی) را ترجیح دادند . کسانی بودند که هم در آغاز و هم در پایان زندگی جهادی خود در میدان مقاومت حضور داشتند . شهیدان بزرگوار مطهری و بهشتی و باهنر از این جمله اند . برای ثبت در تاریخ باید بگویم که من از اندک افراد معدودی بودم که در همه ی لحظات نهضت، هر دو خط 《مقاومت》و 《روشنگری》 را با هم آمیختم و به این ویژگی معروف بودم . شهید مطهری هجده سال از من بزرگتر بود _ یعنی یک نسل از من مسن تر بود_ با این همه ، با هم دوستی فوق العاده ای داشتیم . وقتی در مشهد بودم ، نام امام خمینی را شنیدم . ایشان آن زمان به 《 حاج آقا روح الله》معروف بودند و شهرت ایشان در میان طلاب ، بخاطر جدیت در تدریس بود و هر طلبه جوانی که در درس جدیت و کوشایی داشت، مشتاق شرکت در دروس ایشان در حوزه قم بود . پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم ....
📝ادامه دارد..
⬅️جهت مطالعه قسمت های قبلی در سروش روی لینک بزنید.
http://sapp.ir/ya110s_1399
📒فصل پنجم :آتش فشان انقلاب
🔹قسمت بیست و یکم
✍حاج آقا روح الله
پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم ، در دروس اصول فقه امام شرکت کردم و این درسها را طی شش سالی که در قم بودم ، ادامه دادم .در دروس فقه امام هم شرکت کردم ، ولی در همه سالها نه؛ چون به حلقه درس حاج آقا مرتضی حائری پیوستم ؛ و این امر نه بعلت ترجیح جلسات درس آقای حائری، بلکه به سبب شلوغ نبودن آن بود. طلاب جلسات درس آقامرتضی تعدادشان کم بود؛ با آنکه ایشان از نظر علم و فضل معروف بود اما روش تدریس وی جذبشان نمیکرد . همان تعداد اندک هم آن درس را ترک کردند و من به تنهایی ماندم . تا پیش از حرکت امام خمینی 《ره》در سال ۱۳۴۱، هیچگونه نشانه ای از انقلابی بودن در ایشان مشاهده نمیشد . ایشان استادی جدی بود با لباسی مرتب و فوق العاده تمیز . سر به زیر وارد جلسه ی درس میشد، به هیچ یک از طلاب نگاه نمیکرد، درس خود را با جدیت میداد، به پرسش ها و بحثها ی طلاب با دقت و توجه تمام پاسخ میگفت و بدون آنکه توجهی به ایجاد ارتباط با طلاب داشته باشد به همان شکل بیرون میرفت . اما در عین حال میان طلاب _ اعم از شاگردانش و غیر شاگردانش_ محبوبیت بسیاری داشت .
امام خمینی 《ره》 با پدرم دوست بود . هرگاه قصد سفربه مشهد داشتم برای خداحافظی نزد ایشان میرفتم و ایشان هم میخواست که سلامش را به پدرم برسانم . همچنین در بازگشت از مشهد هم نزد ایشان میرفتم و ایشان حال پدرم را جویا میشد . برای پرسش برخی مسائل هم خدمت ایشان میرفتم . وقتی نهضت امام آغاز شد ، کاملا برای پیوستن به زیر پرچم ایشان آماده بودم ؛ چون همه ی آنچه را که میخواستم ، در این نهضت یافتم.
⬅ادامه دارد...
📒فصل پنجم :آتش فشان انقلاب
🔹قسمت بیست و دوم
✍انقلاب چگونه آغاز شد
یکسال پس از نهضت امام،از یکی از کوچه های قم میگذشتم که دیدم دومین اعلامیه امام را بر درِورودی مدرسه حجتیّه چسبانده اند در این اعلامیه ، امام 《اسدالله عَلَم》را با لحن و زبانی مورد خطاب قرار داده بود که قدرت اسلام و عزت علمای مسلمین در آن موج میزد .کلمات اعلامیه را با تمام وجود خواندم و خواستم به سجده بیفتم ؛ زیرا بیانگر تمام احساسات و آرزوهایم بود و فهمیدم امام تا آخر پای حق می ایستد. در واقع حوزه علمیه قم پس از رحلت آقای بروجردی احساس یتیمی میکرد . در چنین شرایطی بود که امام مانند کوهی راسخ و استوار برخاسته بود و در نهایت شجاعت و قدرت و عظمت، با قدرت حاکمه ی ستمگر سخن میگفت. طبیعی بود که این موضع امام ، همه ی احساسات انسان آرمان خواه و آرزومند عزت اسلام و مسلمین را تحت تاثیر خود قرار دهد . به دنبال بالا گرفتن نهضت و مشارکت فعالانه ام در آن ، رفت و آمدم به بیت ایشان افزایش یافت . حرکت امام در پاییز سال ۱۳۴۱با اقدام ایشان در محکوم ساختن مصوبه ی دولت مبنی بر تبدیل 《سوگند به قرآن》 به《سوگند به کتابهای آسمانی》و مصوباتی از این قبیل_ که هدف آنها تضعیف عظمت اسلام در ایران و تعرض به علمای دین بود _ آغاز شد. در برابر سر و صدایی که در کشور برپاشد دولت از موضع خود در مورد این مصوبه عقب نشینی کرد اما نقشه های دیگری ریخت . یکماه پس از این عقب نشینی ، شاه شش لایحه در رابطه با موضوعاتی مختلف به اسم انقلاب سفید ارائه کرد. که در واقع طرحهایی امریکایی بود و امام این طرحهای شاه و حتی رفراندوم آن را محکوم کرد.
⬅️ادامه دارد ....
7. خون دلی که لعل شد، فصل پنج.mp3
5.43M
کتاب صوتی#خون_دلی_که_لعل_شد
🎙# فصل پنجم :آتش فشان انقلاب
🇮🇷حاج آقا روح الله و آغاز انقلاب
با توجه به جذابیت صوت این کتاب ان شاء الله از این قسمت به بعد بصورت صوتی این کتاب خدمتتان ارائه میگردد.
۵ مگابایت