هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هنرنمایی جدید فاطمه عبادی از شهید قاسم سلیمانی بهمناسبت روز مادر
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
📷 سنگ مزار #جدید سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آماده نصب شد.
⚘شهداء را با ذکر صلواتی یاد کنیم ⚘
4_5839134572943508110.mp3
3.67M
#تلنگری 💌
چکار کنم ؟
چکار کنم ، مَــــــن ....
من باشم اون فرزندی که مادرم زهرا "س"
روی اون حساب میکنه؟
#استاد_شجاعی 🎤
✨ @ostad_shojae ✨
هدایت شده از بهشت شهر(شهید سلیمانی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ درخواست حاج قاسم از رئیس بنیاد شهید، دو ماه قبل از شهادت
🇮🇷 @hajghasem_ir 🇮🇷
مروری بر زندگینامه شهدای بهمن ماه محله زینبیه مسجد حضرت زینب علیها السلام که قبلا توسط گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق خدمت خانواده محترم شهید رسیده ایم ؛
شهید مدافع حرم
🌷حجت الاسلام محمد علی قلی زاده🌷
در چهارمین روز از سومین ماه پائیز1349 بدنیا آمد. غروب که پدر از سر کار به خانه برگشت،نامش را« نظر علی» نهاد.قبل از عزیمت مجدد به ایل، پدر به ثبت احوال مراجعه و شناسنامه فرزند را گرفت . اما نظر علی در شناسنامه«گودرز» ثبت شد. گودرز، مهرماه سال 1356 در یک مدرسه سیار عشایری در ایل ثبت نام کرد.شعرهای حافظ و سعدی را از بر بود و در غیاب آموزگار، خود معلم کلاس می شد. پائیز سال 57، زمزمه های نام سیدی به نام « خمینی» در همه جا پیچید. همه گوش به رادیو داشتند و اخبار انقلاب را از رادیویی که پدر هنگام اقامت در بروجن تهیه کرده بود، پیگیر می شدند. اما اولین عکس سیاه و سفید آن سید را، گودرز، در راه مدرسه از یک فرد رهگذر خریده و به خانه آورد و در تاقچه خانه نصب نمود.انقلاب پیروز شد. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد. بک برادر زخمی در بیمارستان و یک برادر در جبهه جنگ، غوغایی در خانواده بر پا بود و همین موضوع، حس رفتن به جبهه را در گودرز، که حالا فقط 13 سال بیشتر نداشت، برانگیخت که او نیز عازم جبهه گردد. اما با مخالفت شدید پدر مواجه شد. اما خداوند سبحان، آرزوی همراهی با نوجوانان فلسطینی و جنگ با سربازان خبیث اسرائیلی را 30 سال بعد به درجه اجابت رساند و گودرز سال 64 با نام زیبای « محمد علی» در جنگ با تکفیریهای اسراییلی شرکت کرد. محرم سال 1410 ه.ق، مصادف با تابستان 1367 ه.ش، اکیپی از طلاب حوزه علمیه فرخشهر به سرپرستی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای همتیان جهت تبلیغ معارف دین به منطقه ییلاقی و عشایر نشین وردشت سمیرم آمدند.گودرز هم یکی از آن نوجوانان تشنه معارف دین بود که پای ثابت همه جلسات و سخنرانی های و روضه های طلاب بود. آن سال طلاب حوزه علمیه فرخ شهر با خاطراتی زیبا از مهمان نوازیهای مردم ایل و صفای آنان ایل را وداع گفتند. اما دوباره در محرم سال بعد، اکیپ تبلیغاتی مدرسه علمیه فرخشهر مهمان مردم ایل شدند. گودرز نیز رفت و آمدهایش را با طلاب دو چندان کرد. حاج آقا همتیان به فراست دریافتند که گودرز، با آن ضمیر پاک و صفای باطن ایلیاتی ، شایسته پوشیدن رخت روحانیت که همانا لباس پیامبر(ص) است، را دارد.مردمان قشقایی از دیرباز با حوزه های علمیه و علمای اسلام ، رابطه نا گسستنی داشته اند. حکیم جهانگیرخان قشقایی که از علمای اعلام و علامه دهر خویش بود، نیز تا چهل سالگی روزگار در ایل قشقایی گذراند و بعد از چهل سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و شد آن که باید می شد و همگان می دانند.گودرز، خود اظهار علاقه نمود و موضوع را با پدر در میان گذاشت.پدر نیز مخالفتی ننمود.او وارد حوزه علمیه فرخ شهر شد و با علاقه و پشتکار مثال زدنی به تحصیل علوم دینی پرداخت. دو سال بعد از ورودش به حوزه روزی به مادرش گفت: مادرجان چه کار خدا پسندانه ای انجام داده بودید که خداوند این توفیق را داد که من وارد حوزه علمیه شوم و درس طلبگی بخوانم؟! پایه شش دروس حوزوی را به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم عزیمت نمود.
گودرز 3 سال بعد از ورود به حوزۀ علمیۀ تشکیل خانواده داد. در هجده بهمن سال 1371 در یک زمستان سرد و سوزناک رسما زندگی مشترک با همسرش را که از خانواده ای متدین و پای بند به اعتقادات مذهبی بود . با اجاره اتاقی در طبقه دوم یک ساختمان در فرخشهر آغاز کرد . دو سال بعد از ازدواج خداوند چشمشان را به تولد اولین فرزند روشن نمود . پدر نوه های زیادی از دختران و پسران دیگرش داشت . اما علاقه و الفت خاصی به این نوه اش از خود نشان می داد و او را بیشتر دوست می داشت .همواره از اینکه چرا آن کارمند ثبت احوال همان نام « نظر علی » را که پدرش برایش گذاشته بود را در شناسنامه ثبت نکرده شاکی بود از طرفی هم می گفت هم از نام محمد خوشم می آید و هم از نام علی . لذا در بدو ورود به قم پیگیری نمود و نامش را از گودرز به «محمد علی» تغییر داد و نام فرزندانش را هم « فاطمه» و «حسین» گذاشت . از قضای روزگار دامادی که اختیار کرد ه « نامش مجتبی بود » و بدین ترتیب اسامی مبارک پنج تن آل کسا در خانواده محمدعلی تکمیل گردید.شهید محمدعلی قلی زاده در حال گذراندن پایه 10 دروس حوزوی در شهر مقدس قم بود که پیشنهاد خدمت در سپاه پاسداران را دریافت کرد . تفألی به کلام الله مجید نمود و بسم الله گفت . شهید قلی زاده که روحیۀ سلحشوری و رزمندگی و شجاعت را از ایل و تبارش به ارث برده بود ، سپاه را زمینه مناسبی برای هدایت و استفاده از این روحیه مناسب یافت . زمانی اندک از ورودش به لشکر عملیاتی حضرت علی بن ابی طالب (ع) نگذشته بود که داوطلبانه خدمت در تیپ 3 مالک اشتر را برگزید و راهی شهر خمین
شد و این شهید عزیز چندین سال به عنوان مربی ومسئول معاونت اموزش عقیدتی سیاسی در تیپ مالک اشتردرخشید سپس بااعلام نیاز لشگر علی بن ابیطالب(ع)به قم منتقل ودرتیپ اباعبدالله الحسین(ع
)به عنوان مسئول اموزش عقیدتی خدمت نمود و به لحاض شایستگی هایی فراوان در سمت مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در ناحیه امام رضا (ع)به مدت چهار سال حضوری مهربانانه داشت ودرآبان سال94 با حکم آیت الله علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در یگان امنیت سپاه علی بن ابیطالب معرفی شد که چند ماهی تا آسما نی شدنش نمانده بودچون شهادت و قرب باری تعالی رسالت ایشان بود و آرزوئی بود که سالیان سال از خداوند متعال مسئلت می کردند، و لیاقت چنین مقام و جایگاهی را نیز داشتند در تاریخ1394/10/1 با گروهی ازتکاوران زبده برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به شوق پرواز عازم سوریه شد که در عملیات آزادسازی شهرهای نبل والزهرا شرکت نمود و درهای آسمان به رویش گشوده واز زندان و قفس دنیا رهائی یافت .
⚘روحش شاد یادش گرامی⚘
🌷نثار ارواح طیبه شهداء و امام شهداء و اموات صلوات 🌷
📜 فراز هایی از وصیت نامه شهید؛
انَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ
وقتی در سیما دیدم چه مظلومانه مردم بی دفاع سوریه راسرمی برند و اشک های بچه های کوچک را می دیدم که پدر و مادرخود را یا سر بریده اند یاتیرباران کرده اند نمی توانستم آرام و قرار بگیرم. خصوصا وقتی که شنیدم به بارگاه ملکوتی حضرت زینب علیهاسلام جسارت کرده اند وتیر به طرف گنبد شلیک کرده اند دنبال فرصتی بودم که بیایم خودم را مدافع حرم کنم و از حریم رسول خدا (ص)دفاع کنم که خدا توفیق داد و توانستم در این امربزرگ شرکت کنم واز خداوند بابت این، شکر گذارم. امید به رحمت و غفران خداوند را دارم که این بنده گناهکار خود را قبول کند و عاقبت به خیرم کند. انشاالله
ای دوستان و عزیزان امروز ندای (هل من ناصرینصری) امام حسین (ع) به گوش میرسد و باید جواب حسین فاطمه را داد. امروز ظلم یزیدیان دوباره به شام وعراق برگشته، همان کسانی که سر امام حسین (ع)را ازتنش جدا کردند. امروز باقی ماندگان آنها به اسم اسلام وقرآن دارند بی گناهان را می کشند و نام اسلام رادر دنیا بدنام می کنند. وظیفه من وشما این ست که ازاسلام دفاع کنیم و اسلام واقعی را به تمام جهان معرفی کنیم .
حرف ولی زمان خود را گوش کنیم، چشمان ما به دهان اوباشد، او هرچه گفت عمل کنیم. امروز خداوند به ما یک نعمتی داده که کشورهای دیگر ندارند، آن هم ولی فقیه است. قدرآن را بدانیم و پشت سراوحرکت کنیم، لحظه ای به خود اجازه ندهیم بدخواهان به او نگاه بدی داشته باشند. اگر در کشورهای دیگه هرج ومرج حاکم است وسالیان سال جنگ و خون ریزی دارند بخاطرهمین است که ولی فقیه ندارند، همان طور که امام (ره)فرمودند: (پشتیبان ولی فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد) واقعا امروز به خوبی این امراحساس می شود .
خدا را شکر ازآن وقتی که خودم را شناختم در راه مستقیم ولی فقیه بودم و یک لحظه هم در این راه شک نکرده ام. اگر الان هم آمده ام در این جا به خاطر امر ولی زمانم است وافتخار می کنم به عنوان مدافع اسلام وقران و حرم اهل بیت (ع) دراین جا خدمت می کنم و از خداوند منان می خواهم که دراین راه توفیق شهادت در راه خودش را نصیبم کند. انشالله
برادران وخواهران عزیزم همیشه به یاد اسلام باشید ودین خدا رایاری کنید تا خداوند هم شما رایاری کند. انسان یک جان دارد ویک روزی از این دنیا خواهد رفت چه بهتر که در راه دین و قرآن واهل بیت باشد.
⚘شهداء را با صلواتی یاد کنیم ⚘
زندگینامه
⚘طلبه شهيد مهدی پورهاشم⚘
در سال 1349 آنگاه كه نبض سرخ انقلابي عظيم در سايه سار مهر گستر پير خمين، به آرامي ميتپيد و عرصة وسيع ايران زمين را به سوي يكپارچگي ميكشاند در «كله بست» بابلسر كودكي پا به عرصه گيتي نهاد تا ياوري از ياوران رهبر گردد و در مقابله با هجوم ددمنشانه استكبار ياريش نمايد.
نام او را مهدي نهادند تا عشق و علاقة خانواده، به يوسف فاطمه (س) بيش از پيش عيان گردد. مهدي دوران پرمخاطره كودكي را در آغوش گرم خانواده و در محل تولدش به پايان رسانید.
پس از چندي راهي دبستان شد و نزد آموزگاران دلسوز و با محبت، الفباي علم و معرفت آموخت. 8 ساله بود كه طنين «الله اكبر» انقلابيون در گوشت و خونش اثر كرد و او نيز به همراه ديگران، طعم شيرين پيروزي را با تمام وجود احساس كرد و از همان كودكي روحش با اسلام و انقلاب عجين شد.
اوائل دوران راهنمايي، چشمة دلش لبريز از عشق و علاقه به روحانيت شد و در پاسخ به نداي حقيقتجوي درونش دست از علايق دنيوي كشيده و راهي حوزه علميه شد. مهدي نيك ميدانست كه تاريكنشينان حجرههاي نمناك، بر هزاران كاخ نشين عرصة ريا برتري دارند و هماي سعادت بر شانة كسي است كه دل در گرو جهان مادّي نبسته و راه وصال در پيش گيرد. به حوزه علميه رستمكلاي بهشهر رفت و از محضر خوبان روزگار بهرهها برد و از چشمة فيض قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) جرعهها بنوشيد. مدرسه عترت، ريزش دلانگيز بلورهاي اشك بر گونههاي مهدي، در نماز نيمه شبش را از ياد نخواهد برد. او شيفته اهل بيت(ع) بود
و در مراسم ادعيه و عزاداري، باران اشكش تمامي نداشت. با خداي خويش راز و نياز ميكرد و آرزوي ديرينه اش را ميطلبيد. سرانجام، با گريههاي شبانهاش نيم نگاه دوست را به سوي خود كشاند و برات حضور در ميادين عشق را در آغوش خود گرفت. به جبهه رفت و در هواي پاك و دور از هياهوي مادّي شهر دمي آسود. خوبان راديد و هم غذاي سفرة با كرامتشان گشت و به حلقة وصلشان دل بست. در اعزام دومش به جبهه بود كه دل بيقرارش ديگر تاب و تحمل و فراق معبود را نداشت و در تاريخ 8/11/65 با اصابت تركشي، خاك گرم شلمچه را از خون پاك خويش رنگين كرد و جان خستهاش نداي «ارجعي الي ربك» پروردگار را لبيك گفت و در حلقة ملائك تا قرب حضرت يار پرواز كرد. پيكر نازنين اين نوجوان مازندراني پس از بازگشت، برفراز دستان صدها چشم اشكبار در زادگاهش تشييع شد و در گلزار شهداي كلهبست به جمع دوستان شهيدش پيوست و اينك او همراه ديگر پروانگان سوخته در گردش يار، بر خوان رحمت الهي «عندربهم يرزقون» اند و بر ما مينگرند، مايي كه بعد از آنان حافظ حريم خون ريخته شدهشان نام گرفتيم. «روحش با شهداي كربلا محشور باد»
✅ خصوصیات بارز اخلاقی شهید ؛
۱. با وجود سن کمی که داشتند به اصول و موازین اسلامی و پشتیبانی از ولایت فقیه پایبند بودند .
۲. به مسئله حلال و حرام بسیار اهمیت می دادند .
۳. بسیار خوش رفتار و مهربان با همه بویزه دوستان و فامیل بودند به همین جهت از محبوبیت ویزه ای بین همه برخوردار بودند .
۴. به مادیات اهمیتی نمیدادند و همه وجودشان غرق در ذات اقدس الهی بود .
۵. به خواهران با زبان نرم و از راه تشویق اهمیت داشتن حجاب را توصیه میکرد .
🔰 پیام خانواده شهید به قشرهای مختلف خصوصا جوانان و نوجوانان
خواهر شهید فرمودند ؛ فراموش نکنیم که چرا شهیدان رفتندو همواره پاسدار خون شهیدان باشیم و عنوان یک ایرانی به وطن خود متعهد باشیم .
📜 وصيتنامه شهید ؛
به حال شما كه در جواب فرزندانتان قاصر باشيد و نتوانيد با چهره اي گشاده به مقام پاسخ برآيند بيائيد تا دير نشده تغيير روش دهيد و به سوي جبههها با شهامت حركت كنيد، زيرا دنياي امروز چشم اميدش به انقلاب ماست و آرزو دارند با پيروزي آن جشن بگيرند. برادرم! با ماسك اسلام به خود اسلام خيانت نكنيد كه در روز قيامت يقةشما را خواهند گرفت آنوقت هست كه عاجز مي مانيد و چيزي براي گفتن نداريد. برادران عزيزم دست از امام امت نكشيد مبادا تنهايش بگذاريد مبادا خداي نكرده مثل كوفيان عمل كنيد كه آنوقت هيچ عذري از شما در پيشگاه خداوند پذيرفته نيست و عذاب خدائي دامنگير شما مي شود. اي كساني كه هنوز اين انقلاب را نشناخته ايد از راه كج برگرديد به اين امت و انقلاب اسلامي كه ثمرة خون صدها هزار شهيد است رو آوريد. به شما با صراحت اعلام مي كنم كه با ارزشترين افراد اين مملكت در درجه اول روحانيون متعهد به اسلام و امام امت هستيد و اينها پيش قراولان انقلاب اسلامي هستند همة شما بايد با آنها همكاري كنند تا انقلاب به راه نهائي خود برسد. به خدا سوگند اين كار و اينكه در 1400 سال پيش به حركت افتاده آخرالامر به مقصد خواهد رسيد و كاخ ظلم و ستم را فرو خواهد نشاند تا زمينه و فرج آقا امام زمان (عج الله تعاللي فرجه الشريف) آماده شود و به امر الهي در ميان ما ظهور كند و پرچم توحيد را برافراشته و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. آدمي نبايد زندگي ننگين را به مرگ شرافتمندانه ترجيح دهد چون يك بار بيشتر نمي ميرد چه خوبست كه در راه خدا بجنگد و بميرد. معلمين ارجمند و متعهد بايد اسلام اصيل را به دانشآموزان بشناسانند تا اين منافقين به مقصد خود نرسند و بدانند كه اسلام و امت اسلامي هميشه پيروز است چون ارادة خداوند است. اي پاسداران امت انقلاب براي شهيد گريه نكنيد براي خود گريه كنيد و از خداوند بخواهيد كه به همة شما توفيق ادامة راه شهدا عنايت كند. از پيامبر (ص) آموختيم كه حتي با دست خالي و با نفرات كم هم بايد بر عليه ظلم و طاغوتيان جنگيد و هرگز و هرگز خسته نشد. اي برادران عزيز چطور مي توانيد بنشينيد و هر روز ياران حسين شهيد شوند و شما دست روي دست بگذاريد و اسلحه گرم آنها را كه بر زمين افتاده است نگيريد. برادرانم! اگر در اين راه مقدس كشته شده ام مرا غسل ندهيد و كفن نكنيد چون رهبرم امام حسين (ع) نه غسل داشت و نه كفن. پدرم سلام مرا بپذير، افتخار به تو كه در نزد خدا و رسولش روسفيدي، مرحبا به تو خوب پروريدي مرا و خوشا به حال تو كه فرزندت جواب هل من ناصر نائب مهدي را داده است به تو قول خواهم داد كه سلامت را به رسول اكرم و مادرت فاطمه خواهم رساند خوشحال باش كه سعادت نصيب من و تو شده كه به جمع دوستان خدا به پيوندم، مبادا! بعد از من بي تابي كني و مانند پدر شهيد خليل تبار نماز شكرانه بخوان. پدر بزرگم شما فرزند
خود را در راه خدا هديه كردي پس گريه نكن زيرا امام عزيزمان در شهادت فرزندش گريه نكرد. پدر ارجمندم فرزندت كه در راه خدا شهيد شد باعث سرافرازي است و اسلام عزيز به اين خونها پايدار است و ما بايد آنقدر خون بدهيم تا بتوانيم حقانيت اسلام را در جهان ثابت بكنيم. پدر بزرگوارم هر چند داغ فرزند براي شما مشكل است ولي من امانتي از طرف خدا در پيش تو بودم و شما هم راضي باشيد كه اين امانت را در راه اسلام به خدا تحويل داديد. مادر بزرگم اگر خواستيد گريه كنيد بر حسين و علي اكبر و قاسم و زينب كبرا و اسيري رفتن او گريه كنيد. مادرم من با آگاهي كامل و شناخت دقيق راه و هدف امام حسين و ياران باوفايش چون بهشتي و رجائي ها و با هنر ها بود انتخاب كرده ام نه از راه احساسات و ريا و سرافرازم كه جانم را به خدا واگذار نمودم، پس براي من گريه نكن. مادرم تو در اين امتحانات الهي در دنيا قبول شده اي و مانند كوه استقامت داشته باش لحظه اي از ياد خدا غافل مباش قامت را بلند گير و نداي الله اكبر و خميني رهبر را سر بده و فرياد شهيدان راه خدا را به همه برسان. مادر زحمت كشم نمي دانم چگونه از شما تشكر كنم زيرا در ايام زندگي مشكلات زيادي را تحمل كردي اميدوارم كه مرا به سبب سختيهايي كه در آينده بايد تحمل كني ببخشي،مادرم! من از شما كاملا راضي هستم اميدوارم كه خداوند هم از شما راضي ياشد. طلبههاي عزيزم! هر انقلابي دو چهره دارد خون و پيام من با خون خود شهادت مي دهم و شما بايد پيام آور خون شهيدان باشيد و پيام اسلام و قرآن را به همه ابلاغ نمائيد برادران من سلاح و نارنجك بر زمين افتاده ام را بر گيريد و تميز كنيد و با مرمي گلولههاي آن قلب دشمنان اسلام فرود آوريد و جاي خاليام را در سنگر پر كنيد كه امروز درخت اسلام به خون من و شما نياز دارد. به فکر خود و انقلاب باشید.
والسلام.
⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات ⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی و مداحی حاج آقای قدرتی که اشعار خوانده شده را به مناسبت چهل سالگی انقلاب سروده بودند و جمع حاضر را مستفیض فرمودند.
۱۳۹۸/۱۱/۲۸